حدیث روز :
عن مولانا امیرالمومنین علیه السلام :
«...
ان للذکر لاهلاً اخذوه من الدنیا بدلا فلَم تَشغَلهُم تجارةٌ و لابیع عنه یقطعون به ایام الحیاة و یهتفون بالزواجر عن محارم الله فی أسماع الغافلین و یأمرون بالقسط و یأتمرون به و ینهون عن المنکر و یتناهون عنه ...
[1] »
((... همانا یاد خدا را اهلی است که آن را به جای دنیا برگرفته اند و از این رو هیچ داد و ستدی آنان را از یاد خدا باز نمی دارد روزهای زندگی را با یاد خدا می گذرانند و آنچه را که خداوند حرام فرموده به گوش بی خبران می خوانند به عدل فرمان می دهند و خود از روی عدالت کار می کنند و از کار زشت باز می دارند و خود از زشتکاری به کنارند .))
فراز هایی از خطبه نورانی 222 نهج البلاغه را اجمالاً توضیح دادیم در ادامه این خطبه حضرت امیر علیه السلام چند خصوصیت دیگر برای اهل ذکر بیان می کنند که چند نکته در آن قابل تأمل است :
- اهل ذکر بودن با دنیا طلبی در تضاد است نمی شود کسی اهل ذکر باشد و دنیا طلب هم باشد .
- تجارت و بیعی که در اینجا آمده اشاره به همان آیه شریفه است « رجال لا تلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله»
تجارت و بیع، این به عنوان نمونه است چون بیشترین چیزی که انسان را از یاد خدا باز می دارد تجارت و بیع است و الاّ هر کاری که انسان را از یاد خدا باز بدارد مذموم است، جمله معروفی است که می فرماید « کلما شغلک عن الله فهو صنمک »
[2] هر چیزی که تو را از یاد خدا باز بدارد همان بت توست هر کاری که انسان را به خودش مشغول کند ، بت او می شود .
- اهل ذکری که در این فرمایش امام است تنها ذکر زبانی و قلبی نیست این بخش از فرمایش حضرت که می فرماید « یأمرون بالقسط و یأتمرون به و ینهون عن المنکر ... » اینها ذکر عملی است . در روایت داریم « من اطاع الله فقد ذکره و من عصی الله فقد نَسِیَه » اطاعت خدا همان ذکر اوست و معصیتش فراموشی او .
**********
موضوع : شرایط خطبه ((سخن گفتن بین خطبه))
مسئله 14 « الاحوط بل الاوجه وجوب الاصغاء الی الخطبه بل الاحوط الانصات و ترک الکلام بینها و ان کان الاقوی کراهته نعم لوکان التکلم موجبا لترک الاستماع و فوات فائدة الخطبه لزم ترکه ...
[3] »
« احوط بلکه اوجه این است که واجب است حاضرین به خطبه ها گوش کنند بلکه احتیاط آن است که سکوت کنند و بین خطبه سخن نگویند اگر چه اقوا آن است که سخن گفتن کراهت دارد اما اگر حرف زدن موجب ترک گوش کردن و از بین رفتن فایده خطبه شود ترک آن لازم است ...»
مسئله مورد بحث ، مسئله چهاردهم از کتاب تحریرالوسیله بود عرض کردیم این مسئله مشتمل بر 7 فرع است که فرع اول آن را بحث کردیم .
اما فرع دوم در رابطه با سخن گفتن در بین خطبه است .
سوال : آیا سخن گفتن در بین خطبه ها جایز است یا خیر ؟
جواب : سه نظر در این رابطه وجود دارد .
- سخن گفتن در بین خطبه حرام است این نظر را به مشهور فقهاء نسبت داده اند .
- سخن گفتن در بین خطبه کراهت دارد .
- توقف و تردید، که نظر صاحب شرایع است .
حضرت امام در این زمینه تفصیلی داده اند که برخی از فقهای فعلی هم پذیرفته اند ایشان می فرمایند : سخن گفتن دو حالت دارد :
- اگر سخن گفتن سبب ترک گوش کردن به خطبه شود و از بین رفتن فایده خطبه را به همراه داشته باشد این سخن گفتن حرام است و باید ترک شود .
