بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي.[1]
پیش از این به «جهل و نادانی» به عنوان یکی از آثار زیانبار فقر اشاره کردیم، اکنون به پیامد زیانبار دیگری میپردازیم.
2. کفراز دیگر آثار و پیامدهای فقر باید به مسأله مهم کفر اشاره کرد. در روایات متعددی کفر و به تعبیری سست اعتقادی را از آثار مشکلات و نابسامانیهای اقتصادی برشمردهاند. این مسأله نشان میدهد از فرد فقیر یا جامعه فقیر نمیتوان توقع تدیّن و مسلمانی داشت.
این روایت از پیامبر مکرم(صلّاللهعلیهوآله) در لسان همه مشهور شده است که:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیهالسلام) ، قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلّاللهعلیهوآله) : كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً...»[2]
فقر، انسان را در آستانه كفر قرار مىدهد.
در رووایت دیگری این نکته آمده است که فقر و مشکلات اقتصادی آن قدر در بروز مشکلات اعتقادی و فرهنگی تأثیرگذار است که اگر لطف و مرحمت الهی نبود فقراء به وادی کفر کشانده میشدند:
لَولا رَحمَةُ رَبّي عَلى فُقَراءِ امَّتي، كادَ الفَقرُ يَكونُ كُفرا[3]
اگر پروردگار من به تهىدستان امّتم مهر نمىورزيد، نادارى، آنان را در آستانه كفر قرار مىداد.
در این روایت ابتدا پیامبر مکرم(صلّاللهعلیهوآله) به جریان مکالمه خداوند با حضرت ابراهیم اشاره میکند که در آن حضرت ابراهیم فقر را از آتش نمرود سختتر و خدای متعال آن را سختترین مشکل آسمان و زمین عنوان میکند.
در روایت دیگری ، ترس مومن از فقر را به جهت تأثیرگذاری فقر بر دین وی میداند:
إنَّما يَخشَى المُؤمِنُ الفَقرَ مَخافَةَ الآفاتِ عَلى دينِهِ.[4]
جز اين نيست كه بيم مؤمن از نادارى، از آن روست كه دينش آفت مىپذيرد.
در روایت دیگری پیامبر مکرم(صلّاللهعلیهوآله) در آخرین خطابهای که بر منبر خواندند توصیههای راهبردی مهمی را به حاکم و والی پس از خود میکنند که در واقع راهنمای همه حاکمان جوامع اسلامی است. ایشان نسبت به «مهربانی با همه اقشار جامعه»، «تکریم سالخوردگان»، «مراعات طبقه فرودست»، «تجلیل نخبگان و دانشمندان»، «حفظ عزتمندی جامعه» و «پیشگیری از فقر» تأکید کرده و عقب ماندگی اقتصادی جامعه را نوعی زمینه سازی برای کفر بیان میکنند:
أُذَكِّرُ اللَّهَ الْوَالِيَ مِنْ بَعْدِي عَلى أُمَّتِي إِلَّا يَرْحَمَ عَلى جَمَاعَةِ الْمُسْلِمِينَ، فَأَجَلَّ كَبِيرَهُمْ، و رَحِمَ ضَعِيفَهُمْ، و و قَّرَ عَالِمَهُمْ، و لَمْ يُضِر بِهِمْ؛ فَيُذِلَّهُمْ، و لَمْ يُفْقِرْهُمْ؛ فَيُكْفِرَهُم[5]
آن كس را كه پس از من بر امّتم حكمرانى يابد، به ياد خدا سفارش مىكنم كه حتماً بر جماعت مسلمانان، مهر ورزد، بزرگْسالانشان را گرامى شمارد، بر ناتوانانشان رحمت آورد، دانشمندانشان را بزرگ دارد و به آنان زيان نرساند، كه خوارشان مىسازد و به نادارى دچارشان نكند، كه كافرشان مىكند.
در دیوان منسوب به امیر المؤمنین(علیهالسلام) آمده است:
بَلَوتُ صُروفَ الدَّهرِ سِتّينَ حِجَّةً وجَرَّبتُ حالَيهِ مِنَ العُسرِ وَاليُسر
فَلَم أرَ بَعدَ الدّينِ خَيرا مِنَ الغِنى و لَم أرَ بَعدَ الكُفرِ شَرّا مِنَ الفَقرِ[6]
شصت سال، دگرگونىهاى روزگار را آزمودم و هم حالت تنگنايش را تجربه كردم و هم حال آسانىاش را
پس چيزى را ماوراى دين، بهتر از توانگرى نيافتم و چيزى را ماوراى كفر، بدتر از فقر نديدم
به تعبیر دیگر «رفاه اقتصادی» بالاترین خیر پس از «دینداری» است چنانچه «فقر و تنگدستی» بالاترین شر پس از «کفر» است.
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، ص۹۸، الدعاء۲۰.
[۲] الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۳، ص۷۴۸، ح۲۵۴۹، ط ـ دار الحدیث.
[۳] جامع الأخبار، للشعيري (قرن۶ه.ق)، ص۱۰۹.
[۴] حكمت نامه پيامبر اعظم (صلّاللهعلیهوآله)، ج۱۲، ص: ۵۱۴ به نقل از ربيع الأبرار: ج۴ ص۱۴۲.
[۵] الکافی، الشیخ الکلینی (۳۲۹ ق)، ج۲، ص۳۴۴، ح۱۰۶۶، ط ـ دار الحدیث.
[۶] ديوان أمير المؤمنين عليه السلام (۹۹۱)، میبدی، ص۲۰۱.