حدیث روز :
عن الصادق علیه السلام : «
مَن اراد الحدیث لمنفعةِ الدنیا لم یکن له فی الاخرة نصیب و مَن اراد به خیرَ الاخرة اعطاه الله خیرَ الدنیا و الاخرة »
[1] ((هرکس حدیث را برای سود دنیا بجوید در آخرت بهره ای نخواهد داشت و هرکس آن را به خاطر خیر آخرت بخواهد ، خداوند خیر دنیا و آخرت را به او می دهد .))
مراد از « حدیث » در اینجا مطلق معارف دینی است . یعنی کسی که در صدد تحصیل معارف دینی است و هدف او منافع دنیوی است مثلاً موقعیتی پیدا کند یا امرار معاش کند که این هدف برای دنیا خوب است اما در آخرت چیزی نصیب او نمی شود .
اما اگر کسی برای خداوند و آخرت درس بخواند ، خداوند متعال دنیا و آخرت او را از خزائن غیبش تامین می کند . این روایت ریشه در آیه 20 سوره شوری دارد : « من کان یرید حرثَ الاخره نزد له فی حرثه و من کان یرید حرث الدنیا نُؤته منها و ماله فی الاخرة من نصیب » یعنی کسی که دنبال آباد کردن ، آخرت باشد کِشت او را افزون می کنیم و برکات آن را بیشتر می کنیم و اگر کسی دنبال آباد کردن دنیایش باشد به اندازه تلاشش از دنیا به او می دهیم اما از آخرت نصیبی ندارد .
**********
موضوع : (( اموری که بر خطیب مستحب است ))
مسئله 14 ... و یستحب له ان یتعمم فی الشتاء و الصیف و یتردی ببردٍ یمنی اوعدنی و یتزّین الناس بوجهه و یستقبلونه بوجوههم و ان یعتمد علی شیء من قوس اوعصا او سیف و ان یجلس علی المنبر امام الخطبه حتی یفرغ المؤذنون .
[2] بحث درباره مستحباتی بود که حضرت امام رضوان الله علیه در مسئله 14 آنها را نام بردند در جلسه گذشته سه روایت برای استحباب این موارد ذکر کردیم اما در این جلسه ادامه روایات را بیان می کنیم.
روایت چهارم : مرفوعه عمرو بن جمیع
« عن علیٍ علیه السلام قال :
مِنَ السُنة اذا صَعِدَ الامام المنبرَ اَنْ یُسَلّمَ اذا استقبل الناس »
[3] روایت پنجم : موثقه عبدالله بن میمون
« عن جعفر عن ابیه علیهما السلام قال : کان رسول الله اذا خرج الی الجمعه قَعَدَ علی المنبر حتی یَفرُغَ المؤذَّنون »
[4] روایت ششم :موثقه سکونی
« عن ابی عبدالله علیه السلام قال : قال رسول الله کل واعظٍ قبله یعنی اذا خطب الامامُ الناسَ یوم الجمعه ینبغی للناس ان یستقبلوه »
[5] روایت هفتم : روایت عبداله بن حسن عن جده علی بن جعفر عن اخیه
« قال : سألة عن القعود فی العیدین و الجمعه والامام یخطب کیف یَصنَعُ یستقبل الامام او یستقبل القبله قال یستقبل الامام »
[6] این روایت بخاطر وجود عبداله بن حسن ضعیف است .
روایت هشتم : صحیحة عمربن یزید
« عن ابی عبداله علیه السلام قال : اذا کانوا سَبعَةً یوم الجمعه فلیُصَلّوا فی جماعة وَلیَلبس البُرد و العمامه و یتوکَّأ علی قوسٍ اوعصا ... »
[7] در این روایت نمی گوید بُرد یمنی می گوید بُرد بپوشد .
مسأله چهاردهم با همه فروعاتش به پایان رسید .