- اگر سخن گفتن سبب ترک گوش کردن به خطبه نشود و فایده خطبه از بین نرود کراهت دارد .
اقوال در مسئله :
مرحوم صاحب شرایع می فرماید :
« و کذا التردد فی تحریم الکلام فی اثنائها لکن لیس بمبطل ٍ للجمعه »
در اینکه آیا سخن گفتن در بین خطبه حرام است یا خیر تردید وجود دارد لکن سخن گفتن سبب بطلان نماز جمعه نمی شود ،یعنی این حرمت تکلیفی است ، حرمت وضعی نیست که سبب بطلان نماز جمعه شود .
مرحوم صاحب جواهر در شرح فرمایش صاحب شرایع می فرماید :
« اجماعاً فی التحریر و جامع المقاصد و المحکی عن النهایه بل فی الاخیر انّ الخلاف فی الاثم و عدمه
[4] »
می فرماید : درکتاب تحریر و جامع المقاصد و نهایه ادعای اجماع بر عدم بطلان نماز جمعه در صورت سخن گفتن شده است بلکه حکایت شده از کتاب نهایه که اختلاف در این است که آیا سخن گفتن در اثناء خطبه گناه دارد یا خیر ؟
در ادامه صاحب جواهر می فرماید :
« قلت : المشهور کما فی الذکری و کشف الالتباس حرمة الکلام علی السامع بل عن الخلاف الاجماع علی تحریمه علی المستمعین و عن الکافی علی المؤتمین و فی الوسیله تحریمه علی الخطیب و من حضر کالمحکی عن موضع من فقه القرآن بل ربما حکی عن المفید ایضاً و ظاهر الذکری بل صریحها تحریمه علی الخطیب و المستمعین قبل و ذلک صریح المقتصر و المذهب و عن المیسیه علی الخطیب و غیره و ثانی المحققین و الشهدین علی المؤتمین الخطیب بل فی الروضه یحرم الکلام مطلقا سواء سمعوا الخطبه اَولا »
[5] می فرماید : مشهور حرمت سخن گفتن در بین خطبه است همچنانکه در کتاب ذکری و کشف الالتباس گفته شده است بلکه کتاب خلاف ادعای اجماع حرمت سخن گفتن بر مستمعین کرده است و در کتاب کافی و برخی دیگر نقل شده است که بر مأمومین حرام است و در کتاب وسیله آمد ه است که سخن گفتن هم بر خطیب و هم بر حاضرین حرام است .
بلکه در کتاب روضه گفته است سخن گفتن حرام است چه خطبه را بشنود و چه نشنود .البته عده ای هم گفته اند کراهت دارد و عده ای هم توقف کرده اند .
دلیل نظریه اول ( حرمت سخن گفتن ):
دلیل اول : اصغاء خطبه واجب است و اصغاء ملازم است با ترک تکلّم یعنی نمی شود انسان هم سخن بگوید و هم استماع کند .
دلیل دوم : در لغت اصغاء ملازم با عدم تکلّم است در قاموس آمده است :
« الاصغاء مع ترک الکلام » یعنی گوش دادن همراه با حرف نزدن است . بنابراین تکلم در اثنا خطبه حرام است .
دلیل سوم : روایات
روایت اول : مرسله مرحوم صدوق
« محمدبن علی الحسین قال ، قال امیر المومنین علیه السلام : لا کلام و الامام یخطب و لا التفات الا کما یحلّ فی الصلوة و انما جعلت الجمعه رکعتین من اجل الخطبتین جعلتا مکان الرکعتین الاخیرتین فهما صلاة حتی قعد الامام »
[6] به دو فراز این روایت استدلال شده است :
- ((لا کلام و الامام یخطب)) که ظهور روشنی دارد یعنی در حال خطبه سخن گفتن جایز نیست و این طرف و آن طرف را نگاه کردن هم جایز نیست .
