بسم الله الرحمن الرحیم
نشانه بیماری قلب (۱)
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
در تبیین این جمله از دعای نورانی مکارم الاخلاق در چند جلسه قبل، حدیثی نورانی را از امام صادق(علیهالسلام) خواندیم که در آن آمده بود:
إنّكَ قد جُعِلتَ طبيبَ نَفسِكَ و عُرِّفتَ آيةَ الصِّحّةِ و بُيِّنَ لكَ الدّاءُ وَ دُلِلْتَ عَلَى الدَّوَاء.[۲]
تو طبيب نفْس خويش قرار داده شده اى و نشانه سلامتى به تو شناسانده شده و درد براى تو روشن شده و به دارو راهنمايى شده اى.
در هشت جلسه پیشین در باره «آیة الصحة»، یعنی نشانههای سلامتی معنوی انسان صحبت کردیم و اشاره شد که علائم سلامتی قلب، برخورداری از ادراکات حصولی و حضوری بیشتر و نیز احساسات باطنی سودمندتر است. در این فرصت، برخی از احساسات سازنده مانند: میل به حق، محبت به خدا و خوف از او را بیان کردیم. افزون بر موارد یاد شده، در قرآن ویژگیهای دیگری به «قلب» نسبت داده شده که از احساسات سودمند باطنی هستند، مانند: «آرامش»، «ایمان»[۳]، «تقوا»[۴]، «خشوع»[۵]، «لینت»[۶]، «اخبات»[۷]، «رأفت»[۸] و «انابه»[۹]. توضیح این موارد که همگی از نشانههای سلامتی قلباند، فرصت بیشتری میطلبد. از این رو، در این باره به همین مقدار بسنده میکنیم و سراغ جمله بعدی، یعنی «بُيِّنَ لكَ الدّاءُ» میرویم و برخی از مهمترین علائم بیماری معنوی را تبیین مینماییم.
قلب بیمار سه علامت دارد: محرومیت از ادراکات قلبی، احساسات زیانبار باطنی و ابتلا به بیماری شرک و شک.
نخستین نشانه بیماری قلب این است که شخص بیمار نمیتواند حقایق نامحسوس جهان را ادراک کند، از این رو، ادراکات او همانند ادراکات حیوانات، اختصاص به جهان محسوس دارد و به تعبیر قرآن کریم:
﴿يَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ ٱلْحَيَوٰةِ ٱلدُّنْيَا وَ هُمْ عَنِ ٱلْأَخِرَةِ هُمْ غَـٰفِلُونَ﴾.[۱۰]
نمایی از زندگانی این جهان را میشناسند و از جهان واپسین غافلند.
انسانی که از ادراکات قلبی محروم است، فقط همین ظواهر دنیایی مثل: خوردن، خوابیدن، ازدواج و پول را میبیند و بدین جهت از جهان نامحسوس غافل است و نمیتواند آنها را درک کند.
دومین نشانه بیماری معنوی احساسات زیانبار است، یعنی حالات روانی ویژهای که برای زندگی دنیوی و اخروی انسان خطرناک است. خطرناکترین این احساسات که در مقابل احساسات سودمند باطنی قرار دارند، عبارت است از: نفرت از حق و تمایل به پذیرش باطل.
افراد تبهکار، در اثر کارهای زشت و آلودگی روانی، نه تنها ظرفیت پذیرش حق و انجام کارهای نیک را از دست میدهند؛ بلکه از حق نفرت پیدا میکنند و کارهای نیک، نزد آنان منفور میگردد و به تعبیر قرآن کریم آنان مبتلا به «ضیق صدر» میشوند:
﴿فَمَن يُرِدِ ٱللَّهُ أَن يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلاْءِسْلَامِ وَمَن يُرِدْ أَن يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِى ٱلسَّمَاءِ﴾.[۱۱]
خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند، سینهاش را برای [پذیرش] اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد گمراه کند، سینهاش را سخت، تنگ میدارد گویی در آسمان بالا میرود.
مقصود از «اضلال الهی»، «ضلالت کیفری» است، یعنی کارهای زشتی انجام داده که کیفر آن این است که خدا او را گمراه کند. پذیرش حق برای این گونه افراد، همانند بالا رفتن در آسمان، سخت دشوار است؛ بلکه عادتاً امکانپذیر نیست.
[۱]. الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۲]. تحف العقول، ابن شعبه الحرّانی (۳۸۱ ق)، ص۳۰۵.
[۳]. مجادله: آیۀ ۲۲؛ (لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشيرَتَهُمْ أُولئِكَ كَتَبَ في قُلُوبِهِمُ الْإيمانَ؛ گروهی را نمیيابی که با ايمان به خداوند و روز واپسين، با کسانی که با خداوند و پيامبرش مخالفت ورزيدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران يا فرزندان يا برادران يا خويشانشان باشند؛ آنانند که [خداوند] ايمان را در دلشان برنوشته است) و نیز ر. ک: مائده: آیۀ ۴۱.
[۴]. حج: آیۀ ۳۲ (ذلِكَ وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ [حقيقت] اين است؛ و هر کس نشانههای [بندگی] خداوند را سترگ دارد، بیگمان، اين [کار] از پرهيزگاری دلهاست.) ؛ و نیز ر. ک: حجرات: آیۀ ۳.
[۵]. حدید: آیۀ ۱۶ (أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن تخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقّ؛ آيا هنگام آن نرسيده است که دلهای مؤمنان از ياد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی يابد).
[۶]. زمر: آیۀ ۲۳ (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى ذِكْرِ اللَّهِ؛ خداوند است که بهترين گفتار را [به گونه] کتابی [با آياتی] همانند دوگانه [يعنی مکرّر] فرو فرستاده است؛ پوستهای آنان که از پروردگار خويش میهراسند از آن به لرزه میافتد سپس با ياد خداوند پوستها و دلهاشان نرم میشود.).
[۷]. حج: آیۀ ۵۴. (وَ لِيَعْلَمَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ؛ و تا کسانی که دانش يافتهاند بدانند که اين [قرآن] راستين، از سوی پروردگار توست پس به آن ايمان آورند آنگاه دلهای آنها در برابر آن فروتن گردد.)
[۸]. حديد: آیۀ ۲۷ (ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجيلَ وَ جَعَلْنا في قُلُوبِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً؛ سپس پيامبران خود را در پی آنان آورديم و [نيز] عيسی پسر مريم را و به او انجيل داديم و در دل پيروان او مهر و بخشايشی نهاديم.).
[۹]. ق: آیۀ ۳۳ (مَنْ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنيبٍ؛ همان که از [خداوند] بخشنده در نهان میهراسد و دلی بازگردنده [به درگاه ما] میآورد.).
[۱۰]. روم: آیۀ ۷.
[۱۱]. انعام: آیۀ ۱۲۵.