مسئله 15- قد مَرَّ اعتبار الفاصله بین الجمعتین بثلاثةِ امیال فان اقیمت جمعتان دون الحد المعتبر فان اقترنتا بطلتا جمعیاً و ان سبقت اِحداهما ولو بتکبیرة الاحرام بطلت المتأخرة سواء کان المصلون عالمین بسبق جمعة أم لا و صحت المتقدمة سواء علم المصلون بلحوق جمعة ام لا و المیزان فی الصحة تقدم الصلاة لا الخطبه فلو تقدم احدی الجمعتین فی الخطبه و الاخری فی الصلاة بطلت المتأخره فی الشروع فی الصلاة »
[8] « قبلاً گذشت که بین دو نماز جمعه ، سه میل فاصله بودن معتبر است پس اگر دو نماز جمعه در کمتر از این حدّ لازم اقامه شود چنانچه همزمان باشند هر دو باطل می شوند و اگر یکی از آنها ولو با گفتن تکبیرة الاحرام جلوتر اقامه شود، نماز جمعه بعدی باطل می شود چه نمازگزاران بدانند که نماز جمعه ای قبل از این نماز اقامه شده یا ندانند و نماز جمعه قبلی صحیح می باشد چه نمازگزاران بدانند که نماز جمعۀ دیگری به این نماز ملحق می شود یا نه و معیار در صحیح بودن نماز جمعه مقدم بودن خود نماز است نه خطبه بنابراین اگر یک نماز جمعه در خطبه جلوتر باشد و دیگری نمازش جلوتر باشد نماز جمعه ای که شروع نمازش متأخر از نماز دیگری بوده باطل می باشد .»
قبلاً گفتیم که باید بین دو نماز جمعه حداقل 3 میل یا 1 فرسخ فاصله باشد که بنابر نظر اصح 1 فرسخ 5 کیلومتر است بنابر این ،مسئله 15 از فروعات همان شرط است .
در این مسئله می فرماید اگر بین دو نماز جمعه 1 فرسخ فاصله نباشد مثلاً در 4 کیلومتری دو نماز جمعه برگزار می شود حکم این نماز جمعه چیست ؟
در پاسخ حضرت امام رضوان الله تعالی علیه می فرماید در این مسئله چند صورت وجود دارد :
- هر دو نماز همزمان باهم ، اقامه می شود که در این صورت هر دو باطل است .
- اگر یکی از آنها زودتر شروع شود ولو با تکبیره الاحرام که در این صورت آنکه زودتر شروع شده صحیح است و دیگری باطل است .
مرحوم صاحب جواهر در این زمینه می فرماید :
« و کیف کان فان اتفقتا اَی اقترن الجمعتان بطلتا قطعاً کما عن جماعةٍ بل لاخلاف معتد به اجده به ... فلم یبق الا الحکم ببطلانهما معاً من غیر فرق بین علم کل فریق بالاخر و عدمه لکن ربما أشکله بعض متأخری المتأخرین بعد الاعتراف انّه مقتضی اطلاق الاصحاب بأنَّ الاتیان بالمأمور به ثابت لکل من الفریقین فی الثانی لاستحالة تکلیف الغافل و عدم ثبوت شرطیة الوحدة علی هذا الوجه و لیس للروایات التی هی مستند الحکم دلالة واضحه علی انسحاب الحکم فی الصورة المذکورة اِلّا بتکلف »
[9] می فرماید : اگر هر دو نماز جمعه با هم مقترن باشد هر دو باطل است قطعاً بلکه در این مسئله مخالفی که قابل اعتنا باشد ندیدم ... بنابراین باید حکم به بطلان هر دو نماز کرد و فرقی هم نیست بین اینکه علم داشته باشند به نماز جمعه دیگر یا نداشته باشد در عین حال بعضی از متاخری المتأوین (محقق سبزواری در ذخیرة المعاد ) به این حکم اشکال کرده است البته بعد از اینکه اعتراف کرده که مقتضای اطلاق اصحاب این است که فرقی بین اینکه علم به نماز جمعۀ دیگر داشته باشند یا خیر وجود ندارد .
