بسم الله الرحمن الرحیم
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[۱]
صحبت در تبیین این فراز نورانی بود که از خداوند متعال میخواهیم: «مرا از بندگان صالح خود قرار ده!» کسی که از بندگان صالح خداوند باشد، نمازگزاران همیشه به او سلام میدهند، آنجا که میگویند: «السَّلامُ عَلَينا و عَلى عِبادِ اللَّهِ الصَّالِحِين».
در جلسات قبل گذشت که اصلیترین عامل صلاح نفس و رسیدن به مقام صالحان، مجاهده با خواستههای نفس است. جهاد با نفس نیز نیازمند شناخت نشانههای سلامتی و بیماری قلب است که بر اساس روایتی که از امام صادق(علیهالسلام) خواندیم، نشانه صحت و سلامت معنوی هر کس و نیز درد و بیماریاش به او شناسانده شده است:
عُرِّفتَ آيَةَ الصِّحَّةِ، و بُيِّنَ لكَ الداءُ.[۲]
نشانه سلامت به تو شناسانده شده و درد و بيمارى برايت روشن گشته است.
از منظر قرآن و حدیث، قدرت ادراکات و احساسات باطنی نشانه سلامتی قلب است. مراتب قدرت ادراکات انسان نیز متناسب با میزان سلامتی قلب است. به هر اندازه که قلب انسان سالمتر باشد، ادراکات باطنی او هم بیشتر میشود.
ادراکات قلب دو گونه است: ادراکات حصولی و ادراکات حضوری.
نوع اول ادراکاتی است که حاصل اندیشه و تفکر است و آن را «علم حصولی» نامیدهاند. در فرهنگ قرآن و حدیث، مرکز این نوع ادراکات، گاه «قلب» نامیده شده و گاه «عقل». در روایتی از امام کاظم(علیهالسلام) کلمه «قلب» در آیه زیر به «عقل» تفسیر شده است:[۳]
﴿إِنَّ فِى ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ﴾.[۴]
در این [گونه سرگذشتها] عبرتی است برای کسی که دارای «قلب» است.
در آیهای دیگر، سیر در زمین و دیدن سرنوشت ستمگران موجب عبرتآموزی معرفی شده است:
﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى ٱلْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا﴾.[۵]
آیا در زمین نگشتهاند تا آنان را قلبهایی باشد که بدان ادراک کنند.
کسی که دارای قلب و عقل سالمی باشد با دیدن آثار باستانىِ مربوط به اقوام گذشته كه به دليل ظلم و فساد نابود شدهاند، عبرت میگیرد. در قرآن کسانی که از این آثار عبرت نمیگیرند، نکوهش شدهاند:
﴿أَ فَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً﴾.[۶]
آيا در زمين گردش نكردهاند تا بنگرند كه سرانجامِ پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان كه بيشتر و توانمندتر از اينان بودند.
در روایتی آمده که پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) هنگام عبور از «حِجْر» ـ سرزمین ثمود ـ فرمود:
لا تَدخُلوا مَساكِنَ الَّذينَ ظَلَموا إلّا أن تَكونوا باكينَ أن يُصيبَكُم ما أصابَهُم.[۷]
به خانههای [بر جای مانده از] ستمگران وارد نشوید، مگر آن که گریان باشید از این که آنچه بر سرِ آنان آمد، بر سرِ شما نیز بیاید.
سپس در همان حال که بر شتر سوار بود، ردایش را بر صورتش کشید.
خاطرم هست که اولین روزی که در وزارت اطلاعات سخنرانی کردم این آیه را خواندم:
﴿وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا... * ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ﴾.[۸]
بىگمان ما مردم دورههاىپيش از شما را چون ستم كردند نابود كرديم... سپس شما را پس از آنان در زمين جانشين كرديم تا ببينيم چگونه رفتار مىكنيد.
خداوند با کسی تعارف ندارد اگر ما هم به مردم ظلم کنیم به سرنوشت آنان دچار میشویم.
به هر حال، یکی از شؤون «قلب» علم حصولی است که با تفکر و خردورزی حاصل میشود. در روایتی از رسول گرامی(صلّیاللهعلیهوآله) آمده که میفرماید:
إنَّ التَّفَكُّرَ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ.[۹]
اندیشیدن، [مایه] حیات قلب بینا است.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.