حدیث روز :
عن النبی صلی الله علیه و آله : «
لا تَسُبّوُا الدنیا فنِعمَت مَطیّةُ المومن فعلیها یَبلُغُ الخیر و بها یَنجو مِن الشرّ انّه اذا قال العبد لَعَنَ الله الدنیا قالت الدنیا لعن الله اعصانا لِربّه .
[1] »
(( به دنیا ناسزا نگوئید که دنیا نیکو مرکبی است برای شخص با ایمان زیرا با این مرکب مومن به خیر می رسد و از شر نجات پیدا می کند . به درستی وقتی انسان می گوید خدا دنیا را لعنت کند دنیا می گوید خدا لعنت کند هر یک از ما را که نا فرمان تر نسبت به پروردگارمان است . ))
چند نکته در این روایت نورانی قابل توجه است :
- دنیا در این روایت به معنای امکانات مادی برای زندگی است یعنی انسان بی جهت این امکانات و وسایل را لعن و نفرین نکند زیرا دنیا به این معنا نه مستحق مدح است و نه مستحق ذم .
- ناسزا گفتن به دنیا نکوهیده است .
- دنیا مَرکَب است یعنی چیزی که انسان سوار آن می شود ، دنیا هم وسیله ای است که انسان سوار آن می شود تا به مقصد برسد این انسان است که این مرکب را هدایت می کند . اگر درست هدایت کرد دنیا مزرعه بهشت می شود و اگر درست هدایت نکرد دنیا مزرعه جهنم و شر می گردد.
- دنیا هویت و شخصیت مستقل دارد لذا اگر کسی او را لعن کند به او می گوید هرکس از ما دوتا از پروردگارمان نافرمان تر است لعنت خدا بر او باد .
**********
موضوع : شرائط خطبه (( وجوب قیام هنگام ایراد خطبه ))
مسئله 12- (( یجب ان یکون الخطیب قائماً وقت ایراد الخطبه و یجب وحدة الخطیب و الامام فلو عجز الخطیب عن القیام خطب غیره و أمهم الذی خطبهم ولو لم یکن غیر العاجز فالظاهر الانتقال الی الظهر نعم لو کانت الجمعه واجبه تعییناً خطبهم العاجز عن القیام جالساً والاحوط الاتیان باظهر بعد الجمعه و یجب الفصل بین الخطبتین بجلسته خفیفه
[2] ))
(( واجب است خطیب در وقت خواندن خطبه ایستاده باشد و باید خطیب و امام یکی باشد پس اگر خطیب نتواند بایستد باید دیگری خطبه بخواند و امامت نماز جمعه راخود به عهده بگیرد و اگر غیر از همین شخصی که از ایستادن عاجز است کس دیگری نباشد ظاهر این است وظیفه شان به نماز ظهر منتقل می شود . بله اگر نماز جمعه به صورت تعیینی واجب باشد باید کسی که نمی تواند بایستد خطبه را نشسته بخواند و احتیاط آن است که بعد از نماز جمعه ، نماز ظهر هم بجا آورده شود و واجب است خطیب بین دو خطبه با کمی نشستن فاصله بیاندازد .
این فرع در واقع چهار شرط از شرائط خطبه است که حضرت امام رضوان الله علیه در یک مسئله مطرح می کند یعنی چهار حکم در این مسئله وجود دارد که یک به یک بررسی می کنیم .
حکم اول : خطیب باید در هنگام خطبه خواندن ایستاده باشد .
مرحوم علامه حلی اعلی الله مقامه در این رابطه می فرماید :
(( الثالث قیام الخطیب حال خطبته عند علمائنا اجمع و به قال الشافعی لاّن النبی صلی الله علیه و آله خطب قائماً فتجب متابعته ... و قال ابو حنیفه و احمد یجوز الجلوس مع الاختیار و هو روایة عن مالک و وجه للشافعیه لانه ذکرُ لیس من شرط الاستقبال فلا یجب له القیام کالاذان . و لا یعتبر القیام بالاستقبال لسقوطه فی صلاة الخوف دون القیام .
