بسم الله الرحمن الرحیم
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
صحبت در علائم کسانی است که در بالاترین مراتب صلاح قرار دارند. آنها از قلبی سالم برخوردارند و نشانه سلامتی قلب و جان آنها بهرمندی از ادراکات و احساسات سودمند و سازنده است. اشاره شد که یکی از اصلیترین احساسات مفید قلبی، میل به حق است. هر چه قلب سالمتر باشد، حقپذیرتر است و از آنجا که خدواند سبحان مصداق کامل حق است، علاقه و محبت به او مهمترین نشانه سلامتی معنوی است.
یکی از اسماء الحسنی، «حق» است. این نام یازده بار در قرآن کریم به خدای متعال نسبت داده شده است، مانند: ﴿رَبُّكُمُ الْحَقُّ﴾[۲] و ﴿أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ﴾.[۳]
حق، در احاديث نيز به ذات خداى سبحان اطلاق شده است. امام باقر(علیهالسلام) طبق نقل در دعا عرضه داشت:
اللّهُمَ أَنتَ الحَقُ، و قَولُكَ الحَقُّ، و وَعدُكَ الحَقُّ، و أَنتَ مَليكُ الحَقِّ.[۴]
خداوندا! تو حقّى و سخنِ تو حق است و وعده تو حق است و تو فرمانرواى حق هستى.
قلب سالم قلبی است که فقط احساس محبت به خدای سبحان در آن جای دارد، در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) آمده است:
القَلبُ السَّليمُ الَّذي يَلقى رَبَّهُ و لَيسَ فيهِ أحَدٌ سِواهُ.[۵]
قلب سلیم، قلبی است که پروردگارش را در حالی دیدار میکند که هیچ کسی جز او در آن نباشد.
اگر محبت به غیر خدا نیز دل قلب سلیم وجود داشته باشد، از شعبهها و شاخههای محبت الهی است.
در قرآن کریم، احساس محبت به خدا از لوازم ایمان راستین شمرده شده است:
﴿وَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِله﴾.[۶]
و مؤمنان، محبتشان به خداوند بیشتر [از هر چیز دیگر] است.
قلب هر چه سالمتر باشد، بهتر میتواند حقایق نامحسوس را ادراک کند و معرفت بیشتری نسبت به صفات جمال و جلال خداوند سبحان داشته باشد؛ به همین جهت، کاملترین و بالاترین مراتب محبت، اختصاص به اهلبیت(علیهمالسلام) دارد. در زیارت جامعه خطاب به ایشان میگوییم:
السَّلامُ عَلَى الدُّعاةِ إلَى اللّهِ، وَ الأَدِلّاءِ عَلى مَرضاةِ اللّهِ، المُستَقِرّينَ في أمرِ اللّهِ، وَ التّامّينَ في مَحَبَّةِ اللّهِ.[۷]
سلام بر دعوتکنندگان به سوی خدا و راهنمایان به سوی [موجبات] خشنودی خدا، آنان که ثابتقدماناند در امر خدا و کاملاناند در دوستی خدا.
کسی جز معصومان نمیتواند این طور در عشق و علاقه به خدای سبحان تمام و کامل باشد. شدت عشق و محبت ایشان به خداوند را میتوان در این فراز از دعای ابوحمزه ثمالی ملاحظه کرد:
إلهي، لَو قَرَنتَني بِالأَصفادِ و مَنَعتَني سَيبَكَ مِن بَينِ الأَشهادِ ... ما قَطَعتُ رَجائي مِنكَ و لا صَرَفتُ وَجهَ تَأميلي لِلعَفوِ عَنكَ و لا خَرَجَ حُبُّكَ مِن قَلبي.[۸]
بارالها! اگر مرا به زنجیر کشی و عطای خود را در میان شاهدان از من بازداری... امیدم را از تو نخواهم بُرید و روی امیدم به گذشتت را از تو نخواهم گرداند و محبتت از قلبم بیرون نخواهد رفت.
امر سادهای نیست که انسان از طرف خدا گرفتار سختترین شکنجهها شود؛ ولی از محبتش نسبت به او کاسته نشود. در دعای دیگری از امام صادق(علیهالسلام) چنین نقل شده است:
اللّهُمَّ إِن أَدخَلتَنِي الجَنَّةَ فَأَنتَ مَحمودٌ، وإِن عَذَّبتَني فَأَنتَ مَحمودٌ، يا مَن هُوَ مَحمودٌ في كُلِّ خِصالِهِ.[۹]
خداوندا! اگر مرا به بهشت در آورى، پس ستودهاى و اگر مرا عذاب دهى، باز هم ستودهاى. اى آن كه در همه ويژگىهايش ستوده است!