بحث اخلاقی
مصونیت از کسالت در عبادت (4)
و لا تَبتَلِيَنّي بِالكَسَلِ عَن عِبادَتِك.[1]
چهارمین نکته در تبیین این فراز نورانی، این است که نشاط در امور دنیوی و کسالت و تنبلی در امور اخروی، به شدت در روایات مورد نکوهش قرار گرفته است. در خطبه 103 نهج البلاغة از امیر المؤمنین (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
إنَّ مِن أبغَضِ الرِّجالِ إلَى اللَّهِ تَعالى لَعَبداً وَكَلَهُ اللَّهُ إلى نَفسِهِ، جائِراً عَن قَصدِ السَّبيلِ سائِراً بِغَيرِ دَليلٍ.
از منفورترين مردمان در نزد خداى متعال، بندهاى است كه خداوند، او را به خود وا گذاشته، از راه راست به در رفته و بىراهنما حركت مىكند.
حضرت در ادامه این سخن، علامت کسی که خداوند او را به حال خودش واگذار کرده است را اینگونه بیان مینماید:
إن دُعِيَ إلى حَرثِ الدُّنيا عَمِلَ، وإن دُعِيَ إلى حَرثِ الآخِرَةِ كَسِلَ! كَأَنَّ ما عَمِلَ لَهُ واجِبٌ عَلَيهِ، وكَأَنَّ ما وَنى فيهِ ساقِطٌ عَنهُ.[2]
اگر به كِشت دنيا فرا خوانده شود، عمل مىكند و اگر به كِشت آخرت دعوت شود، تنبلى مىورزد! تو گويى آنچه براى آن عمل مىكند، بر او واجب است و آنچه در آن سستى و كوتاهى مىورزد، از او برداشته شده است.
کشت دنیا، همان امور دنیوی است که در انجامش نشاط دارد و کشت آخرت، امور مربوط به آخرت و اعمال عبادی است که در انجامش سستی و تنبلی میکند.
بحث فقهی
موضوع: اقسام حج (4)
یادآوری
بحث در فروعاتی است که در مقدمه مسائل اقسام حج مطرح شده است. حضرت امام در فرع اول حج را به سه قسم: تمتع، قران و افراد تقسیم نمود و اولی را وظیفه کسی دانست که دور از مکه است، یعنی «بادی» و دو تای دیگر را وظیفه «حاضر» دانست، یعنی کسی که دور نیست. در فرع دوم، حدّ این دور بودن را بیان نمود و فرمود: بنا بر اقوا حدّ بُعد فاصله 48 میلی مکه از هر طرف است، یعنی معادل 18 فرسخ یا 80 کیلومتر.
ادامه فرع دوم
تا اینجا اثبات شد که از دو قول 48 میلی و 12 میلی، قول اول صحیح و مطابق روایات است؛ ولی در تبیین دقیقتر این فاصله به سه سؤال دیگر نیز باید پاسخ دهیم:
1ـ مبدأ این مسافت کجاست؟ مسجد الحرام است یا مکه؟
2 ـ وظیفه کسی که سرِ هشتاد کیلومتری زندگی میکند، چیست؟
3 ـ منتهای این مسافت کجاست؟ خانهای است که در آن زندگی میکند یا ملاک، شهر و منطقه اوست؟
سؤال اول
در مورد سؤال اول، ظاهر فرمایش حضرت امام این است که مبدأ محاسبه 48 میل از شهر مکه است، زیرا فرمود:
حدّ البعد ثمانية و أربعون ميلا من كل جانب على الأقوى من مكة.[3]
حدّ دورى بنا بر اقوا 48 ميل از مكه از هر طرف است.
طبق این نظر، باید از آخرین حدّ مکه تا هشتاد کیلومتر پیرامون آن محاسبه شود.
صاحب عروة همین سؤال را مطرح نموده و نظر ایشان نیز مبدأ مسافت، مکه است. متن عروة چنین است:
هل يعتبر الحدّ المذكور من مكّة أو من المسجد؟ وجهان، أقربهما الأوّل.[4]
آیا ملاک در فاصله یادشده (48 میل) از مکه است یا از مسجدالحرام؟ دو وجه است که اولی بهتر است.
محشین عروة نیز ظاهرا همه، این نظر را قبول دارند هر چند آیت الله خویی در موسوعة ـ همان طور که در ادامه خواهیم خواند ـ ملاک را خود مسجد دانستهاند؛ ولی در اینجا کسی حاشیهای ندارد.
