مقصود از دفع مظلومیت (2)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ، و لا اظلَمَنَّ و أَنتَ مُطيقٌ لِلدَّفعِ عَنّي.[1]
در تبیین این فراز نورانی اشاره شد که مقصود از این که میگوییم: «خدایا! تو میتوانی از من دفاع کنی، بنابراین کاری کن که مظلوم واقع نشوم» این نیست که «خدایا! مطلقا نگذار من مظلوم واقع شوم»، زیرا ائمة ما همه مظلوم بودند.
گفتیم مظلوم واقع شدن دو گونه است: گاهی انسان میتواند از خود دفاع کند؛ ولی به جهتی مثل مصلحت اسلام و مسلمین این کار را نمیکند و مورد ظلم قرار میگیرد که مصداق بارزش امیر المؤمنین(عَلَیْهِالسَّلامِ) است؛ گاهی اصلا نمیتواند از خود دفاع کند.
البته در صورت اول که میتواند از خود دفاع کند، اگر بی جهت، این کار را نکند و مظلوم واقع شود، در واقع ذلت را پذیرفته و ذلیل شده است، در حالی که مؤمن ذلت نمیپذیرد، از این رو، رسول اکرم(صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) طبق نقل میفرماید:
مَن أقَرَّ بِالذُّلِّ طائِعاً فَلَيسَ مِنّا أهلَ البَيتِ.[2]
هر كس با اختيار، تن به خوارى دهد، از ما اهل بيت نيست.
اهل بیت (عَلَیْهِمالسَّلامِ) این گونه نیستند که زیر بار ذلت بروند، همان طور که امام حسین(عَلَیْهِالسَّلامِ) زیر بار ذلت نرفت و فرمود:
ألا إنَّ الدَّعِيَّ ابنَ الدَّعِيِّ قَد رَكَزَ بَينَ اثنَتَينِ، بَينَ القَتلَةِ وَ الذِّلَّةِ، و هَيهاتَ مِنّا أخذُ الدَّنِيَّةِ، أبَى اللّهُ ذلِكَ و رَسولُهُ، و جُدودٌ طابَت، و حُجورٌ طَهُرَت، و انوفٌ حَمِيَّةٌ، ون ُفوسٌ أبِيَّةٌ، لا تُؤثِرُ طاعَةَ اللِّئامِ عَلى مَصارِعِ الكِرامِ.[3]
بدانيد كه بىنَسَب فرزند بىنَسَب، مرا ميان دو چيز، قرار داده است: مرگ و خوارى. برگزيدن خوارى از ما بسى دور است و خداوند و پيامبرش، و نيز نياكان پاك و مادران پاكْدامن ما، و جانهاى غيرتمند، به فرمانبُردارى از فرومايگان، گردن نمىنهند و آن را بر مرگ كريمانه، مقدّم نمىكنند.
ما نیز از خدای متعال میخواهیم که به ما توفیق دهد آن طور که میتوانیم از خود دفاع کنیم، هر چند به کشته شدن ما منتهی شود!
[۱] الصحيفة السجّاديّة، الإمام زین العابدین(عَلَیْهِالسَّلامِ)، ص۹۸، الدعاء۲۰.