موضوع : شرائط خطبه (( وجوب تقدیم خطبه بر نماز جمعه ))
مسئله 11- (( یجب ان تکون الخطبتان قبل صلاة الجمعه فلو بدأ بالصلاة تبطل و تجب الصلاة بعد هما لو بقی الوقت و الظاهر عدم وجوب اعادتها اذا کان الاتیان جهلاً او سهواً فیأتی بالصلاة بعدهما ولو قیل بعدم وجوب اعادة الصلاة ایضاً اذا کان التقدیم عن غیر عمدٍ و علم لکان له وجه
[1] . ))
(( واجب است که هر دو خطبه قبل از نماز جمعه باشد ، پس اگر نماز را قبل از خطبه ها بخواند باطل است و واجب است در صورتی که وقت باقی است بعد از آن دو خطبه ، مجدداً نماز را بخواند و ظاهر این است که اگر از روی سهو یا ندانستن مسئله نماز را قبل از خطبه ها خوانده باشد اعادۀ خطبه ها واجب نیست پس نماز را بعد از خطبه ها بجا می آورد و اگر گفته شود در صورتی که نماز را از غیر علم و عمد قبل از خطبه ها خوانده باشد ، اعادۀ نماز بعد از خطبه ها واجب نیست این گفته وجهی دارد )) .
در اینکه خطبه ها باید قبل از نماز باشد مخالفی وجود ندارد فقط مرحوم شیخ صدوق مخالفت کرده است . ایشان می فرماید واجب است اول نماز خوانده شود و بعد خطبه ها را بخوانند .
استدلال ایشان این است که دو خطبه بدل از دو رکعت آخر نماز جمعه است لذا باید اول نماز خوانده شود و بعد خطبه ها . در ادامه ایشان روایتی از امام صادق علیه السلام نقل می کنند که مرحوم صاحب وسایل آن را در وسایل آورده است ، متن روایت این است :
- گفتنی است که این جلسه چون مصادف با چهارم جمادی الثانی بود ، بجای خواندن حدیث ، ذکر مصیبت حضرت فاطمه سلام الله توسط یکی از حضار ، انجام شد.
(( اوّل مَن قَدَّمَ الخطبه علی الصلاة یومَ الجمعه عثمان لاّنه کان اذا صلّی لم یَقِف الناسُ علی خطبته و تفرقوا و قالوا ما نصنع بمواعظه و هو لا یتَّعظُ بها و قد احدَثَ ما اَحدَثَ فلمّا رای ذلک قَدَّمَ الخطبتین علی الصلاة .
[2] ))
ایشان نقل می کند از امام صادق علیه السلام که حضرت فرمودند : اول کسی که خطبه نمازجمعه را بر نماز مقدم کرد عثمان بود و علت اینکه خطبه ها را مقدم کرد این بود که مردم برای خطبه های نماز نمی ایستادند و بعد از نماز متفرق می شدند و می گفتند ما موعظه های عثمان را گوش نمی دهیم چرا که خودش اهل موعظه نیست و در دین بدعت بوجود آورده فلذا وقتی دید مردم برای خطبه ها باقی نمی مانند اول خطبه می خواند و بعد نماز را اقامه می کرد .
مرحوم صاحب وسایل بعد از نقل این روایت می فرماید :
(( هذا غریبٌ لم یروه الّا الصدوق و لا یبعد ان یکون لفظ الجمعه غلطاً من الراوی او من الناسخ واصله یوم العید لما یأتی فی محله و یحتمل ان یکون العید الذی قَدَّمَ فیه الخطبه علی الصلاة کان یوم الجمعه.
[3] ))
می فرماید : (( این روایت خیلی بعید است و هیچ کسی بغیر از مرحوم صدوق این روایت را نقل نکرده است .))
بعد ایشان سعی می کند این روایت را به گونه ای توجیه کند می فرماید : « بعید نیست کلمه جمعه در این روایت اشتباه راوی یا یا ناسخ باشد و اصل آن یوم عید بوده زیرا در نماز عید فطر و قربان اول نماز است بعد خطبه و احتمال دیگری هم وجود دارد و آن اینکه روز جمعه ای که در روایت آمده است ، مصادف با عید فطر یا قربان بوده است که عثمان خطبه ها را مقدم کرده است » . اما توجیه ایشان را هم نمی توان پذیرفت زیرا در این صورت مشکل عثمان برای سایر روزهای جمعه باقی می ماند .گفتنی است این روایت در کتاب من لا یحضره الفقیه مرحوم شیخ صدوق است هرچند روایات این کتاب مرسل است اما چون ایشان در مقدمه کتاب می فرماید : (( من روایاتی را در این کتاب نقل می کنم که بر اساس آنها فتوا می دهم و حکم به صحت آنها می کنم )) . برخی از فقها این روایات را در حکم مسند می دانند اما علی ایّ حالٍ نمی توان این روایت را پذیرفت زیرا این روایت مرسل را کسی غیر از مرحوم صدوق نقل نکرده و مشهور نیز از آن اعراض کرده اند .
