پیشدستی کردن در دعا
فَامنُن عَلَيَّ قَبلَ البَلاءِ بِالعافِيَةِ، و قَبلَ الطَّلَبِ بِالجِدَةِ، و قَبلَ الضَّلالِ بِالرَّشادِ.[۱]
امام زین العابدین(علیهالسلام) در این عبارت سه خواسته را از خداوند سبحان طلب نموده است: پیش از بلا، تندرستی؛ پیش از نیاز، توانگری و پیش از گمراهی، هدایت.
روشن است که هر یک از این خواستهها، یعنی عافیت، توانگری و هدایت، متوقف بر فراهم شدن علل و اسباب آنهاست و اگر آن اسباب و علل تحقق پیدا نکند، محال است که آن خواسته تحقق یابد. پس تا وقتی بلا و بیماری نیامده، درخواست اعطای صحت و تندرستی چه معنایی دارد؟ تا وقتی فقر و نداری رخ نداده، درخواست توانگر شدن به چه معناست؟ وقتی هنوز گمراهی اتفاق نیفتاده، مقصود از طلب هدایت چیست؟
پاسخ این است که دعا در فرهنگ اسلامی، در برابر عمل نیست، بلکه در کنار عمل است. دعا یادآوری میکند که همراه عملی که انسان قبل از بلا انجام میدهد، میتواند عافیت عنایت شود. پس خداوند منان، بلا را پیش از آنکه نازل شود، میتوان به عافیت تبدیل کند.
در آداب دعا، بابی وجود دارد با عنوان «التقدّم فی الدعاء». در این باب سفارش شده است که انسان در دعا کردن پیشدستی کند، یعنی پیش از این که مشکلی پیدا کند، در هنگام خوشی دست به دعا بردارد. در روايات، از دعاى كسى كه در خوشى و ناخوشى دعا مىكند، به عنوان «صداى آشنا» و از كسى كه فقط در ناخوشىها دعا مىكند، به عنوان «صداى ناآشنا» ياد شده است. از امام صادق (علیهالسلام) روایت شده است که فرمود:
مَن تَقَدَّمَ فِي الدُّعاءِ استُجيبَ لَهُ إذا نَزَلَ بِهِ البَلاءُ، و قالَتِ المَلائِكَةُ: صَوتٌ مَعروفٌ و لَم يُحجَب عَنِ السَّماءِ. و مَن لَم يَتَقَدَّم فِي الدُّعاءِ لَم يُستَجَب لَهُ إذا نَزَلَ بِهِ البَلاءُ، و قالَتِ المَلائِكَةُ: إنَّ ذَا الصَّوتَ لا نَعرِفُهُ.[۲]
كسى كه در دعا كردن، پيشدستى كند (هميشه دعا كند، نه فقط موقع گرفتارى)، وقتى بلا بر او فرود آيد [و دست به دعا بردارد] فرشتگان مىگويند: «اين، صدايى آشناست» و از آسمان [در كار رسيدن آن دعا به درگاه خدا] ممانعتى صورت نمىگيرد؛ اما كسى كه در دعا كردن پيشدستى نكند، چون بلا بر او فرود آيد، دعايش مستجاب نمىشود و فرشتگان مىگويند: «اين صدا براى ما آشنا نيست».
در قرآن کریم نیز کسانی که فقط هنگام سختی خدا را میخوانند، بارها نکوهش شدهاند:
﴿فَإِذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ﴾.[۳]
هنگامى كه سوار كشتى شوند، خدا را با اخلاص مىخوانند؛ امّا هنگامى كه آنان را [به خشكى رساند و] نجات داد، باز مشرك مىشوند!
قوم یونس تنها قومی بودند که ایمان آنها پیش از آمدن بلا، موجب شد هنگام آمدن بلا، گرفتار نشوند:
﴿فَلَوْ لا كانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلاَّ قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ﴾.[۴]
پس چرا [مردم] هيچ شهرى بر آن نبودند كه [به موقع] ايمان آورند تا ايمانشان به حال آنان سود بخشد،، مگر قوم يونس كه چون [به هنگام] ايمان آوردند، عذاب خوارى را در زندگانى دنیا از آنان برداشتيم و تا روزگارى آنان را [از زندگى] بهرهمند ساختيم.