حدیث روز :
عن مولانا امیرالمومنین علیه السلام :
«
ان الله سبحانه و تعالی جَعَلَ الذکرَ جِلاءً للقلوب تسمَعُ به بعدَ الوَقرَة و تُبصِرُ به بَعدَ العَشوَه و تَنقادُ به بَعدَ المعانَدَة ... [1] »
(( همانا خدای سبحان و بزرگ یاد خود را روشنی بخش دل ها قرار داد که پس از ناشنوایی شنوا می شود و پس از کوری بینا می گردد و دل های سرکش رام گردد .))
امیرالمومنین علیه السلام در تبیین این آیۀ نورانی قرآن (( یُسَبَّحُ فیها بالغُدّوَ و الآصالِ رجالٌ لا تُلهم تجارةٌ و لا بَیع عَن ذکرِالله )) این خطبه را ایراد فرمودند . این روایت یکی از روایات بسیار مهم در تبیین آثار یاد خدا در خودسازی است .
چند اثر برای ذکر (یاد خدا ) در این خطبه بیان شده که به برخی از آن اشاره می کنیم :
- یاد خدا بطور تکوینی قلب انسان را از زنگار های گناه پاک می کند و جلاء می دهد .
- وقتی دل انسان جلا پیدا کرد چیزهایی را می شنود که دیگران نمی شنوند در حقیقت گوش باطن انسان ، شنوا می شود .
- وقتی چشم دل انسان پاک شد چیزهایی را می بیند که دیگران نمی بینند .
- هنگامی که گوش و چشم باطن انسان ،باز شد تسلیم حق می شود . معاندت با حق علامت این است که چشم و گوش باطن انسان باز نیست .
در یک جمله ذکر سبب حیات حواس باطنی انسان می شود و از این نقطه رشد و تکامل معنوی انسان آغاز می شود .
**********
موضوع : شرائط خطبه (( باید خطیب و امام یکی باشد ))
مسئله 12 - ... و یجب وحدة الخطیب و الامام فلو عجز الخطیب عن القیام خطب غیره و أمَّهم الذی خطبهم و لو لم یکن غیر العاجز فالظاهر الانتقال الی الظهر نعم لو کانت الجمعه واجبةً تعییناً خطبهم العاجز عن القیام جالساً و الاحوط الاتیان باظهر بعد الجمعه ...
[2] عرض کردیم در این مسئله 4 حکم وجود دارد که در جلسات گذشته 2 حکم را بررسی کردیم .
حکم سوم : (( اگر خطیب ، عاجز از قیام بود باید دیگری خطبه بخواند و اگر غیر از خطیب عاجز شخص دیگری وجود ندارد ظاهراً باید نماز ظهر خوانده شود )) .
حضرت امام رضوان الله علیه می فرماید : قیام شرط در خطبه است لذا باید آن کسی که می تواند خطبه ها را ایستاده بخواند ، عهده دار خطبه ها شود و بعد نماز را هم بخواند اما اگر غیر از عاجز شخص دیگری وجود ندارد ایشان می فرماید فالظاهر انتقال تکلیف به نماز ظهر است .
مگر اینکه کسی بگوید نماز جمعه واجب تعیینی است که در این صورت همان خطیبِ عاجز نشسته خطبه می خواند اما احتیاط آن است که بعد از نماز جمعه ، نماز ظهر نیز خوانده شود .
مرحوم صاحب جواهر در این زمینه می فرماید :
« اما مع العجز ولو بمستندٍ فقد صرح جماعة بجواز الجلوس حینئذٍ بل هو المشهور علی الظاهر بل قیل ِ : ان ظاهر هم الاجماع علیه بل ربّما ظهر ذلک ایضاً من المدارک فیما تسمعه بل عن الشیخ نجیب الدین ان شیخه المدقق صاحب المعالم ادعی الاجماع علی ذلک و کانه کذلک مع تعذر الاستخلاف کما انه الاقوی مطلقاً لظهور مادل علی الشرطیة فی حال الاختیار فیبقی الاطلاق حینئذٍ سالما و لانه قد یشعر به صحیح عمربن یزید السابق باعتبار عدم الانکار فیه علی معاویه و لأولویّة الصلاة منهما فی اعتبار القیام و قد قام الجلوس مقامه مع العجز ...
[3] »
جماعتی گفته اند اگر خطیب عاجز از قیام باشد ولو با تکیه دادن ، می تواند نشسته خطبه بخواند بلکه مشهور بین فقهاء جواز نشستن است از ظاهر کلام صاحب مدارک استفاده می شود که استاد ایشان ادعای اجماع بر این مسئله کرده اند.
مرحوم صاحب جواهر می فرماید اگر نمی تواند جایگزین بگذارد ، نشستن صحیح است .
بعد نظر خودش را بیان می کند می فرماید : اگر استخلاف تعذر دارد اجماعی است که نشستن صحیح است و به طور کلی اقوی جواز نشستن مع عجز است زیرا :
- آن دلیلی که قیام را شرط خطبه می دانست ظهور در حالت اختیار دارد و مواردی که خطیب عاجز است را در بر نمی گیرد .
- در صحیحة معاویه بن وهب که امام صادق فرمود اول کسی که خطبه ها را نشسته خواند معاویه بود حضرت این کار معاویه را رد نکرد لذا اشعار به جواز نشستن دارد .
- وقتی در نماز از ایستادن عاجز باشد نشسته می خواند در حالی که اشتراط قیام در نماز اولویت دارد نسبت به خطبه بعد چطور می شود در خطبه اگر عاجز از قیام بود نتواند نشسته بخواند .