اما ادلّه قول مشهور ( وجوب تقدیم خطبه بر نماز جمعه ):
روایت اول :
(( عبدالله بن سنان عن ابی عبدالله علیه السلام : قال : کان رسول الله (ص) یصلی الجمعه حین تزول الشمس قدَر شِراکٍ و یخطب فی الظلَّ الاول فیقول جبرئیل یا محمد قد زالت الشمس فانزل فصَلَّ ...
[4] ))
در این روایت امام می فرماید که پیغمبر اکرم اول خطبه می خواندند و بعد جبرئیل می گفت : زوال تحقق پیدا کرده است از منبر پایین بیا و نماز بخوان .هر چند در این روایت از جهت اینکه آیا پیامبر خطبه را قبل از زوال می خوانده یا بعد از زوال بحث بود اما در این جهت که اول خطبه می خوانده و بعد نماز را بحثی نیست .
روایت دوم :
(( ابی مریم عن ابی جعفر علیه السلام : قال : سألته عن خطبة رسول الله (ص) أ قبلَ الصلاة او بعدها قال : قبل الصلاة ثم یُصلّی .
[5] ))
دلالت این حدیث هم کاملاً روشن است .
روایت سوم :
(( عن فضل بن الشاذان عن الرضا علیه السلام قال : اِنّما جُعِلَت الخطبة ُ یومَ الجمعه فی اوّل الصلاة و جُعِلَت فی العیدین بعد الصلاة ...
[6] ))
روایت چهارم : موثقة سَماعه
(( قال ابوعبدالله علیه السلام : یخطب یعنی امام الجمعه و هو قائم یحمدالله و یثنی علیه ثم یوصی بتقوی الله ثم یقرأ سورةً من القرآن صغیرةً ثم یجلس ثم یقوم فیحمدالله و یثنی علی محمد و علی ائمة المسلمین و یستغفر للمومنین و المومنات فاذا فرغ من هذا اقام الموذن فصلیّ بالناس رکعتین ...
[7] ))
البته روایات در این باب فراوان است که ما به نقل بعضی از آنها اکتفا می کنیم .
بنابراین اگر خطبه را عالماً و عامداً بعد از نماز خوانده شود هم نماز باطل است و هم خطبتان حتی این دو خطبه نمی تواند مقدمه نماز بعدی باشد زیرا این اقدام تشریع است و حرام و باطل اما اگر سهواً نماز بر دو خطبه مقدم شود می تواند بعد از دو خطبه دو رکعت نماز جمعه را بخواند البته اگر وقت باقی باشد .
حالا سئوال این است که در این فرض آیا نماز را می توان گفت صحیح است یا خیر؟یعنی اگر کسی سهواً یا جهلاً اول نماز جمعه خواند بعد دو خطبه می توان گفت علاوه بر اینکه خطبه هایش صحیح است و نیاز به اعاده ندارد نماز او هم صحیح است و نیاز به اعاده ندارد؟
امام در پاسخ به این سئوال می فرماید : اینکه بگوییم نماز هم نیاز به اعاده ندارد له وجهٌ یعنی راهی برای صحت این نماز وجود دارد که ظاهراً مقصود امام قاعده «لا تعاد » باشد .
قاعده ای داریم که بر خواسته از روایتی است که می فرماید : لا تعادُ الصلاةُ الاّ مِن خمسٍ الطهور ِ و الوقتِ و القبلهِ و الرکوعِ و السجود ِ .
یعنی نماز اعاده نمی شود مگر اینکه یکی از این پنج مورد در آن رعایت نشده باشد و در غیر این موارد اگر سهوی باشد نیازی به اعاده نیست و نماز جمعه ای که بر دو خطبه مقدم شده باشد جزء این موارد نیست لذا نیازی به اعاده ندارد .
بنابراین اگر کسی قاعده لاتعاد را در اینجا جاری بداند می گوید نمازش هم نیاز به اعاده ندارد .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] تحریر الوسیله، ج1، ص214 [2] وسایل الشیعه، ج7، ص 332 [3] وسایل الشیعه، ج7، ص333 [4] وسایل الشیعه، ج7، ص 332 [5] وسایل الشیعه، ج7، ص 332 [6] وسایل الشیعه، ج7، ص 343 [7] وسایل الشیعه، ج7، ص 343