واژهشناسی «غَوث» و «کَرث»
در ادامه دعای نورانی مکارم الاخلاق امام زین العابدین(علیهالسلام) میخوانیم:
و بِكَ استِغاثَتي إن كَرِثتُ.[۱]
کلمه «استغاثه» از ریشه «غوث» است. ابن فارس مینویسد:
الغين و الواو و الثاء كلمةٌ واحدة، و هى الغوث من الإغاثة، و هى الإعانة و النُّصرة عند الشِّدة.[۲]
[ریشه] «غ و ث» کلمهای است که همان غوث برگرفته از إغاثه است به معنای کمک و یاری خواستن هنگام سختی است.
ابن منظور کاربرد این کلمه را در جایی میداند که کسی فریاد بزند: «وا غوثاه»، وی مینویسد:
غَوَّثَ الرجلُ، و اسْتَغاثَ: صاحَ وا غَوْثاه.[۳]
ریشه «غوث» در قرآن کریم شش بار در قالبهای گوناگون آمده است.[۴] این آمار بر این مبناست که چهار کلمه بر گرفته از ریشه «غیث» به معنای باران را شمارش نکنیم، زیرا در برخی از نرمافزارهای نور مانند «جامع التفاسیر»، بدون تفکیک میان دو ریشه «غوث» و «غیث» مجموع کلمههای برگرفته از آنها، نُه بار دانسته شده است و کلمه «یَغوث» ـ نام یکی از بتهای جاهلیت که در سوره نوح آمده است ـ نیز به عنوان ریشهای مستقل آمده است؛ ولی در برخی دیگر از این نرمافزارها مانند «جامع فقه اهلبیت»، ضمن آنکه این کلمه جزء مشتقات «غوث» به شمار آمده، کلمههای برگرفته از این ریشه، شش بار و کلمههای بر گرفته از ریشه «غیث» نیز چهار بار شمارش شده است.
در اینجا به نمونههایی از کاربردهای قرآنی ریشه «غوث» اشاره میگردد. نخستین کاربردش آنجاست که خداوند در مقام یادآوری امدادهای غیبی خود در جنگ بدر خطاب به مسلمانان میفرماید:
﴿إِذْ تَسْتَغيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلائِكَةِ مُرْدِفين﴾.[۵]
[ياد كنید] آنگاه را كه از پروردگارتان فريادخواهى مىكرديد و به شما پاسخ داد كه من با هزار فرشته پياپى امدادگر شما خواهم بود.
در سوره کهف نیز از فریادخواهی كافران در خيمه آتشين دوزخ و فریادرسی دردناک آنها اینگونه خبر میدهد:
﴿إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ﴾.[۶]
ما براى ستمگران آتشى آماده كردهايم كه سراپردههايش آنان را فرا مىگيرد و اگر فريادرسى خواهند با آبى چون گدازه فلز به فريادشان مىرسند كه [گرماى آن] چهرهها را بريان مىكند.
تعبیر «یُغاث» در سوره یوسف(علیهالسلام) نیز به کار رفته است. حضرت یوسف(علیهالسلام) هنگام تعبیر خواب پادشاه مصر، پس از خبر از وقوع هفت سال آبادانی و هفت سال قحطى، شروع سال آبادانی دو باره را اینگونه بشارت میدهد:
﴿ثُمَّ يَأْتِي مِنْ بَعْدِ ذلِكَ عامٌ فِيهِ يُغاثُ النَّاسُ وَ فِيهِ يَعْصِرُون﴾.[۷]
آنگاه، پس از آن، سالى فرا مىرسد كه مردم در آن يارى مىشوند [یا باران مىبينند] و در آن [سال، دانهها و ميوهها را] میفشرند.
اگر فعل «يُغاث» را از ریشه غيث (باران) بدانیم، يعنى در آن سال، بر مردم باران نازل مىشود و اگر آن را از ریشه غوث (يارى كردن) بدانیم يعنى، مردم در آن سال، يارى مىشوند که در این صورت، باید کاربرد کلمههای بر گرفته از ریشه «غوث» را به جای شش بار، هفت بار بدانیم.
اما کلمه «کرثتُ» از ریشه «کَرث» به معنای گرفتاری شدید است. ابن فارس در باره این ماده کم کاربرد که در قرآن نیز به کار نرفته است، مینویسد:
الكاف و الراء و الثاء، ليس فيه إلَّا كَرَثَهُ الأمرُ، إذا بلغ منه المَشَقَّة.[۸]
[ریشه] «ک ر ث» کاربردی جز «کرثه الامر» ندارد و آن، هنگامی است که سختی و مشقتی به او برسد.
بر این اساس، معنای جمله «بِكَ استِغاثَتي إن كَرِثتُ» چنین میشود: آن گاه که گرفتاریِ شدیدی پیدا کنم، تنها از تو یاری و فریادرسی میخواهم.
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء ۲۰.
[۲]. معجم مقاییس اللغة، ابن فارس (۳۹۵ ق)، ج۴، ص۴۰۰.
[۳]. لسان العرب، ابن منظور (۷۱۱ ق)، ج۲، ص۱۷۴.
[۴]. ر. ک: انفال، آیه۹، کهف، آیه۲۹ (دو بار)، قصص، آیه۱۵، احقاف، آیه۱۷، نوح، آیه۲۳.
[۵]. سوره انفال، آیه۹.
[۶]. سوره کهف، آیه۲۹.
[۷]. سوره یوسف، آیه۴۹.
[۸]. معجم مقاییس اللغة، ابن فارس (۳۹۵ ق)، ج۵، ص۱۷۵.