اقوال فقها
در تعیین مبدأ مسافت دو قول وجود دارد. قول اول این است که مبدأ، مسجد الحرام است. از ظاهر کلام شیخ مفید معلوم میشود که ایشان طرفدار این نظریه است، ایشان در المقنعة پس از تقسیم حج به سه قسم مذکور، مینویسد:
أما التمتع بالعمرة إلى الحج فهو فرض الله تعالى على سائر من نأى عن المسجد الحرام.[5]
حج تمتع واجب الهی است بر عهده کسانی که از مسجدالحرام دور هستند.
سید مرتضی نیز در کتاب جمل العلم و العمل میفرماید:
التمتع بالعمرة هو فرض اللّه على كل ناء عن المسجد الحرام.[6]
حج تمتع واجب الهی است بر هر کسی که از مسجدالحرام دور است.
شیخ طوسی نیز در کتاب المبسوط مینویسد:
التمتع فرض من لم يكن من حاضري المسجد الحرام و هو كل من كان بينه و بين المسجد أكثر من اثني عشر ميلا من أربع جهاته.[7]
حج تمتع وظیفه کسی است که از ساکنان مسجدالحرام نباشد، یعنی هر کسی که فاصله میان او و مسجدالحرام بیش از دوازده میل از هر چهار جهت باشد.
ایشان در کتاب الاقتصاد نیز شبیه همین عبارت را بیان کردهاند.[8]
در میان فقهای معاصر نیز ـ تا جایی که ما دیدیم ـ تنها کسی که با این نظر موافق است، آیت الله خویی و آیت الله حکیم اند[9] که در موسوعة، هم هنگام بیان کلام صاحب عروة که فرمود: «أقربهما الأوّل» در پاورقی مینویسد: «بل الثانی»[10] و هم در شرح متن میفرماید:
هل يعتبر الحد المذكور من بلدة مكّة أو من المسجد؟ وجهان بل قولان. الظاهر أن العبرة بنفس المسجد لا البلد.[11]
آیا ملاک در فاصله یادشده (48 میل) از شهر مکه است یا از مسجدالحرام؟ دو احتمال؛ بلکه دو قول است. و ظاهراً ملاک، خود مسجد است نه شهر مکه.
قول دوم که عده زیادی از فقها طرفدار آن هستند، این است که مبدأ، شهر مکه است. در فقه الرضا که قدیمیترین کتاب فقه مأثوری است که به ما رسیده است، پس از ذکر آیه شریفه چنین آمده:
مكة و من حولها على ثمانية و أربعين ميلا.[12]
[مراد] مکه و پیرامون آن تا 48 میلی است.
شیخ صدوق نیز هم در کتاب الهدایة و هم در المقنع پس از ذکر آیه شریفه مینویسد:
و حد حاضري المسجد الحرام: أهل مكة و حواليها على ثمانية و أربعين ميلا.[13]
و حدّ ساکنان مسجدالحرام: اهل مکه و پیرامون آن تا 48 میلی است.
شیخ طوسی با اینکه در دو کتاب الاقتصاد و المبسوط مبدأ را مسجد دانست؛ ولی در کتاب النهایة مینویسد:
أمّا التّمتّع، فهو فرض اللّٰه تعالى على جميع المكلّفين ممّن ليس هو من أهل مكّة و حاضريها. و هو من يكون بمكّة أو يكون بينه و بينها ثمانية و أربعون ميلا.[14]
حج تمتع، واجب الهی است که بر عهده همه مکلفین از کسانی که اهل مکه و ساکن آن نیستند، است، یعنی کسی که در مکه است یا میان او مکه 48 میل فاصله است.