[3] ))
می فرماید شرط سوم خطبه ، قیام خطیب در حال خطبه است که در بین امامیه این حکم اجماعی است ، اما در میان اهل سنت اختلافی است .
شافعی در یک نظرش هم عقیده با امامیه است اما ابوحنیفه و احمد بن حنبل می گویند نشستن در حال خطبه جایز است زیرا خطبه ذکر است و همچنانکه استقبال الی الکعبه در آن شرط نیست قیام هم شرط نیست مانند اذان که نه استقبال در آن شرط است و نه قیام .
البته این نظر از مالک هم نقل شده است و یک نظری هم برای شافعی است .مرحوم علامه در پاسخ به این استدلال می فرماید : نباید قیام خطیب را با استقبال الی الکعبه قیاس کرد چرا که در برخی موارد استقبال ساقط است اما قیام ساقط نیست مانند نماز خوف .
دلیل این حکم :
روایت اول :
(( عن معاویة بن وهب قال : قال ابوعبدالله علیه السلام : اولُ مَن خطب و هو جالسٌ معاویه و استئاذن الناس فی ذلک مِن ذلک مِن وجَعٍ کان فی رُکبَتَیه و کان یخطب خطبةً و هو جالس و خطبةً و هو قائم یجلسُ بینهما ثم قال الخطبةُ و هو قائم خطبتان یَجلِس ُ بینهما جلسةً لا یتکلم فیها قدر ما یکونفصل َ ما بین الخطبتین .
[4] ))
دلالت این روایت بر مسئله کاملاً روشن و واضح است .
روایت دوم :
(( عن ابی بصیر اَنّه سُئلَ عن الجمعه کیف یخطب الامام قال یخطب قائماً ان الله یقول و ترکوک قائما .
[5] ))
روایت سوم :
(( عن سماعه قال : ابوعبدالله علیه السلام : یخطب یعنی امام الجمعه و هو قائم یحمد الله و یثنی علیه ثم یوصی بتقوی الله ثم یقرأ سورة من القرآن صغیرةً ثم یجلس ثم یقوم ...
[6] ))
می فرماید هم در خطبه اول و هم در خطبه دوم باید امام جمعه ایستاده خطبه بخواند .
یک دسته روایات هم داریم می گوید امام باید بین دو خطبه بنشیند که از این روایات هم به دلالت التزامی می فهمیم که هنگام خطبه باید ایستاده باشد .
روایت چهارم :
(( عن عمربن عزید عن ابی عبدالله علیه السلام قال : ولیَقعُد قَعدةً بین الخطبتین.
[7] ))
روایت پنجم :
(( عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام فی خطبة یوم الجمعه ... وادعُ للمومنین والمومنات ثم تجلسُ قدر ما یُمکنُ هُنَیهةً ثم تقوم و تقول ...
[8] ))
می فرماید بعد از خطبه اول یک مقداری بنشیند و بعد بایستد و خطبه دوم را شروع کند .
حکم دوم : باید خطیب و امام یکی باشد .
عرض کردیم در مسئله 12 چهار حکم وجود دارد که حکم اول را بررسی کردیم اما حکم دوم همه فقهاء من جمله حضرت امام رضوان الله علیه می فرمایند باید خطیب و امام یکی باشد .
دلیل این حکم : روایات
روایت اول : موثقه سماعه
(( سألت ابا عبدالله علیه السلام عن الصلاة یوم الجمعه فقال امّا مع الامام فرکعتان و امّا مَن یُصلی وحده فهی اربع رکعات بمنزلة الظهر یعنی اذا کان امام یخطب فان لم یکن الامام یَخطُبُ فهی اربع رکعات و اِن صَلّوا جماعةً .
[9] ))
در این روایت حضرت می فرماید (( اذا کان امام یخطب فان لم یکن الامام یخطب فهی اربع رکعات )) یعنی اگر امامی هست که خطبه بخواند باید نماز جمعه بخوانند و اگر امامی که خطبه نمی خواند باید نماز ظهر بخوانند پس آن کسی که خطبه می خواند باید نماز را هم او بخواند .
