حدیث روز :
عن مولانا الکاظم علیه السلام : إن لقمان قال لابنه : یا بُنی
:اِنّ الدنیا بحرٌ عمیق قد غرق فیها عالم کثیر فلتکن سفینتک فیها تقوی الله و حَشوها الایمان و شِراعها التوکل و قَیَّمُها العقل و دلیلها العلم ...
[1] (( همانا دنیا دریایی ژرف است در این دریای عمیق مردمان بسیاری هلاک شده اند اگر میخواهی در این دنیا غرق نشوی باید کشتی تو تقوا و اندرون کشتی ایمان و بادبان کشتی تو توکل و ناخدای آن عقل ، و راهنمای آن علم باشد .))
کشتی علاوه بر بادبان و ناخدا نیاز به راهنما هم دارد تا مسیر خود را پیدا کند عقل این کشتی را مدیریت می کند اما علم است که مقصد را به عقل نشان می دهد .
اگر انسان عالم نباشد ، تقوا به تنهایی او را به مقصد نمی رساند به همین جهت در روایت از امام صادق علیه السلام وارد شده است که می فرمایند : (( العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر الطریق لا یزیده سرعة السیر الا بُعدا . )) کسی که عمل می کند ولی بصیرت ندارد مانند کسی است که در غیر مسیر حرکت می کند هر چه تندتر حرکت کند از مقصد بیشتر دور می شود .
علم ، سمت و جهت مقصد را به انسان نشان می دهد ، علم راهنما است اگر انسان نداند به کدام جهت باید حرکت کند به مقصد نمی رسد .
(( مَن عَمِل علی غیر علم کان ما یفسد اکثر ممّا یصلح )) کسی که بدون علم کار را انجام دهد خرابکاریش بیشتر از اصلاح است .
**********
موضوع : شراط نماز جمعه (( فروعات شرط خطبه ))
مسئله 7 یجب فی کل من الخطبتین التحمید و یعقبه بالثناء علیه تعالی علی الاحوط و الاحوط ان یکون التحمید بلفظ الجلاله و ان کان الاقوی جوازه بکل ما یعد حمداً له تعالی و الصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله علی الاحوط فی الخطبه الاولی و علی الاقوی فی الثانیه و الایصاء بتقوی الله تعالی فی الاولی علی الاقوی و فی الثانیه علی الاحوط و قراءة سورة صغیره فی الاولی علی الاقوی و الاحوط الاولی فی الثانیه الصلاة علی ائمه المسلمین علیهم السلام بعد الصلاة علی النبی (ص) و الاستغفار للمومنین والمومنات و الاولی اختیار بعض الخطب المنسوبه الی امیر المومنین سلام الله علیه او الماثورة عن اهل بیت العصمه علهیم السلام .
[2]
بحث در رابطه با فروعات شرایط نماز جمعه بود حضرت امام رضوان اله علیه در این مسئله به فروعات شرط خطبه می پردازد می فرماید خطبه باید مشتمل بر چند چیز باشد : دو خطبه نماز جمعه باید مشتمل بر حمد خداوند متعال باشد و بعد از آن بنابر احتیاط واجب ثناء خداوند (مدح) باشد و احتیاط مستحب آن است که تحمید بالفظ جلاله ((الله )) باشد اگر چه اقوی آن است که حمد خدای تعالی با هر چه که حمد او شمرده می شود ، جایز است .
در این فراز از مسئله 7 حضرت امام چهار حکم را بیان کردند :
- وجوب حمد در هر دو خطبه
- وجوب ثناء در هر دو خطبه علی الاحوط
- استحباب تحمید به لفظ الله
- جواز تحمید به هر چیزی که حمد خداوند شمرده شود .
اما دلیل حکم اول ( وجوب حمد در هر دو خطبه ):
روایت اول :در جلسه گذشته ذکر شد .
روایت دوم : (( موثقه سماعه قال : قال ابو عبدالله علیه السلام یخطُبُ یعنی امام الجمعه و هو قائم یحمد الله و یثنی علیه ثم یوصی بتقوی الله ثم یقرأ سورة من القرآن صغیرةً ثم یجلس ثم یقوم فیحمدالله و یثنی علیه و یُصلی علی محمدٍ وعلی ائمة المسلمین و یستغفر للمومنین و المومنات فاذا فرغ من هذا اقام الموذن فصلّی بالناس رکعتین یقرأ فی الاولی بسورة الجمعه و فی الثانیه بسورة المنافقین .
[3] ))
این روایت بخاطر وجود عثمان بن عیسی موثقه است.
این روایت هم به خوبی دلالت بر لزوم تمحید در هر دو خطبه می کند .
اقوال علمای امامیه در این مسئله :
مرحوم شیخ طوسی در کتاب مبسوط می فرماید :
(( ... اقل مایکون الخطبه اربعه اصناف : حمدالله تعالی ، والصلاة علی النبی وآله والوعظ و قراءة سورة خفیفه من القرآن و مازاد علیه مستحب...