بنا بر این، شیخ طوسی، هم در اصل مسافت و هم در مبدأ آن دو نظر دارد که در کتابهای مختلف وی آمده است.[15]
ادله اقوال
برای قول اول که مبدأ را مسجد میدانند در میان قدما ما ندیدیم کسی دلیلی ذکر کند؛ ولی آیت الله خویی برای اثبات آن به روایت زرارة که برای اثبات محدوده 48 میلی به آن استدلال کردیم، تمسک کردهاند. متن روایت چنین بود:
قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كِتَابِهِ ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ قَالَ يَعْنِي أَهْلُ مَكَّةَ لَيْسَ عَلَيْهِمْ مُتْعَةٌ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا ذَاتِ عِرْقٍ وَ عُسْفَانَ كَمَا يَدُورُ حَوْلَ مَكَّةَ فَهُوَ مِمَّنْ دَخَلَ فِي هَذِهِ الْآيَةِ وَ كُلُّ مَنْ كَانَ أَهْلُهُ وَرَاءَ ذَلِكَ فَعَلَيْهِمُ الْمُتْعَةُ.[16]
از امام باقر (علیه السّلام) درباره این سخن خدای متعال در کتابش پرسیدم که «آن براى كسى است که خانوادهاش، ساکن مسجدالحرام نباشند»، فرمود: یعنی بر اهل مکه حج تمتع واجب نیست. هر کسی که خانوادهاش در کمتر از فاصله چهل و هشت میلی باشد، [اهل مناطق] «ذات عِرق» و «عسفان» و بقیه مناطق پیرامون مکه در همین شعاع، از کسانی هستند که این آیه شاملشان میشود [یعنی اهل مکه محسوب میشوند که وظیفهشان تمتع نیست]؛ ولی هر کس که خانوادهاش بیرون از آن باشد، پس بر آنهاست که حج تمتع به جا آورند.
خلاصه استدلال ایشان این است چون در آیه، سخن از مسجدالحرام است، پس تحدید به 48 میل در روایت که در تفسیر آیه وارد شده، ظهور در تحدید نسبت به مسجد دارد نه شهر مکه.
«ان قلت:» احتمال دارد که تحدید نسبت به مکه باشد و چون مسجد الحرام در آن وجود دارد، از مسجد نام برده شده است.
«قلت:» با وجود این احتمال، آیه مجمل میشود، لذا در مسافت مورد شک، باید به مقتضای عمومات که وجوب حج تمتع است، عمل نمود، یعنی چون آیه اجمال دارد، نمیدانیم بر اساس آن، فقط کسانی که در محدوده میان مسجد الحرام تا فاصله 48 میلی هستند، از تحت عمومات خارج میشوند یا علاه بر آنها، کسانی که در محدوده میان شهر مکه تا فاصله 48 میلی هستند نیز تخصیص میخورند. در این صورت، به قدر متیقن که مورد اول است، اکتفا میشود، در نتیجه وظیفه کسانی که در آن فاصله مشکوک ـ که شاید حدود پنج کیلومتر باشد ـ زندگی میکنند، طبق عمومات، حج تمتع خواهد بود.
متن فرمایش ایشان چنین است:
ذلك لأنّ عمدة ما استدلّ به للتحديد المذكور إنما هو صحيح زرارة المتقدّم الذي فسّر قوله تعالى ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ و بيّن المراد منه، و حيث إن الآية مشتملة على ذكر المسجد الحرام فالتحديد بثمانية و أربعين ميلًا بعد ذكر الآية و بيان المراد منها ظاهر في كون التحديد بالنسبة إلى المسجد، و لو احتمل كون التحديد بالنسبة إلى البلد باعتبار وجود المسجد الحرام فيه تكون الآية مجملة لعدم ظهورها في كون التحديد بالنسبة إلى البلد أو المسجد، فلا بدّ حينئذ من الاقتصار على القدر المتيقن في الخروج عن العمومات المقتضية لوجوب التمتّع على كل أحد و هو كون الاعتبار بنفس المسجد.[17]
این [که مبدأ مسافت، خود مسجد است نه شهر مکه] برای آن است که عمده دلیلی که برای تعیین حدّ یاد شده (48 میل) به آن استدلال شده، صحیحه زرارة است که آیه ﴿ذٰلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حٰاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرٰامِ﴾ را تفسیر و تبیین نمود؛ و چون در آیه نام «مسجد الحرام» آمده است، پس، تحدید به 48 میل، بعد از ذکر آن و بیان مقصود آن، ظهور در تحدید نسبت به مسجد دارد [نه شهر مکه]. اگر هم احتمال داده شود که به اعتبار وجود مسجد الحرام در مکه، تحدید نسبت به مکه است، در این صورت، آیه مجمل میشود، چون آیه در اینکه تحدید نسبت به کدامیک از آن دو است، ظهوری ندارد. در نتیجه باید به مقداری که به طور یقینی از عمومات دال بر وجوب حج تمتع بر هر شخص، خارج است، اکتفا کنیم و آن اعتبار فاصله نسبت به خود مسجد است.