ایشان می گوید ( محقق سبزواری) در صورتی که نماز گزاران علم به اقامه نماز جمعه دیگر ندارند ، اتیان به مأمور به (نماز جمعه) در حقشان ثابت است یعنی تکلیف را امتثال کرده اند پس نمازشان صحیح است زیرا محال است که خداوند متعال غافل را تکلیف کند و همچنین روایاتی که مستند این حکم است دلالت واضحی بر این حکم اصحاب ندارد مگر با تکلّف .
مرحوم صاحب جواب چند پاسخ به این مستشکل می دهد می فرماید :
اولاً هیچ تکلّفی در استفاده این حکم از روایات وجود ندارد .
ثانیاً فتاوا و معاقد اجماع مطلق است .
ثالثاً ظاهر روایت نفی است نه نهی یعنی در کمتر از سه میل دو جمعه منعقد نمی شود که دو روایت در این زمینه وجود دارد :
« عن ابی جعفر علیه السلام : قال یکونُ بین الجماعتین ثلاثة امیال ٍ یعنی لا تکون جمعةٌ الا فیما بینه ثلاثة امیال ٍ ... »
[10] که در این روایت امام می فرماید : « لا تکون جمعة الاّ ... » که در اینجا نفی است یعنی اگر در کمتر از 3 میل بود ، نماز جمعه منعقد نمی شود خواه علم به انعقاد نماز جمعه دیگر داشته باشند یا نداشته باشند.
« عن ابی جعفر علیه السلام : قال تجب الجمعه علی مَن کان منها علی فرسخین و معنی ذلک اذا کان امامٌ عادلٌ و قال اذا کان بین الجماعتین ثلاثة امیال فلا بأس اَن یُجَمَّعَ هولاء و لا یکون بین الجماعتین اقلّ من ثلاثة امیال » .
[11] این روایت هم اطلاق دارد و بین علم به انعقادِ نمازِ جمعه دیگر و عدم آن فرقی نگذاشته است .
بنابراین در صورت همزمان بودن دو نماز جمعه در کمتر از 3 میل هر دو باطل است چه علم به نماز جمعۀ دیگر داشته باشد و چه نداشته باشند .اما اگر بعد از شروع شدن نماز جمعه اولی ، نماز دوم شروع شود شکی نیست که نماز دوم باطل است در اینجا هم فرقی بین عالم و جاهل نیست .
این مسئله هم به پایان رسید اما مسئله شانزدهم .
مسئله 16 الاحوطُ عند ارادة اقامة جمعة فی محل احرازُ ان لاجمعة هناک دون الحد المقرر مقارنة لها او منعقدة فبلها و ان کان الاشبه جواز الانعقاد و صحة الجمعه مالم یحرز انعقاد جمعة اخری مقارنة لها او مقدمة علیها بل الظاهر جواز الانعقاد لو علم بانعقاد اخری و شک فی مقارنتها او سبقها
[12] « احتیاط مستحب آن است که وقتی می خواهند در جایی نماز جمعه اقامه نمایند احراز شود که نماز جمعه دیگری در آنجا در کمتر از حدّ معتبر همزمان یا قبل از آن منعقد نمی شود اگر چه اشبه آن است که انعقاد نماز جمعه مادامی که احراز نشده نماز جمعه دیگری همزمان یا جلوتر از آن اقامه شده ، جایز است و نماز صحیح می باشد بلکه ظاهر اینست که اگر انعقاد نماز جمعه دیگری معلوم باشد ولی در همزمان یا جلوتر بودن آن شک باشد انعقاد نماز جمعه جایز است .»
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] الکافی، ج1،ص46 [2] تحریرالوسیله، ج1، ص215 [3] وسایل الشیعه، ج7، ص349، ح1 [4] وسایل الشیعه، ج7،ص349، ح2 [5] وسایل الشیعه، ج7، ص407، ح1 [6] وسایل الشیعه، ج7، ص407، ح2 [7] وسایل الشیعه، ج7، ص313، ح5 [8] تحریرالوسیله، ج1، ص216 [9] جواهر الکلام، ج11، 247 [10] وسایل الشیعه، ج7، ص314، ح1 [11] وسایل الشیعه، ج7، ص314، ح3 [12] تحریر الوسیله، ج1، ص215