بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي.[1]
در جلسه پیش اشاره کردیم که طغیان به معنای تجاوز از حد و پا از گلیم فرا نهادن است و این فراز به آیات ششم و هفتم سوره علق اشاره دارد. همچنین به عامل ثروت به عنوان یکی از عوامل اصلی طغیان اشاره کردیم که بسیاری از ما با ثروتمند شدن دیگر خدا را بنده نخواهیم بود. اکنون به برخی عوامل دیگر طغیان اشاره میکنیم. برخی از این عوامل ذیل این عنوان کلی آمدهاند که اساساً انسان در هر زمینهای خود را بینیاز مطلق پندارد آغاز طغیان و سرکشی او خواهد بود.
امام علی(علیهالسلام) میفرماید:
يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يَحتَرِسَ مِن سُكرِ المالِ، و سُكرِ القُدرَةِ، و سُكرِ العِلمِ، و سُكرِ المَدحِ، و سُكرِ الشَّبابِ؛ فَإِنَّ لِكُلِّ ذلِكَ رِياحا خَبيثَةً تَسلُبُ العَقلَ و تَستَخِفُّ الوَقار[2]
سزاوار است كه خردمند، از مستى ثروت، مستى قدرت، مستى دانش، مستى ستايش و مستى جوانى بپرهيزد؛ چرا كه هر يك را بوهاى پليدى است كه عقل را مىدزدد و وقار و هيبت را كم مىكند.
در این روایت علاوه بر ثروت به عوامل دیگری که موجی طغیان میشوند اشاره شده است:
قدرتکسی که قدرتی بر دیگران پیدا میکند – چه دایره این قدرت کوچک و محدود باشد چه بزرگ و وسیع – زمینه برای میل وی به تجاوز از حدود اخلاقی، حدود انسانی و حدود الهی در رفتار با کسانیکه تحت این قدرت قرار دارند فراهم میشود و ممکن است فرد به جایی برسد که تحت عنوان رییس یا فرمانده یا... دیگر خدا را بنده نباشد.
علمعلم نیز از مواردی است که احساس برتری و فراتر بودن در آن بسیار خطرناک است، این که کسی احساس کند همه چیز را میفهمد نقطه آغازین طغیان و سرمستی علمی است.
ستایش و مدحاز دیگر عوامل طغیان انسانها، ستایشها و تمجیدهایی است که از دیگران میشنود به ویژه که معمولاً ستایش همراه با تملق و مبالغه است. چنانچه امیرالمومنین(علیهالسلام) در خطبهای میفرمایند:
وَ قَلَّ مَا يُنْصِفُكَ اللِّسَانُ فِي نَشْرِ قَبِيحٍ أَوْ إِحْسَان[3]
و چه کمشمار است که زبان در نکوهش امری قبیح یا ستایش امری نیکو، به انصاف سخن براند
غالباً همه دیدهایم و به اندازه خود بدان گرفتاریم که زبانمان در نکوهش چیزی که به نظرمان قبیح آمده است یا ستایش چیزی که نیکو میشمریم، رعایت انصاف و عدل نمیکند.
فردی که این ستایش مبالغه آمیز را میشنود زمینه طغیان و سرمستیاش فراهم میشود.
جوانیقدرت جوانی نیز از عواملی است که موجب میشود صاحب آن خود را همیشه در چنین حالت قدرتمند و نیرومندی ببیند و به دنبال آن پای را از گلیم خود فراتر نهد.
همه این عوامل چونان باد و رایحهای هستند که عقل را مختل نموده و امور انسان را به نابسامانی میکشاند.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، ص۹۸، الدعاء۲۰.
[۲] عيون الحكم و المواعظ، لليثي (قرن۶ق)، ص۵۵۲، ح۱۰۱۷۵.
[۳] الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۱۵، ص۷۲، ط ـ دار الحدیث.