[4] ))
و همچنین ایشان در کتاب الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد می فرماید :
(( ... اقل ما یخطب به اربعه اشیاء : الحمدلله والصلاة علی النبی و آله والوعظ و قراءة سورة خفیفه من القرآن بین الخطبتین
[5] ))
مرحوم ابوالصلاح حلبی می فرماید :
(( ان الخطبه مقصورة علی حمد الله و الثناء علیه بما هو اهله والصلاة علی النبی و الوعظ و الزجر ... ))
مرحوم سید مرتضی در کتاب المصباح
[6] می فرماید :
(( یحمدالله و یمجّده و یثنی علیه و یشهد لمحمد برسالة یوشح الخطبه بالقرآن ثم یفتتح الثانیه بالحمد و الاستغفار و صلوات علی النبی و الدعاء لائمه المسلمین . ))
مرحوم علامه در تذکره می فرماید :
(( یجب فی کل خطبة منهما حمدالله تعالی و یتعیّن الحمدلله عند علمائنا اجمع و به قال الشافعی و احمد لان النبی صلی الله علیه و آله داوم علی ذلک و لقوم الصادق علیه السلام : ینبغی للامام الذی یخطب الناس ان یخطب و هو قائم یحمدالله و یثنی علیه و لحصول البراءة قطعاً معه بخلاف غیره )).
می فرماید : در بین علمای امامیه اجماعی است که هر دو خطبه باید الحمدلله باشد و شافعی و احمدبن حنبل هم همین نظر را دارند دلیل اینکه حتماً باید الحمدلله باشد و الحمدللرحمن مجزی نیست عبارت است از :
- تأسی ، یعنی پیامبر اکرم همیشه می فرمود الحمدلله
- امام صادق علیه السلام می فرماید : امام جمعه باید در حالی که ایستاده بگوید الحمدلله
- اگر بگوید الحمدلله برائت یقینی حاصل می شود و با غیر آن برائت یقینی حاصل نمی شود .
در ادامه می فرماید :
(( و قال ابوحنیفه : لا تجب الحمد و لاذکر معین و لاوعظ یل یجزی اَن یخطب بتسبیحةٍ واحده او تهلیلة او تحمیده او تکبیرة فلو صعد المنبر و قال : سبحان الله اجزه و نزل و صلی بالناس لقوله تعالی : فاسعوا الی ذکر الله و لم یفرق و لانّ رجلاً جاء النبی صلی اله علیه و آله فقال له : علَّمنی عملاً ادخل به الجنه فقال : لئن قصرت الخطبه لقد اعرضت المسئاله فسمّی کلامه خطبه . والذکر مجمل بیّنه بفعله علیه السلام فتجب متابعته والسئوال لیس بخطبه اجماعاً فسّماه مجازاً
[7] ))
ابو حنیفه می گوید : نه حمد واجب است و نه ذکر معینی و نه وعظ بلکه اگر خطیب یک سبحان الله یا یک الحمدلله یا الله اکبر بگوید کفایت می کند ایشان دو دلیل ذکر می کنند :
- قرآن می فرماید : « فاسعوا الی ذکر الله » و هیچ فرقی بین اذکار نگذاشته است .
- مردی آمد خدمت پیامبر عرض کرد : یا رسول الله یک عملی به من یاد بده که با آن وارد بهشت شوم ، پیامبر در پاسخ فرمود : لئن قصرت الخطبه لقد اعرضت المسأله .
که در این فرمایش پیامبراکرم کلام او را خطبه نامید . بنابراین به یک جمله هم خطبه گفته می شود. مرحوم علامه در پاسخ می فرماید : ذکر که در آیه آمده است مجمل است اما پیامبر اکرم آن را با فعل خود تبیین کرده است و همچنین اجماعی است که سئوال کردن خطبه نیست و اینکه پیامبر کلام او را خطبه نامید ، مجازاً بوده است .
(( و قال المالک : لا یُجزئه الّا ما تسمیّه العرب خطبة - و به قال ابویوسف و محمد أیِّ کلام کان . و عنه : اِن هلّل او سبّح ، أعاد ما لم یُصلّ ))
مالک و ابویوسف و محمدبن حسن شیبانی گفته اند :
هر چه که عرب بگوید خطبه ، کفایت می کند هر کلامی که باشد و از مالک نقل شده که گفته است اگر خطیب فقط لا اله الا الله بگوید یا سبحان الله بگوید کافی نیست و باید اعاده کند .
(( اذا اعرفت هذا فهل یجزئه لوقال : الحمد للرحمن او لرب العالمین ؟ اشکال ، ینشأ من التخصیص علی لفظة الله تعالی و من المساواة فی الاختصاص به تعالی ))
و در ادامه می فرماید : اگر خطیب بگوید الحمد للرحمن یا بگوید الحمد لرب العالمین آیا کفایت می کند یا خیر ؟ از آن جهت که الحمدلله مورد نص است لذا با غیر آن صحیح نیست و از آن جهت که فرقی بین این دو نیست و هر دو تعبیر اختصاص به خداوند متعال دارند با غیر الحمدلله هم جایز است .
