بسم الله الرحمن الرحیم
جامعترین عامل نفوذناپذیری (2)
وَ اجعَلني مِن أهلِ السَّداد.[1]
در تبیین این فراز نورانی که در آن به مسئله نفوذناپذیری در برابر وسوسههای شیاطین جن و انس مطرح شده است، اشاره شد که جامعترین و بهترین عامل نفوذناپذیری، «لباس تقوا» است؛ به همین جهت، خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
﴿وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ﴾.[2]
و البته لباس تقوا بهتر است.
لباس تقوا که لباس جان است، بهتر از لباس بدن است. لباس بدن جسم را حفظ میکند، ولی لباس تقوا، روح و جان را از انواع آلودگیها حفظ میکند.
در روایتی از امیر مؤمنان(علیهالسلام) تقوا، قلعه نفوذناپذیری دانسته شده که ساکنان خود را از خطرات حفظ میکند:
اعلَموا عِبادَ اللَّهِ أنَّ التَّقوى دارُ حِصنٍ عَزيزٍ، و الفُجورَ دارُ حِصنٍ ذَليلٍ؛ لا يَمنَعُ أهلَهُ، و لا يُحرِزُ مَن لَجَأَ إلَيهِ.[3]
اى بندگان خدا! بدانيد كه تقوا قلعهاى مستحكم است، و بىتقوايى قلعهاى سست كه ساكنان خود را حفظ نمىكند و هر كه را بدان پناه برد حراست نمىكند.
همچنین در ادامه خطبه 191 نهج البلاغة که در جلسه پیشین، بخشی از آن را خواندیم، آمده است:
إنّ التَّقوى في اليَومِ الحِرزُ و الجُنَّةُ، و في غَدٍ الطّريقُ إلَى الجَنَّةِ.[4]
همانا تقوا امروز پناهگاه است و حفاظ؛ و فردا راهى است به سوى بهشت.
در اینجا به نمونهای از کسانی که با رعایت تقوا توفیق یافتند تا اهل سداد شوند، اشاره میگردد. یکی از شهدای کربلا «عمرو بن قرظة الأنصاری» است. لباس تقوا چنان او را محکم و پایدار ساخته بود که در یاری امام حسین(علیهالسلام) با دستش جلوی تیرهای دشمن را میگرفت! سید بن طاووس در توصیف او مینویسد:
جَمَعَ بَينَ سَدادٍ و جِهادٍ، و كانَ لا يَأتي إلَى الحُسَين(علیهالسلام) سَهمٌ إلَا اتَّقاهُ بِيَدِهِ، و لا سَيفٌ إلّا تَلَقّاهُ بِمُهجَتِهِ، فَلَم يَكُن يَصِلُ إلَى الحُسَينِ(علیهالسلام) سوءٌ حَتّى اثخِنَ بِالجِراحِ، فَالتَفَتَ إلَى الحُسَينِ(علیهالسلام) و قالَ: يَابنَ رَسولِ اللّهِ أوَفَيتُ؟ قالَ: نَعَم، أنتَ أمامي فِي الجَنَّةِ، فَاقرَأ رَسولَ اللّهِ(صلّیاللهعلیهوآله) عَنِّي السَّلامَ و أعلِمهُ أنّي فِي الأَثَرِ.[5]
ميان نفوذناپذیری و جهاد، جمع كرد. تيرى به سوى امام حسين(علیهالسلام) نمىآمد، جز اين كه او دستش را جلوى آن مىگرفت، و شمشيرى كشيده نمىشد، مگر اين كه با قلبش، با آن رويارويى مىكرد، و هيچ بدىاى به حسين(علیهالسلام) نمىرسيد، تا آن گاه كه او با پذيرش زخمهايى، زمينگير شد. او در آخرين ديدارش با امام(علیهالسلام)، در حالى كه به شدّتْ زخمى شده بود، به ايشان گفت: آیا [به پيمانم] وفا كردم؟ امام(علیهالسلام) پاسخ داد: آرى. تو در بهشت، پيشِ روى من هستى. به پيامبر خدا(صلّیاللهعلیهوآله)، از جانب من، سلام برسان و به ايشان بگو كه من هم در پى [تو] مىآيم.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، الدعاء ۲۰.
[۵] الملهوف على قتلى الطّفوف، السید بن طاووس الحلی (۶۶۴ ق)، ص۱۶۲.