بحث اخلاقی
راز ناکامیهای دنیوی اولیای الهی
وَ ارزُقني فَوزَ المَعاد.[۱]
سخن در تبیین این جمله از دعای نورانی مکارم الاخلاق که در آن از خداوند منان درخواست میکنیم: کامیابی قیامت را روزیم کن، به اینجا رسید که آیا میشود انسان هم در دنیا سعادتمند و کامیاب باشد و هم در آخرت؟ آیا میان این دو تنافی وجود دارد یا قابل جمع هستند؟
در پاسخ به این پرسش به نمونههایی از آیات و روایات اشاره شد که بر عدم تنافی آنها دلالت داشتند. به مقتضای این نصوص که کم هم نیستند، اگر کسی به دستورات اسلام عمل کند هم در دنیا و هم در آخرت به کامیابی میرسد.
در اینجا پرسش دیگری قابل طرح است و آن، اینکه اگر اسلام دین دنیا و آخرت است، چرا اولیای الهی که از همه بیشتر و بهتر به دستورات اسلام عمل میکنند، در این دنیا گرفتار انواع سختیها و مشکلات هستند؟ چگونه است که از یک سو میگوییم انبیا و اولیا بویژه خاتم انبیا و اهل بیت ایشان ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ سعادتمندترین افراد اند و از سوی دیگر میبینیم که در زندگی آنها سختیها و ناکامیهای زیادی وجود داشته و دارد؟
برای این پرسش از دو بُعد، دو پاسخ ارائه میگردد:
پاسخ نخست این است که سنخِ کامیابی مؤمنان با کامیابی مترفین متفاوت است. در ظاهر، گرفتاریهای اولیای الهی، مصداق ناکامی و بدبختی است، ولی در حقیقت، همه اینها چیزی جز اسباب سعادت و کامیابی حقیقی نیست. درست است که با نگاه دنیوی مصیبتهای بزرگی بر ابا عبدالله الحسین(علیهالسلام) و اهل بیت و یاران ایشان وارد شد، ولی به لحاظ معنوی و از منظر خودشان همه این سختیها زیبایی و کامیابی بود،[۲] چرا که بالاترین کرامتها و سعادتها نصیب آنها شد. از این رو در زیارت اربعین امام حسین(علیهالسلام) میخوانیم:
اللّهُمَّ إنّي أشهَدُ أنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابنُ وَلِيِّكَ، و صَفِيُّكَ وَ ابنُ صَفِيِّكَ، الفائِزُ بِكَرامَتِكَ، أكرَمتَهُ بِالشَّهادَةِ، و حَبَوتَهُ بِالسَّعادَةِ.[۳]
خدايا! گواهى مىدهم كه او، ولىّ تو و فرزند ولىّ توست و برگزيده تو و فرزند برگزيده توست؛ او كه به كرامت تو نايل شد و تو به شهادت، بزرگش داشتى و سعادت را ارزانىاش نمودى.
بر اساس روایتی از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) بلاهای دنیوی موجب بالا رفتن درجات انبیا و کرامات اولیا خواهد شد:
إنَّ البَلاءَ لِلظّالِمِ أدَبٌ، و لِلمُؤمِنِ امتِحانٌ، و لِلأَنبِياءِ دَرَجَةٌ، و لِلأَولِياءِ كَرامَةٌ.[۴]
بلا براى ستمگر، [وسيله] ادب، و براى مؤمن، آزمون، و براى پيامبران، درجه، و براى اوليا كرامت است.
در فرهنگ اسلام، تکامل انسانها بستگی به سختیهایی دارد که در این دنیا میبینند. پس هر مؤمنی که بیشتر گرفتار بلا و مصیبت شود، به کمال بیشتری دست خواهد یافت و هرچه تکامل یابد، کامیابتر میگردد. ما در جلد نهم دانشنامه عقاید اسلامی روایاتی را در این زمینه گرد آوردهایم و در بخشی از آن به تبیین حکمت گرفتاریها و اقسام مصیبتهای خودکرده و سختیهای سازنده پرداختهایم.[۵]
به عنوان نمونه، شیخ کلینی از امام صادق(علیهالسلام) چنین روایت نموده است:
سُئِلَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مَن أشَدُّ النّاسِ بَلاءً فِي الدُّنيا؟ فَقالَ: النَّبِيّونَ ثُمَّ الأَمثَلُ فَالأَمثَلُ، و يُبتَلَى المُؤمِنُ بَعدُ عَلى قَدرِ إيمانِهِ و حُسنِ أعمالِهِ، فَمَن صَحَّ إيمانُهُ و حَسُنَ عَمَلُهُ اشتَدَّ بَلاؤُهُ، و مَن سَخُفَ إيمانُهُ و ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلاؤُهُ.[۶]
از پيامبر خدا(صلّی الله علیه و آله) پرسيدند: گرفتارترينْ مردم در دنيا كياناند؟ فرمود: «پيامبران، سپس برترينهاى پس از آنان و [سپس] برترينهاى پس از آنها. مؤمن به اندازه ايمان و نيكى عملهايش، گرفتار مىگردد. پس هر كس ايمانش كامل و عملش نيكو باشد، گرفتارىاش بيشتر، و هر كس ايمانش ناقص و عملش اندك باشد، گرفتارىاش كمتر خواهد بود».
بنا بر این، اولیای الهی با وجود آنکه در ظاهر ناکام اند و گرفتار سختترین بلاها و مصیبتها میگردند، ولی در حقیقت، به خاطر صبر و شکیبایی در برابر سختیها، کامیابترین انسانها به شمار میروند.
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین (علیهالسلام)، الدعاء ۲۰.
[۲]. حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در پاسخ ابن زیاد ملعون که گفت: «كَيفَ رَأَيتِ صُنعَ اللّهِ بِأَخيكِ و أهلِ بَيتِكِ؟ كار خدا را با برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» چنین فرمود: «ما رَأَيتُ إلّا جَميلًا، هؤُلاءِ قَومٌ كَتَبَ اللّهُ عَلَيهِمُ القَتلَ، فَبَرَزوا إلى مَضاجِعِهِم، و سَيَجمَعُ اللّهُ بَينَكَ و بَينَهُم، فَتُحاجُّ و تُخاصَمُ، فَانظُر لِمَنِ الفَلجُ يَومَئِذٍ؛ جز زيبايى نديدم. اينان، كسانى بودند كه خداوند، كشته شدن را برايشان تقدير كرده بود و آنان هم به سوى قتلگاه خود شتافتند. و به زودى، خداوند، تو و آنان را گِرد هم مىآورد و آنان با تو اقامه حجّت و برهان مىكنند و خواهى ديد كه چه كسى کامیاب مىشود» الملهوف، السید بن طاووس الحلی (۶۶۴ ق)، ص۲۰۰.
[۳]. تهذيب الأحكام، شیخ طوسی (۴۶۰ ق)، ج۶، ص۱۱۳، ح۲۰۱.
[۴]. جامع الأخبار، الشعیری ( ق ۶ ق)، ص۳۱۰، ح۸۵۲.
[۵]. ر. ک: دانشنامه عقايد اسلامى، محمد محمدی ریشهری، ج۹، ص۱۸۲.
[۶]. الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۲، ص۲۵۲، ح۲، ط ـ الإسلامیة.