و أَنتَ مُنتَجَعي إن حُرِمت.[۱]
در شرح این جمله که اگر انسان از بخشش و عطای اهل معروف، محروم شود، تنها تکیهگاهش خداست، اشاره شد که نیازخواهی از غیر خداوند، نکوهیده است، همچنان که اگر نیازمندی به انسان رجوع کرد، رد کردن او نیز ناپسند است.
در تکمیل این بحث، این نکته اضافه میکنیم که گاهی انسان پول ندارد تا با آن، نیاز نیازخواه را تأمین کند، ولی موقعیت و جایگاهش در جامعه به گونهای است که میتواند از آن برای رفع گرفتاری مردم بهره ببرد. کسی که مثلا بزرگ جمعیتی است و میتواند با استفاده از جایگاهش، کار راهاندازی کند، ولی چنین نکند، در روایات مورد مذمت قرار گرفته است.
در منابع اهل سنت از امیر مؤمنان(علیهالسلام) چنین نقل شده است که فرمود:
إِنَّ الجَنَّةَ تُشتاقُ[۲] إِلى مَن سَعى لِأَخِيهِ المُؤمِنِ فِي قَضاءِ حَوائِجِهِ لِيُصلِحَ شَأنَهُ عَلى يَدَيهِ، فَاستَبِقُوا النِّعَمَ بِذَلِكَ، فَإِنَّ اللَّهَ الكَرِيمَ يَسأَلُ الرَّجُلَ عَن جاهِهِ وَ ما بَذَلَهُ كَما يَسأَلُهُ عَن مالِهِ فِيمَ أَنفَقَهُ.[۳]
بهشت مشتاق کسی است كه براى بر آوردن نيازهاى برادر مؤمنش بكوشد تا با دست خود، گرفتارى او را برطرف كند،. پس با اين كار به سوى نعمتها بشتابيد؛ زيرا خداوند كريم، همان گونه كه از شخص در باره دارايىاش مىپرسد كه آن را در چه راهى خرج كرده، در باره منزلت اجتماعىِ او و ديگر چيزهايى كه به او بخشيده است نيز مىپرسد.
در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) نیز به واسطه شدن برای تأمین نیاز مؤمنان اشاره شده است:
مَن سألَهُ أخوهُ المؤمنُ حاجَةً مِن ضُرٍّ فمَنَعهُ مِن سَعةٍ و هُو يَقْدِرُ علَيها ـ مِن عِندِهِ أو مِن عندِ غَيرِهِ ـ حَشَرهُ اللَّهُ يَومَ القِيامَةِ مَغْلولَةً يدُهُ إلى عُنُقِهِ حتّى يَفْرُغَ اللَّهُ مِن حِسابِ الخَلقِ.[۴]
كسى كه برادر مؤمنش، در هنگام تنگدستى، نياز خود را به او بگويد و او بتواند ـ خودش يا از طريق كسى ديگر ـ حاجتش را روا سازد و نكند، خداوند در روز قيامت وى را، در حالى كه دستش به گردنش بسته شده است، محشور فرمايد و تا فارغ شدن از حساب بندگان خود، همچنان او را نگه دارد.
گاهی انسان از خودش کاری ساخته نیست، ولی میتواند واسطهگری کند و از دیگران بخواهد تا آنها حاجت کسی را که به او مراجعه کرده است، بر طرف نمایند.
در روایتی دیگر از آن حضرت، ثواب اخروی آبرو گذاشتن برای برآوردن نیاز مردم و کیفر دریغ ورزیدن از این کار، اینگونه بیان شده است:
ما مِن مؤمنٍ بَذَلَ جاهَهُ لأخيهِ المؤمنِ إلّاحَرَّم اللَّهُ وَجْهَهُ على النّارِ و لَم يَمَسَّهُ قَتَرٌ و لا ذِلَّةٌ يَومَ القِيامَةِ. و أيُّما مؤمنٍ بَخِلَ بِجاهِهِ على أخيهِ المؤمنِ و هُو أوْجَهُ جاهاً مِنهُ إلّا مَسَّهُ قَتَرٌ و ذِلَّةٌ في الدُّنيا و الآخِرَةِ، و أصابَتْ وَجْهَهُ يَومَ القِيامَةِ لَفَحاتُ النِّيرانِ مُعَذَّباً كانَ أو مَغْفوراً لَهُ.[۵]
هيچ مؤمنى نيست كه از آبروى خود براى برادر مؤمنش مايه بگذارد، مگر آن كه خداوند روى او را بر آتش حرام گرداند و در روز قيامت سختى و خوارى به او نرسد، و هر مؤمنى كه از برادر مؤمن خود مقام و آبروى بيشتر داشته باشد، اما در استفاده از مقام و آبروى خود براى كمك به او دريغ ورزد، در دنيا و آخرت سختى و خوارى بيند و در روز قيامت شعلههاى آتش، چهرهاش را فرو گيرد، خواه دوزخى باشد يا آمرزيده.
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء ۲۰.
[۲]. در منبع اصلی، «لَتُساقُ» آمده است، یعنی بهشت به سوی کسی سوق داده مىشود که... ولی ما آن را طبق نقل كنز العمّال آوردهایم. ر. ک: كنز العمّال، ج۳، ص۷۸۱، ح۸۷۳۷.
[۳]. تاريخ بغداد، خطیب بغدادی (۴۶۳ ق)، ج۳، ص۱۱۷، شماره ۱۱۳۴.
[۴]. مشکاة الانوار، علی بن الحسن الطبرسی (ق ۶ ق)، ج۱، ص۱۸۶.
[۵]. تنبيه الخواطر، ورام بن ابی فراس (۶۰۵ ق)، ج۲، ص۸۰.