تا به اینجا اقوال علما را درباره تحمید در خطبه بیان کردیم .
اما حضرت امام رضوان الله علیه می فرماید : احوط این است که تحمید با لفظ جلاله باشد هرچند اقوی جواز تحمید با هر چه که حمد او شمرده می شود جایز است . ما نیز همین نظر را انتخاب می کنیم .
نکته ای که در اینجا باقی می ماند این است که آیا ثنا یعنی ستایش خدا غیر از تحمید است یا همان تحمید است :
- یک نظر این است که بگوییم ثنا عطف تفسیری است زیرا حمد همان ثنای جمیل است و فرقی باهم ندارند .
- امکان دارد که بگوئیم ثنا غیر از حمد است یعنی خداوند را بعد از حمد ، مدح کند در صحیحه محمد بن مسلم آمده « یحمد الله و یثنیی علیه » وسائل الشیعه، ج7، ص342، ح2 همچنین در خطبه های امیر المومنین علیه السلام بعد از حمد خدا را مدح و ستایش می کند مانند :
الحمدلله الواحد الاحد الفرد الصمد الذی لم یلد و لم یولد ...
البته عده ای هم ادعای اجماع کرده اند که علاوه بر حمد باید خطبه مشتمل بر ثنا هم باشد.
اما حضرت امام احتیاط وجوبی دارند که علاوه بر حمد ، ثنا و ستایش خدا نیز ضروری است ، که همین ادعای اجماع به ضمیمه روایاتی که اشاره شد برای احتیاط وجوبی کافی است .
یکی دیگر از ارکان خطبه صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد .
در اینکه صلوات بر نبی در خطبه نماز جمعه واجب است هیچ تردیدی وجود ندارد اما در اینکه در هر دو خطبه باید صلوات باشد یا فقط در خطبه اول یا فقط در خطبه دوم بین علما اختلاف وجود دارد .
مرحوم علامه در تذکره می فرماید :
(( و تجب فیهما الصلاة علی النبی و آله علیهم السلام عند علمائنا لقول الصادق علیه السلام و یصلّی علی محمدٍ و آله و علی ائمه المسلمین
[8] ))
البته استدلال علامه به روایت امام صادق علیه السلام اخص از مدعی است زیرا در روایت صلوات را در خطبه دوم شرط می داند ولی نسبت به خطبه اول صلوات را ذکر نمی کند .
(( واوجب الشافعی الصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله لقوله تعالی « و رفعنالک ذکرک » لا اذکر الّا و تذکر معی ولقوله تعالی « ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلّوا علیه و سلموا تسلیما » و انکر الباقون ذلک للأصل . ))
از بین اهل سنت فقط شافعی صلوات بر نبی را در خطبه واجب می دانند و مذاهب دیگر واجب نمی دانند به استناد این اصل عدم وجوب است .
اما دلیل شافعی بر وجوب صلوات دو چیز است :
- خداوند می فرماید « رفعنا لک ذکرک» یعنی در هرجا که خداوند ذکر شود پیامبر هم ذکر می شود .
- خداوند می فرماید « ان الله و ملائکته .. »
حضرت امام رضوان الله علیه درباره وجوب صلوات بر پیامبر در خطبه در ادامه مسئله 7 می فرماید :
« و الصلاة علی النبی صلی الله علیه و آله علی الاحوط فی الخطبه الاولی و علی الاقوی فی الثانیه »
بنابر احتیاط در خطبه اول ، صلوات فرستادن بر پیغمبر و آل او واجب است و بنابر اقوی این صلوات در خطبه دوم واجب است .
اما چرا در خطبه اول احتیاطی است و در خطبه دوم فتوا به وجوب می دهند ؟
در پاسخ باید گفت دلیل این حکم حضرت امام روایت است .زیرا صحیحه محمدبن مسلم در هر دو خطبه صلوات را ذکر می کند اما روایت سماعه در خطبه اول صلوة ذکر نشده و فقط در خطبه دوم ذکر شده است به همین جهت حضرت امام در خطبه دوم فتوا به وجوب صلوة داده است اما در خطبه اول احتیاط وجوبی به ذکر صلوة داده است .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] الکافی، ج1، ص16
[2] تحریرالوسیله، ج1، ص211،212
[3] وسایل الشیعه، ج7، باب 25 ، ح2
[4] المبسوط، ج1، ص147
[5] الاقتصادی الهادی الی طریق الرشاد، ص167
[6] این کتاب موجود نیست فقط در بعضی از کتب از آن نقل شده است .
[7] التذکر، ج4، ص 63
[8] تذکره، ج4، ص65