روایت دوم : صحیحه زراره
(( عن ابی جعفر علیه السلام قال : تجب الجمعه علی سبعة نفرٍ من المسلمین و لا جمعةَ لاقلِّ من خمسةٍ من المسلمین احدهم الامام فاذا اجتمع سبعةٌ و لم یخافوا اَمَّهُم بعُضُهم و خَطَبَهم
[10] ))
در این روایت امام می فرماید اگر 7 نفر جمع شدند یکی از آنها امام می شود و خطبه می خواند یعنی همان که خطبه خوانده ، نماز جمعه را هم بخواند .
روایت سوم : صحیحۀ محمدبن مسلم
(( عن ابی عبدالله علیه السلام : اذا خَطَبَ الامام یوم الجُمُعه فلا ینبغی لاحدٍ اَن یتکلّمَ حتی یَفرُغَ الامام من خطبته فاذا افرغ الامام من الخطبتین تکلم ما بینه و بین ان یقام للصلاة فان سَمِعَ القراءة اولم یَسمَع اَجزَأه .
[11] ))
در این روایت هم آن کسی که خطبه خوانده ، نماز را اقامه می کند .
روایت چهارم :
(( عن فضل بن شاذان عن الرضا علیه السلام قال : .... و لاَنَّ الامامَ یَحبِسُهُم للخطبه و هم منتظرون للصلاة و مَنِ انتظر الصلاةَ فهوفی الصلاة فی حکم التمام و لاّن الصلاة مع الامام اتم و اکمل ...
[12] ))
این روایت هم ظهور دارد که امام و خطیب یکی هستند یعنی وحدت رعایت شده است .
تنها کسی که در این مسئله مخالفت کرده است مرحوم علامه حلّی اعلی الله مقامه است ایشان می فرمایند : می شود امام غیر از خطیب باشد و برای این ادعا دو دلیل ذکر کرده اند :
- خطبه از نماز جدا هستند یعنی دو هویت مستقل دارند و بنابراین اشکالی ندارد اگر یک امام خطبه بخواند و یک امام دیگر نماز را اقامه کند .
- خطبتین بدل از دو رکعت نماز است همچنانکه می توان در یک نماز به دو امام اقتدا کنیم در دو رکعت نماز جمعه می توان به یک امام اقتدا کرد و در دو خطبه هم به امام دیگری.
مرحوم صاحب مدارک به هر دو استدلال ایشان اشکال کرده اند :
اشکال به دلیل اول :
ما قبول نداریم خطبه و نماز از هم منفصل باشند خطبه جزء نماز جمعه است بر فرض هم که انفصال را بپذیریممی گوئیم ما تابع نص هستیم و روایات در این باب ظهور در وحدت بین خطیب و امام دارد .
اشکال به دلیل دوم:
در اینکه اقتدا به امامین در صلاة واحد جایز است یا خیر میان فقها بحث است بر فرض هم که بپذیریم که در نماز واحد می توان به امامین اقتدا کرد این ربطی به خطبه و نماز جمعه ندارد چرا که سر از قیاس در می آوریم .
البته مرحوم علامه در کتاب منتهی از این نظر خود برگشته اند و می فرمایند :
اقرب این است که جایز نیست یک نفر خطبه بخواند و دیگری نماز را بخواند الّا در موارد ضرورت .
نظر ماهم،همان نظر مشهور است به همان ادّله ای که ذکر شد .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] بحارالانوار، ج74، ص187 [2] تحریرالوسیله، ج1، ص215 [3] التذکره، ج4، ص70 [4] وسایل الشیعه، ج7، ص343 [5] وسایل الشیعه، ج7، ص334 [6] وسایل الشیعه، ج7، ص334 [7] وسایل الشیعه، ج7، ص334 [8] وسایل الشیعه، ج7، ص342 [9] وسایل الشیعه، ج7، ص310 [10] وسایل الشیعه، ج7، ص310 [11] وسایل الشیعه، ج7، ص330 [12] وسایل الشیعه، ج7، ص313