بسم الله الرحمن الرحیم
اصلیترین عامل صلاح قلب
وَ اجعَلني... مِن صالِحِی العِبادِ.[1]
در جلسه قبل گذشت که مهمترین عامل فساد قلب، پیروی از هوای نفس است. پیروی از خواستهها موجب آلوده شدن دل میگردد تا جایی که کم کم سراسر قلب را فرا میگیرد و در این صورت، هوس بر انسان حاکم میشود و به تعبیر قرآن، خدای انسان میگردد:
﴿أَ فَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ﴾.[2]
آيا آن كس را ديدى كه هواى [نفس] خود را، خداى خويش گرفته است و خداوند او را از روى آگاهى به حال وى در گمراهى واگذاشته و بر گوش و دل او مُهر نهاده و بر چشم او پردهاى كشيده است؟ پس چه كسى پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آيا پند نمىگيريد؟
در مقابل، اصلیترین عامل صلاح، مجاهده با هوس است که «جهاد اکبر» نامیده شده است. انسان تا چنین جهادی را انجام ندهد و با خواستههای نفاسی خود درگیر نشود، محال است به مقام بنده صالح برسد. در روایتی از امیر مؤمنان(علیهالسلام) نقل شده است:
صَلاحُ النَّفسِ مُجاهَدَةُ الهَوى.[3]
خودسازی، مبارزه با خواستههای نفس است.
در روایتی زیبا از امام صادق(علیهالسلام) نیز نقل شده که در توصیه به شخصی به نام «ابن جندب» فرمود:
اجعَلْ نفسَكَ عَدُوّاً تُجاهِدُهُ، و عارِيَةً تَرُدُّها؛ فإنّكَ قد جُعِلتَ طبيبَ نفسِكَ، و عُرِّفتَ آيَةَ الصِّحَّةِ، و بُيِّنَ لكَ الداءُ، و دُلِلتَ على الدَّواءِ، فانظُرْ قِيامَكَ على نفسِكَ.[4]
نفْس خود را چون دشمنى دان كه با او مبارزه مىكنى و عاريهاى كه بايد برگردانى؛ زيرا تو طبيب نفْس خويش قرار داده شدهاى، نشانه سلامت به تو شناسانده شده و درد و بيمارى برايت روشن گشته است و به دارو، راهنمايى شدهاى. پس، در مبارزه با نفْس انديشه كن.
بعضیها دنبال ذکر و وِردی میگردند تا به کمالات انسانی دست یابند، خیال میکنند خوب شدن، مثل این است که با خوردن یک قرص حاصل شود، در حالی که خداوند، خود انسان را پزشک خودش قرار داده است و هر کس بخواهد دردها و آلام روح خود را تسکین دهد، باید خودش، نفس خود را مداوا کند. تا انسان، خودش نخواهد و با مجاهدت و مبارزه با هوای نفس، آن را درمان نکند، هیچ طبیبی نمیتواند او را مداوا کند. هر کس به جایی رسید از مجاهده با نفس رسید.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۳] غرر الحكم و درر الكلم، تمیمی آمدی (۵۵۰ ق)، ج۱، ص۴۱۶، ح۱۴.