بسم الله الرحمن الرحیم
توفیق الهی (2)
اللَّهُمَّ... وَفِّقْنِي لِلَّتِي هِيَ أَزْكَى.[1]
در جلسات پیشین گذشت که «زبان گشودن به هدایت» به عنوان مقدمه برای امور مهم دیگر بیان شده است که یکی از آنها، «الهام تقوا» و دیگری «توفیق الهی» است. مفهوم «توفیق» در جلسه قبل بیان شد و اینک مفهوم «ازکی».
معنای لغوی «ازکی»کلمه «ازکی» اسم تفضیل از ریشه «زکو» است. این ریشه دو معنا دارد، یکی در کاربرد «زکاة المال» که به معنای تطهیر و پاک کردن آن است و دیگری در کاربرد «زکا الزرع» که به معنای زیاد شدن و رشد کردن است.[2] البته این دو معنا با هم ارتباط دارند، زیرا تا پاکسازی و آفتزدایی انجام نشود، رشد و نموی صورت نمیگیرد.
بر اساس این معنا، نیایشگر در این فراز از خداوند سبحان تقاضا می کند که: پروردگارا! بالاترین مراتب طهارت معنوی و رشد و تکامل روحی را به من عنایت کن.
نکته قابل توجه اینکه نمیفرماید: «خدایا به من توفیق تزکیه نفس بده»، بلکه میفرماید: «به من توفیق رسیدن به بالاترین مراتب تزکیه نفس را عنایت کن» و این، اشاره به بلندهمتی در درخواست از خدا دارد. انسان وقتی از خدا چیزی میخواهد، بهتر است کوچک نخواهد، زیرا برای خدا کوچک و بزرگ فرق نمیکند و اگر قرار است به او عنایت کند، چه بهتر که حاجات بزرگ طلب کند.
این مطلب، یعنی بلندهمت بودن انسان در روایات زیادی سفارش شده است. در نهجالبلاغة از امیر مؤمنان (علیهالسلام) چنین نقل شده است:
قَدرُ الرَّجُلِ عَلى قَدرِ هِمَّتِهِ.[3]
نهج البلاغة - ط دار الكتاب اللبناني، السيد الشريف الرضي، ج1، ص477
ارزش انسان، به اندازه همّت اوست.
قدر و ارزش هر کس به همت او بستگی دارد، هرچه بلندهمتتر باشد، ارزش بیشتری دارد. ممکن است همت یک نفر دنیا باشد و همت دیگری آخرت.
همچنین از ایشان نقل شده که فرمود:
ما المَغرورُ الَّذي ظَفِرَ مِنَ الدُّنيا بِأَعلى هِمَّتِهِ، كَالآخَرِ الَّذي ظَفِرَ مِنَ الآخِرَةِ بِأَدنى سُهمَتِهِ.[4]
فريب [ـ دنيا] خوردهاى كه از دنيا به بالاترين خواست خويش رسيده، همانند كسى نيست كه از آخرت به كمترين بهره خويش دست يافته است.
یعنی کمترین بهره اخروی با بالاترین خواسته دنیوی قابل مقایسه نیست.
در دعایی زیبا معروف به مناجات انجیلیه از امام زین العابدین (علیهالسلام) نیز از هر چیز بالاترین و بهترین آن درخواست شده است. در فرازهایی از این دعا آمده است:
اللَّهُمَّ... أسأَلُكَ مِنَ الشَّهادَةِ أقسَطَها، و مِنَ العِبادَةِ أنشَطَها... و مِنَ السَّلامَةِ أحوَطَها، و مِنَ الأَعمالِ أقسَطَها، و مِنَ الآمالِ أوفَقَها، و مِنَ الأَقوالِ أصدَقَها... و مِنَ النِّعمَةِ أوفاها، و مِنَ الهِمَمِ أعلاها...[5]
بار خدايا!... از تو درخواست مىكنم: از شهادت (گواهى)، عادلانهترین آن را و از عبادت، با نشاطترينش را... و از سلامتی، با احتیاطترین آن را و از اعمال، صحيحترينِ آنها را و از آرزوها، مناسبترينِ آنها را و از گفتارها، راستترين آنها را... و از نعمتها، کاملترین آنها را و از همتها، والاترین آنها را....
نقل شده که شخصی در حرم امام رضا (علیهالسلام) این طور دعا میکرد که «یا امام رضا! من حکومت ایران را از تو میخواهم». شخص دیگری که کنار او ایستاده بود، وقتی دعای او را میشنود، یک سیلی به او میزند و میگوید: «بنده خدا! من مدتهاست، از امام رضا صد و چهار جوال میخواهم، نمیدهد، حالا تو از راه رسیدهای و حکومت ایران را میخواهی؟!». این جریان میگذر و آن شخص، حاکم ایران میشود و دستور میدهد جارچی در حرم امام رضا(علیهالسلام) جار بزند چه کسی حاجت صد و چهار جوال دارد. وقتی او را احضار کردند، حاکم به او گفت: «ما که به خواستهمان رسیدیم، آیا تو هم توانستی حاجتت را از امام رضا بگیری؟» جواب داد: «نه! هنوز همان گونه هست که بود». سپس حاکم دستور داد که صد و چهار جوال به او بدهند. در آخر نیز یک سیلی به او زد و گفت: «این جای آن سیلی که قبلا به من زدی!».
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، ص۹۸، الدعاء۲۰.
[۲] كتاب العين، الخلیل بن أحمد الفراهیدی (۱۷۵ ق)، ج۵، ص۳۹۴.«زَكَاةُ المالِ و هو تطهيره زَكَّى يُزَكِّي تَزْكِيَةً و زَكَا الزرعُ يَزْكُو زَكَاءً: ازداد و نما»
[۳] نهج البلاغة - ط دار الكتاب اللبناني، السيد الشريف الرضي، ج۱، ص۴۷۷.
[۴] نهج البلاغة - ط دار الكتاب اللبناني، السيد الشريف الرضي، ج۱، ص۵۴۰.
[۵] بحار الأنوار، محمد باقر المجلسی (۱۱۱۰ ق)، ج۹۱، ص۱۵۵ ح۲۲، ط دارالاحیاء التراث.