ایشان در ادامه به عنوان خلاصه مطلب میفرماید:
و الحاصل: أنه لا ريب في أن مقتضى العمومات وجوب التمتّع على جميع المكلفين ففي صحيحة الحلبي: «دخلت العمرة في الحج إلى يوم القيامة لأنّ اللّٰه تعالى يقول فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فليس لأحد إلّا أن يتمتّع». و قد دلّت الآية المباركة على اختصاص ذلك بغير سكنة مكّة، فكلما دلّ الدليل على إلحاق غير من يسكن مكّة بالساكن فيها فهو و إلّا كان حكمه وجوب التمتّع لا محالة و بما أن من بعد عن المسجد الحرام بأكثر من ثمانية و أربعين ميلًا و إن كان الفصل بينه و بين مكّة بأقل من هذا الحد وجب عليه التمتّع لعدم الدليل على خروجه من العموم فإن المخصص مجمل مردد بين الأقل و الأكثر فلا بدّ من الاقتصار في التخصيص على الأقل المتيقن، فالنتيجة تحديد البعد بالنسبة إلى المسجد.[18]
خلاصه اینکه بدون شک، مقتضای عمومات، وجوب حج تمتع بر همه مکلفین است، چنانکه در صحیحه حلبی آمده است: «عمره تا روز قیامت در حج داخل است، زیرا خدای متعال میفرماید: ﴿آنكه از عمره به حجّ تمتّع مىپردازد، آنچه از قربانى دست دهد، [قربانى كند]﴾، پس هیچ کس نیست، مگر آنکه باید عمره تمتع را به جا آورد». و آیه مبارکه نیز بر اختصاص وجوب تمتع برای غیر سکنه مکه دلالت دارد، پس اگر دلیلی بر الحاق غیر سکنه مکه به ساکنان آنجا دلالت کند، بحثی نیست؛ وگرنه حکم آن، بدون شک وجوب تمتع است و چون کسی که از مسجد الحرام بیش از 48 میل فاصله داشته باشد ـ هرچند فاصله او تا مکه کمتر از این مقدار باشد ـ واجب است بر او که تمتع به جا آورد، زیرا دلیلی بر خروج او از عمومات نیست، چرا که دلیل مخصص (آیه) مجمل است و میان اقل و اکثر مردد است، لذا در تخصیص چارهای جز اکتفا به اقل متیقن نداریم، در نتیجه میزان دوری نسبت به مسجد سنجیده میشود.
اشکال
دو اشکال به فرمایش ایشان وارد شده که با بیان این دو اشکال، دلیل قول دوم نیز روشن میشود:
اشکال اول اینکه تعبیر ﴿حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ در آیه شریفه کنایه از اهل مکه است، زیرا روشن است که شخص مکی، ساکن خود مسجد الحرام نیست، زیرا کسی در مسجد زندگی نمیکند؛ بلکه ساکن شهر مکه است، لذا امام (علیه السّلام) نیز آن را به اهل مکه تفسیر نموده است. بنا بر این، آیه مجمل نیست و ظهور در اهل مکه دارد، در نتیجه متبادر از آیه این است که مبدأ مسافت، شهر مکه است نه مسجد.
ممکن است سؤال شود که اگر مقصود ساکنان شهر مکه هستند، پس چرا در آیه از تعبیر﴿حاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرامِ﴾ استفاده نشد؟ در پاسخ میگوییم: چون جزئی از شهر مکه که مسجد الحرام باشد، بر جاهای دیگر آن شرافت و عظمت دارد، کل را به نام جزء تسمیه نمود، گویا مکه همهاش، مسجد الحرام است.
بنابراین، در مفاد آیه اصولا شکی وجود ندارد تا بخواهیم سراغ عمومات برویم.
اشکال دوماین است که ایشان در چند صفحه قبل، تصریح نمود که این عمومات اطلاق ندارد و نمیتوان به آنها تمسک نمود؛ ولی در اینجا خودشان به همان عمومات تمسک کردهاند.
ایشان در پاسخ به استدلال صاحب جواهر برای اثبات مسافت 12 میلی که به این عمومات تمسک کرده بود، فرمود:
العمومات لا إطلاق لها من هذه الجهة أي ثبوت المتعة على كل مكلف و إنما هي ناظرة إلى حكم النائي في قبال العامّة القائلين بجواز الإفراد أو القرآن للنائي و هذه الروايات في مقام الرد عليهم و أن النائي لا يجوز له إلّا التمتّع.[19]
روایات عام از این جهت اطلاقی ندارد، یعنی از جهت ثبوت حج تمتع بر هر مکلفی، بلکه فقط ناظر به حکم نائی در مقابل قول اهل سنت هستند که انجام حج افراد یا قران را برای نائی نیز جایز میدانند. این روایات در مقام ردّ این سخن و بیان این نکته هستند که نائی [در حجة الاسلام] فقط باید حج تمتع انجام دهد [و قران و افراد برای او جایز نیست].