- مقتضای بدلیت دو خطبه از دو رکعت نماز این است که همچنانکه در صورت عجز نشستن در نماز جایز است در خطبه هم جایز باشد .
یک استدلال دیگر هم که برای نظر مشهور (جواز جلوس مع العجز) شده است قاعده میسور است (المیسور لایسقط بالمعسور)
کیفیت استدلال به قاعده میسور :
خطبه خواندن در صورتیکه نشسته باشد میسور اوست و ایستادن در حال خطبه برای او مشکل است.
بنابراین اگر ایستادن عسروحرج داشته باشد اصل خطبه ساقط نمی شود .
اشکال به قاعده:
قاعده میسور در جایی است که امر دائر مدار این است که آیا اصل تکلیف ساقط شود یا اینکه میسور را انجام دهد که می گویند میسور را انجام بده و این قاعده در اینجا جاری نیست زیرا نماز جمعه در اینجا بدل دارد و آن نماز ظهر است و بحث ساقط شدن اصل تکلیف مطرح نیست.
حضرت امام رضوان الله علیه در این مسئله تفصیل داده اند به اینکه نماز جمعه واجب تعیینی است یا تخییری است .
اگر واجب تخییری باشد و از قیام عاجز باشیم می فرمایند نماز جمعه ساقط است و انتقال به نماز ظهر پیدا می کند .
اما اگر واجب تعیینی باشد باید خطبه ها در حال نشستن انجام داد حالا یا به قاعدۀ میسور استدلال کرده اند یا به ظهور روایت در اینکه این شرط (قیام حال خطبه) در حال اختیار است و در اضطرار برداشته می شود استدلال کرده اند .
حضرت امام می فرماید : احتیاط مستحب این است در صورتی که نماز جمعه را واجب تعیینی بداند و خطبه را در حال نشستن بخواند ، احتیاط این است که نماز ظهر را هم بخواند .
البته اگر قیام در حال خطبه شرط واقعی نماز جمعه باشد (مانند طهارت در نماز) باید بگوییم احتیاط وجوبی در خواندن نماز ظهر است زیرا این شرط احراز نشده است .
سئوال : در صورتی که امام ِعاجز ، خطبه را نشسته بخواند چطور بین دو خطبه فاصله بیندازد ؟
جواب : بسَکتَةٍ او ضَجعةٍ یعنی بین دو خطبه کمی سکوت کند یا کمی دراز بکشد .
مرحوم علامه اعلی الله مقامه در این رابطه می فرماید :
« ولو خطب جالساً لعجزه فصّل بالسکتة ایضاً مع احتمال الفصل بالضجعه
[4] »
می فرماید : اگر خطبه را بخاطر عجز نشسته می خواند بین دو خطبه با سکوت فاصله بیندازد هرچند احتمال دارد فاصله انداختن با دراز کشیدن هم صحیح باشد .
حکم چهارم : (( جلوس بین دو خطبه واجب است ))
آخرین فرعی که حضرت امام رضوان الله علیه در مسئله 12 مطرح می کنند این است که « یجب الفصل بین الخطبتین بجلسةٍ خفیفه » یعنی واجب است خطیب بین دو خطبه با کمی نشستن فاصله بیندازد در این زمینه مرحوم علامه اعلی الله مقامه می فرمایند :
« الجلوس بین الخطبتین مطمئناً لیفصل بینهما به و هو شرط فی الخطبتین قاله الشیخ رحمة الله و به قال الشافعی لان النبی صل الله علیه فصل بینهما بجلسة و فعلُهُ واجب و قول الصادق علیه السلام : یخطب و هو قائم یجلس بینهما جلسة لا یتکلم فیها و قال ابو حنیفه و مالک و احمد : لا تجب الجلسه بل تستحب عملاً بالاصل و هو مدفوع بالطاری »
می فرمایند :
مرحوم شیخ طوسی و شافعی می گویند (( نشستن بین دو خطبه شرط در دو خطبه است تا اینکه بین دو خطبه فاصله بیندازد زیرا پیامبر اکرم بین دو خطبه می نشستند پس نشستن واجب است و همچنین فرمایش امام صادق علیه السلام که می فرمایند بین دو خطبه بنشیند .
اما ابوحنیفه و مالک و احمد می گویند نشستن بین دو خطبه مستحب است زیرا اصل عدم وجوب است . مرحوم علامه پاسخ می دهد به اینکه وقتی ما دلیل داریم جای تمسک به اصل نیست .))
مرحوم صاحب جواهر ادعای شهرت وجوب این جَلسه را می کند بلکه از عده ای نقل اجماع می کند و خود ایشان در پایان می فرماید : بین متأخرین من مخالفی ندیدم الاّ نهایه و مهذب که از تعبیر «ینبغی» استفاده کرده است و نافع و تنقیح که از تعبیر « ترودٌ» استفاده کرده اند .
البته با مراجعه به روایات می بینیم که روایات به روشنی دلالت بر وجوب می کنند مانند صحیحه محمد بن مسلم
[5] و صحیحه معاویه بن وهب
[6] و موثقه سماعه
[7] و ... که همه این روایات را در جلسات گذشته خواندیم .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] نهج البلاغه، خطبه222 [2] تحریرالوسیله، ج1، ص214 [3] الجواهر الکلام، ج11، ص230 [4] التذکره، ج4، ص72 [5] وسایل الشیعه، ج7، ص313، ح7 [6] وسایل الشیعه، ج7، ص343، ح2 [7] وسایل الشیعه، ج7، ص334، ح4