- (( فهما صلاة )) یعنی خطبه ها نماز است پس همچنانکه در نماز سخن گفتن جایز نیست در خطبه ها هم جایز نیست البته این روایت به نظر ما ضعیف است هر چند در کتاب من لایحضره الفقیه آمده است و وجه آن را قبلاً ذکر کردیم اما عده ای از علما مرسل های مرحوم صدوق را در حکم مسند می دانند و به آن فتوا می دهند .
روایت دوم : عن جامع البزنطی
« عن الرضا عن آبائه علیهم السلام : اذا قام الامام یخطب فقد وجب علی الناس الصمت »
[7] که دلالت این روایت هم روشن است .
روایت سوم :
« اذا قلت لصاحبک اَنصِت یوم الجمعه فقد لَغَوتَ »
[8] روایت چهارم :
« من تکلّم یوم الجمعه و الامام یخطب فهو کالحمار یحمل اسفارا »
[9] روایت پنجم :
« ان ابالدرداء سأل أُبیّا عن سورة تبارک متی انزلت و النبی صلی اله علیه و آله یخطب فلم یَجَبه ثم قال له لیس لک من صلاتک الاّ مالغوت فأخبر النبی فقال صدق أ ُبی
[10] »
ابودرداء حین خطبه پیامبر از ابی سئوال پرسید که سوره « تبارک» در چه زمانی نازل شد ؟ أ ُبی جواب نداد بعد از نماز أ ُبی گفت : تنها همین حرف لغوی که وسط خطبه گفتی از نماز جمعه ات نصیب تو است مسئله را از پیامبر پرسیدند ایشان فرمود : سخن أ ُبی درست است .
روایت ششم : مفهوم مخالف صحیحه محمدبن مسلم
« لا بأس ان یتکلم الرجل اذا فرغ الامام من الخطبه یوم الجمعه ما بینه و بین ان تقام الصلاة »
[11] روایت هفتم : مفهوم موافق صحیحه محمد بن مسلم
« سألته عن الجمعه فقال اذان و اقامة یخرج الامام بعد الاذان فیصعد المنبر فیخطب و لا یصلی الناس مادام الامام علی المنبر »
[12] می فرماید : وقتی امام در حال خواندن خطبه است مردم حق نماز خواندن ندارند پس به طریق اولی حق سخن گفتن ندارند .
روایت هشتم : حدیث مَناهی
« نهی رسول الله عن الکلام یوم الجمعه و الامام یخطب فمن فعل ذلک فقد لغا و من لغا فلا جُمُعة له
[13] »
البته سند این روایت بخاطر وجود شعیب بن واقد که مجهول است ضعیف است .
روایت نهم : روایت قرب الاسناد
« انّ علیا علیه السلام کان یکره رد السلام و الامام یخطب »
[14] روایت دهم :
« عن علی علیه السلام یکره الکلام یوم الجمعه و الامام یخطب و فی الفطر و الاضحی و الاستقساء»
[15] البته استدلال به این روایت مبنی بر این است که از کراهت ارادۀ حرمت شده باشد .
مرحوم صاحب وسایل عنوان این باب را « باب وجوب استماع الخطبتین و حکم الکلام فی اثنائهما و جوازه بینها و بین الصلاة و حکم الالتفات فیها ... » قرار داده است که از این عنوان فهمیده می شود که ایشان قائل به وجوب استماع خطبه بوده اما در مورد سخن گفتن مردد است و قائل به حرمت سخن گفتن در بین خطبه نیست .
مرحوم صاحب جواهر بعد از نقل این روایات می فرماید :
« الی غیر ذلک من النصوص الاّ انها جمیعا ظاهرة او صریحةٌ فی السامعین حتی نصوص الحکم بانها صلاة بقرینة قوله علیه السلام فیها « حتی ینزل الامام » فالقول بحرمة الکلام علیه حینئذٍ کما تری خصوصاً بعد ما روی انّه صلی الله علیه و آله یوم الجمعه متی الساعة ؟ فقال ما اَعددت لها ؟ فقال حب الله و رسوله فقال انک مع من احببتَ و لعله لذا صرح جماعة کما هو ظاهر قصر الحرمة علی غیره من آخرین بعدم الحرمة علیه الّا اذا فاتت به هیئة الخطبه »
[16] ایشان می فرماید :
روایات دیگری هم وجود دارد الاّ اینکه این روایات کاری به خطیب ندارد بلکه همه روایات درباره مستمعین است حتی آن روایاتی که می گوید خطبه نماز است ، آن روایات هم ناظر به سامع است نه خطیب زیرا در روایت دارد « حتی ینزل الامام» یعنی خطبه نماز است تا اینکه امام از منبر پایین بیاید.
