بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَيْسَ عِنْدِي مَا يُوجِبُ لِي مَغْفِرَتَكَ، وَ لَا فِي عَمَلِي مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَكَ وَ مَا لِي بَعْدَ أَنْ حَكَمْتُ عَلَى نَفْسِي إِلَّا فَضْلُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ تَفَضَّلْ عَلَيَّ [1]
در جلسات قبل به دو عامل زمینه ساز غفران الهی اشاره شد: «گذشت از خطای دیگران» و «اجتناب از کبائر».
سومین عامل عفو و مغفرت و رحمت الهی «مهربانی با خود و دیگران» است. شخصی به پیامبر اسلام(صلّیاللهعلیهوآله) عرض کرد من دوست دارم مورد رحمت خداوند قرار گیرم، پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) به او دو کار را گوشزد کردند:
ارحَمْ نَفسَكَ، وارحَمْ خَلقَ اللَّهِ يَرحَمْكَ اللَّهُ[2]
به خودت و به خلق خدا رحم كن، تا خداوند بر تو رحم آورد.
امام علی(علیهالسلام) در روایتی اشاره میکنند که در گرفتاریهای دنیا تجربه کردید که توان بشر در تحمل گرفتاری چقدر محدود است پس با یادآوری عظمت آتش دوزخ به خود رحم کنید:
اعلَموا أنَّهُ لَيسَ لِهذَا الجِلدِ الرَّقيقِ صَبرٌ عَلَى النّارِ، فَارحَموا نُفوسَكُم! فَإِنَّكُم قَد جَرَّبتُموها في مَصائِبِ الدُّنيا[3]
بدانيد كه اين پوستِ نازك، تاب آتش ندارد. پس بر خويشتن رحم كنيد، كه شما خود را در رنج و سختىهاى دنيا آزمودهايد [و مىدانيد كه ياراى تحمّل كوچكترين سختىهاى آن را نداريد؛ چه رسد به آتش آخرت].
كه مردى به ابو ذر- رضى الله عنه- نوشت: اى ابو ذر! مرا بهرهاى از تازههاى دانش ببخش. ابوذر در پاسخ او نوشت: دانش بسيار است؛ امّا تو اگر مىتوانى به كسى كه دوستش دارى، بدى نكنى، چنين كن.
مرد از او پرسيد: مگر كسى به كسى كه دوستش دارد، بدى مىكند؟! ابوذر پاسخ گفت: آرى. تو خودت را بيش از همه دوست دارى و اگر خدا را نا فرمانى كنى، به خودت بدى كردهاى.[4]
انسان هر چه میخواهد برای خودش میخواهد، اگر این گونه هست به خودت بدی نکن، گناه که میکنی، گناه به خودت آسیب میرساند:
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها[5]
اگر نيكى كنيد، به خودتان نيكى مىكنيد و اگر بدى كنيد باز هم به خود مىكنيد
این معنا در تعبیر بسیار زیبایی از امیرالمومنین(علیهالسلام) در نهج البلاغه آمده است:
أما تَرحَمُ مِن نَفسِكَ ما تَرحَمُ مِن غَيرِكَ، فَلَرُبَّما تَرَى الضّاحِيَ مِن حَرِّ الشَّمسِ فَتُظِلُّهُ، أو تَرَى المُبتَلى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبكي رَحمَةً لَهُ، فَما صَبَّرَكَ عَلى دائِكَ، وجَلَّدَكَ عَلى مُصابِكَ، وعَزّاكَ عَنِ البُكاءِ عَلى نَفسِكَ؛ وهِيَ أعَزُّ الأَنفُسِ عَلَيكَ؟![6]
چرا از آنچه براى ديگران دل مىسوزانى، براى خودت دل نمىسوزانى؟ بسا شخصى را در آفتاب مىبينى و بر او سايه مىافكنى، يا گرفتار دردى را مىبينى كه درد، تن او را مىسوزاند و تو از سر مِهر برايش گريه مىكنى.
پس چه چيزى تو را بر درد خودت شكيبا ساخته، و بر مصيبتت بردبار و توانا كرده، و تو را از گريستن بر جان خويش- كه عزيزترينِ جانها براى توست-، باز داشته است؟!
این درباره مهربانی با خود، اما درباره مهربانی با مردم هم کسی که نسبت به دیگران بی رحم باشد مورد رحمت و عفو الهی قرار نمیگیرد. در روایتی از گفت و گوی خدا با یکی از افراد معذّب در جهنم سخن رفته است که خدای متعال به بیرحمی وی به دیگران اشاره میکند که جایی برای رحم خداوند نگذاشته است:
يُنادِي مُنادٍ في النارِ: يا حَنّانُ يا مَنّانُ نَجِّني مِنَ النارِ، فَيَأْمُرُ اللَّهُ مَلَكاً فَيُخرِجُهُ حتّى يَقِفَ بينَ يَدَيهِ، فيقولُ اللَّهُ عز و جل: هل رَحِمتَ عُصفوراً[7]
آواز دهندهاى در دوزخ فرياد مىزند: مهربانا، بخشايشگرا! مرا از آتش، رهايى ده.
پس خداوند به فرشتهاى فرمان مىدهد و او را از آتش بيرون مىآورد و او در پيشگاه پروردگار مىايستد. خداوند عز و جل مىفرمايد: «آيا تو به گنجشكى رحم كردى؟!»
اگر بخواهد انسان مورد لطف خدا قرار بگیرد، باید رحم داشته باشد و به خود و دیگران مهربان باشد.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، ص۹۸، الدعاء۲۰.
[۲] . کنز العمال، متقی هندی (۹۷۵ ق)، ج۱۲، ص۱۲۸.
[۴] . الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۴، ص۲۸۰، ح۳۰۴۰، ط ـ دار الحدیث..
[۷] . کنز العمال، متقی هندی (۹۷۵ ق)، ج۳، ص۱۶۷.