بنابراین، ما فرمایش ایشان را قبول نمیکنیم و مانند حضرت امام و بقیه محشین عروة، مبدأ محاسبه مسافت را از شهر مکه میدانیم.
معیار محاسبه، مکه قدیم است یا جدید؟
در اینجا این سؤال مطرح میشود که وقتی مبدأ محاسبه، شهر مکه شد، ملاک، شهر قدیم مکه است یا مکه جدید؟
این سؤالی است که در مورد مسجدالحرام، شهر مدینه و مسجدالنبی نیز مطرح میشود، زیرا همان طور که در آینده بحث آن خواهد آمد، از جمله مسائل «مبتلا به» در بحث تخییر میان قصر و اتمام در اماکن اربعه، این است که آیا مسافر فقط در محدوده قدیمی این اماکن مخیر است یا در بناهایی که بعد از عصر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) احداث شده، نیز مخیر است؟ همچنین در مورد مسجد شجره که محل احرام بستن برخی از حجاج است نیز، این سؤال مطرح میگردد.
برخی از آقایان در اینجا احتیاط واجب دارند،[20] یعنی کسانی که در محدودهای که میان مکه قدیم و مکه جدید تفاوت ایجاد میشود، زندگی میکنند، هم باید حج تمتع به جا آوردند و هم حج افراد؛ ولی به نظر میرسد، مقتضای اطلاق روایات این است که بگوییم مکه در مقاطع مختلف تاریخی تفاوت میکند. احکام نیز تابع صدق عناوین و اسامی است، پس وقتی گفته میشود «اهل مکه وظیفهشان چنین است» مقصود، اهل منطقهای است که در همان زمان، اطلاق شهر مکه بر آن صادق است، در نتیجه مبدأ مسافت از آخرین خانههای شهر فعلی مکه محاسبه میشود.
مؤید این نظریه نیز این روایت است که میفرماید:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا دَخَلْتَ مَكَّةَ وَ أَنْتَ مُتَمَتِّعٌ فَنَظَرْتَ إِلَى بُيُوتِ مَكَّةَ فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ وَ حَدُّ بُيُوتِ مَكَّةَ الَّتِي كَانَتْ قَبْلَ الْيَوْمِ عَقَبَةُ الْمَدَنِيِّينَ فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ أَحْدَثُوا بِمَكَّةَ مَا لَمْ يَكُنْ، فَاقْطَعِ التَّلْبِيَةَ وَ عَلَيْكَ بِالتَّكْبِيرِ وَ التَّهْلِيلِ وَ التَّحْمِيدِ وَ الثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا اسْتَطَعْتَ.[21]
«معاویة بن عمار» میگوید:
امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هرگاه در عمره تمتّع وارد مكّه شدى، چون به خانههاى مكّه نگاه انداختى، لبّيك گفتن را قطع كن. حدّ خانههاى مكّه قبل از امروز، عقبه اهل مدينه بود؛ ولى مردم در مكّه بناهايى پديد آوردند كه پيشتر نبود. پس لبّيك را قطع كن و تا مىتوانى تكبير و تهليل بگو و خدا را حمد و ثنا بگو.
طبق این روایت، محدوده شهر مکه در زمان امام صادق (علیه السّلام) با زمان قبل از ایشان، فرق داشته؛ ولی ایشان حکم قطع تلبیه را برای همان شهر جدید، بیان نمودند؛ لذا در بحث ما نیز شهر جدید ملاک است نه شهر قدیمی.
سؤال دوم
سؤال دوم این بود وظیفه کسی که سرِ هشتاد کیلومتری زندگی میکند، چیست؟
حضرت امام و صاحب عروة مینویسند:
من كان على نفس الحد فالظاهر أن وظيفته التمتع[22] .[23]
كسى كه در سر حدّ (48 میلی) است، ظاهر اين است كه وظيفهاش تمتع است.
دلیل این فتوا، صحیحه زراره است که در آن آمده بود: «دُونَ ثَمَانِيَةٍ وَ أَرْبَعِينَ مِيلًا» یعنی، وظیفه کسانی که در فاصله کمتر از 48 میل هستند، حج قران یا افراد است؛ در نتیجه کسانی که در خود این نقطه و بیش از آن زندگی میکنند، وظیفهشان حج تمتع است.