بحث اخلاقی
راز ناکامیهای دنیوی اولیای الهی (۵)
وَ ارزُقني فَوزَ المَعاد.[۱]
در جلسه قبل، روایتی را از امیر مؤمنان(علیهالسلام) خواندیم که دلالت داشت بر اینکه اهل تقوا از بهترین زندگیها برخوردارند. گفتیم این سخن، در حقیقت ترسیم فضای زندگی در جامعه موعودی است که آحاد مردم از عدالت اجتماعی و اقتصادی برخوردارند. آن زمان که همه جامعه اسلامی با تقوا باشند و به وظایف دینی خود عمل کنند که چنین جامعهای در زمان ظهور تحقق مییابد وگرنه در زمان سایر ائمه و در طول تاریخ که تنها برخی از افراد، اهل رعایت تقوا هستند، فقر و دیگر کمبودها همواره برای آنان وجود داشته است.
گفتنی است که این روایت در نهج البلاغة با کمی اختلاف اینگونه آمده است:
اعلَموا عِبادَ اللّهِ أنَّ المُتَّقينَ ذَهَبوا بِعاجِلِ الدُّنيا و آجِلِ الآخِرَةِ، فَشارَكوا أهلَ الدُّنيا في دُنياهُم و لَم يُشارِكوا أهلَ الدُّنيا في آخِرَتِهِم، سَكَنُوا الدُّنيا بِأَفضَلِ ما سُكِنَت، و أكَلوها بِأَفضَلِ ما اكِلَت، فَحَظوا مِنَ الدُّنيا بِما حَظِيَ بِهِ المُترَفونَ، و أخَذوا مِنها ما أخَذَهُ الجَبابِرَة المُتَكَبِّرونَ، ثُمَّ انقَلَبوا عَنها بِالزّادِ المُبَلِّغِ وَ المَتجَرِ الرّابِحِ. أصابوا لَذَّةَ زُهدِ الدُّنيا في دُنياهُم، و تَيَقَّنوا أنَّهُم جيرانُ اللّهِ غَدا في آخِرَتِهِم، لا تُرَدُّ لَهُم دَعوَةٌ، و لا يُنقَصُ لَهُم نَصيبٌ مِن لَذَّةٍ.[۲]
بدانيد، اى بندگان خدا كه پرهيزگاران، هم دنياى زودگذر دارند، هم آخرت ماندگار. با اهل دنيا در دنيايشان شريكاند، ولى اهل دنيا در آخرت ايشان با آنان شريك نيستند. در دنيا به بهترين وجه زيستند و به بهترين وجه، خوردند، و از دنيا همان گونه بهرهمند شدند كه متموّلان شدند و از آن، همانى را برگرفتند كه قدرتمندان متكبّر گرفتند. سپس با توشه كافى و تجارتى سودآور از دنيا رفتند. در دنياى خويش به لذّت زهد در دنيا رسيدند و يقين كردند كه فردا در آخرتشان همجوار خدا هستند، هيچ دعايى از دعاهاى آنان رد نمىشود و از لذّتشان [در آخرت] چيزى كم نمىگردد.
در این نقل، مسئله زهد مطرح شده است، یعنی اهل تقوا لذتهای دنیوی را که برای آنها مهیا بود، رها کرده و اینگونه خود را از کامیابی موقت دنیا محروم و از کامیابی حقیقی در آخرت بهرمند ساختهاند. به گفته سعدی:
اگـر لـذت تـرک لـذت بـدانی دگر شهوت نفس، لذت نخوانی
هزاران در از خلق بر خود ببندی گرت باز باشـد دری آسـمانـی[۳]
وقتی انسان احساس بینیازی به دیگران را فهمید، این خود لذتی دارد بالاتر از آنچه اهل دنیا دارند، از این رو، برخورداری از امکانات مادی را کامیابی و لذت به شمار نمیآورد.