و اینکه برخی فقها حرمت را برای خطیب هم قائل هستند ضعیف است و وجهی ندارد خصوصاً اینکه دو روایت داریم که در آنها پیامبر اکرم در حالی که خطبه می خواندند سخن غیر خطبه ای گفته اند یکی در جریان دیدن قاتلین ابن ابی الحقیق پیامبر اکرم در بین خطبه سخن گفتند و یکی هم در حالی که پیامبر مشغول خطبه بودن شخصی از ایشان پرسید قیامت چه وقتی است ؟ پیامبر فرمود چه چیزی را برای قیامت آماده کرده ای که از قیامت می پرسی ؟ عرض کرد محبت خدا و رسولش را پیامبر فرمود تو همراه کسی هستی که دوستش داری .
لذا شاید بخاطر وجود چنین روایاتی است که عده ای صریحاً گفته اند سخن گفتن بر خطیب حرام نیست مگر اینکه هیئت خطبه از بین برود . همچنانکه از ظاهر سخن کسانی که حرمت را منحصر به غیر خطیب کرده اند همین معنا استفاده می شود .
نظر علماء عامه در این مسئله :
مرحوم علامه اعلی الله مقامه می فرماید :
« و فی تحریم الکلام علی العدد و وجوب الانصات للخطیب قولان للشیخ احدهما تحریم الکلام و وجوب الانصات و اختاره المرتضی و البزنطی منا و به قال ابوحنیفه و مالک و اوزاعی و احمد و شافعی فی القدیم و ابن منذر ... و الاخر عدم تحریم الکلام و عدم وجوب الانصات بل یستحب و به قال الشافعی فی الجدید و به قال عروة بن الزبیر و الشعبی و النخعی و سعید بن جبیر و الثوری ... و الاقرب الاول ان لم یسمع العدد و الاّ الثانی »
[17] می فرماید : در اینکه آیا سخن گفتن مستمعین در هنگام خطبه حرام است یا خیر دو نظر برای شیخ طوسی وجود دارد :
- سخن گفتن حرام است و سکوت واجب است که در میان شیعه این نظر را سید مرتضی و بزنطی برگزیده اند و ابو حنیفه و اوزاعی و مالک و احمد و شافعی در نظر اول خودش و ابن منذر این قول را برگزیده اند .
- سخن گفتن حرام نیست بلکه سکوت مستحب است که نظر جدید شافعی هم همین است و عروة بن زبیر و شعبی و نخعی و سعیدبن جبیر و ثوری هم این نظر را دارند .
بعد در پایان مرحوم علامه می فرماید : اقرب این است که سخن گفتن حرام است اگر مانع شنیدن خطبه بشود حرام است و اگر مانع نباشد کراهت دارد . همین فتوا را حضرت امام رضوان علیه دارند .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] نهج البلاغه، خطبه222
[2] برخی از این جمله به عنوان حدیث یاد کرده اند ، لیکن در منابع حدیثی یافت نشد .
[3] تحریرالوسیله، ج1، ص215 [4] جواهر الکلام، ج11، ص292 [5] جواهر الکلام، ج1، ص293 [6] من لا یحضره الفقیه، ج1، ص269 [7] بحار الانوار، ج86، ص152 [8] صحیح مسلم، ج3، ص4
[9] مستدرک الوسایل، باب12 از ابواب صلاة الجمعه ح 6 [10] سنن بیهقی، ج3، ص220
[11] وسایل، ج7،باب14، ح3 [12] وسایل، ج7، باب 25، ح3 [13] وسایل، ج7، باب14، ح4 [14] وسایل، ج7، باب14، ح6 [15] وسایل، ج7، باب14، ح5 [16] جواهر الکلام، ج11، ص294 [17] تذکره، ج4، ص75