حدیث روز :
عن النبی صل الله علیه و آله : الدنیا دنیةُ خُلِقَتْ مِنْ دون الاخرة و لو خُلقت مع الاخره لَمْ یَفْنَ اَهلُها
دنیا فرو مایه است ، قبل از آخرت آفریده شده است و اگر با آخرت آفریده شده بود اهل آن فانی نمی شدند.
[1] کلمه دنیا مونث ادنی است بمعنای نزدیکتر از ریشه دُنو که صفت زندگی قبل از مرگ قرار می گیرد در مقابل آخرت که صفت زندگی پس از مرگ است .
واژه دنیا در فرهنگ قرآن و حدیث در چهار معنا استعمال شده است که عبارتند از :
- دنیا به معنای لغوی خودش یعنی نزدیک تر « اِذ انتم بالعُدوَة الدنیا » که در آیه به معنای لغوی استعمال شده است ، یعنی وقتی شما در دامنه نزدیک تر کوه بودید .
- دنیا به معنای جهان پیش از مرگ یعنی دنیا به انسان نزدیک تر است در مقابل جهان پس از مرگ ، که در این روایت کلمه دنیا به همین معنا به کار رفته است و همچنین در آیاتی مانند « ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه » اشاره به همین معناست .
این معنا از دنیا متصف به مدح و ذم نمی شود . اما دو معنای دیگر از کلمه دنیا ، متصف به مدح و ذم می شود و تعبیر به دنیای ممدوحه و دنیای مذمومه می شود.
ان شاءالله در جلسه آینده در رابطه با آن صحبت می کنیم .
**********
موضوع:شرائط نماز جمعه ((عدد))
القول فی شرائط صلاة الجمعه
و هی امور: الاول العدد ، و اقلّه خمسة نفر احدهم الامام ، فلاتجب ولاتنعقد باقل منها و قیل : اقله سبعة نفر و الاشبه ماذکرناه ، فلواجتمع سبعة نفر و مافوق تکون الجمعه آکد فی الفضل .
[2] حکم نماز جمعه در جلسات قبل بیان شد و اما شرائط نماز جمعه چیست که در این جلسات مورد بررسی قرار می دهیم .
اولین شرط نماز جمعه ، عدد است یعنی تعداد نفراتی که باید در نماز جمعه شرکت کنند تا نماز جمعه منعقد شود.
هم علمای شیعه و هم اهل سنت ، عدد را در نماز جمعه شرط می دانند منتهی در تعداد نفرات اختلاف وجود دارد.
عده ای از علمای شیعه ، حداقل نفراتی که نماز جمعه با آن منعقد می شود را 5 نفر ذکر کرده اند مانند : شیخ مفید ، سیدمرتضی، ابن جنید،ابن ابی عقیل، ابن ادریس، محقق ، علامه و ... و در مقابل عده ای هم قائل به 7نفر می باشند مانند : شیخ صدوق ، ابن حمزه، ابن زهره، ابن براج، شهید اول و ...
حضرت امام رضوان الله علیه می فرماید : (( حداقل نفراتی که نماز جمعه با آنها منعقد می شود پنج نفر است که چهار نفر از آنها ماموم و یکی از آنها امام است و با کمتر از پنج نفر ، نماز جمعه نه واجب است و نه منعقد می شود. عده ای هم گفته اند : حداقل نفراتی که نماز جمعه با آنها منعقد می شود هفت نفر است .))
در ادامه امام می فرماید : (( پنج نفر اشبه به حکم واقعی است . البته اگر نمازگزاران هفت نفر و بیشتر شدند فضیلت نماز بیشتر می شود . ))
مرحوم صاحب جواهر می فرماید : هفت نفر اشبه به حکم واقعی است .
اما در میان اهل سنت ، خیلی اختلاف در حداقل نفراتی که نماز جمعه با آنها منعقد می شود ، وجود دارد .
صاحب کتاب بدایة المجتهد که آراء اهل سنت را جمع کرده است می فرماید : (( واختلفوا فی مقدار الجماعة و منهم مَن قال واحد مع الامام و هو الطبری و منهم من قال اثنان و منهم من قال ثلاثه دون الامام و هو قول ابی حنیفه و منهم من اشترط اربعین و هو قول الشافعی و احمد و قال قوم ثلاثین و منهم من لم یشترط عدداً لکن رای انه یجوز بمادون اربعین و لا یجوز بثلاث و اربع و هو مذهب مالک ))
[3] می گوید : علماء در مقدارِ تحقق جماعت باهم اختلاف دارند ، طبری می گوید حداقل باید 2 نفر باشند که یکی از آنها امام باشد . عده ای می گویند حداقل باید 2 ماموم باشد ابوحنیفه می گوید : حداقل باید 3 نفر ماموم باشد و شافعی و احمد می گویند : حداقل 40 نفر و عده ای می گویند حداقل 30 نفر و مالک عددی ذکر نکرده است اما می گوید با کمتر از 40 نفر جایز است و بیشتر از 3 و 4 نفر باید باشند.
مرحوم علامه در تذکره
[4] ، دلیل این اشتراط عدد در نماز جمعه را بیان می کند البته بخشی از دلیل های ایشان به گونه ای است که با مذاق اهل سنت سازگار است به عبارت دیگر استدلال های ایشان به گونه ای است که برای اهل سنت نیز قابل قبول است ، می فرماید دلیل اشتراط عدد در نماز جمعه این است :
دلیل اول :
« لانّ تسمیتها جمعةً من الاجتماع » یعنی نماز جمعه را بخاطر جماعت بودنش ، جمعه می گویند و اگر بصورت فرادی باشد ، دیگر جمعه نمی گویند.
دلیل دوم :
در نماز جمعه یقیناً نیاز به امام هست و لااقل یک نفر هم باید ماموم باشد لذا نماز جمعه باید به صورت جماعت برگزار شود .
دلیل سوم :
خطاب آیه « یا ایها الذین آمنو فاسمعوا الی ذکر الله » جمع است که حداقل آن 3 نفر است و یک نفر هم باید ندا دهد ( نودی للصلاة من یوم الجمعه) و یک نفر هم باید امام باشد که مجموعاً 5 نفر می شود.
البته دلیل های دیگری هم می آورند که بیشتر شبیه به استحسان می باشد و به مذاق اهل سنت سازگار است .
و در ادامه می فرماید :
(( و قال الشافعی لاتنعقد باقل من اربعین رجلا علی الشرائط الاتیه و هل الامام احدهم ؟ و جهان و به قال عمربن عبدالعزیز و مالک و احمد لقول جابربن عبدالله : مضت السنتة اَنّ فی کل اربعین فما فوقها جمعه و قول الصحابی : مضت السنة کقوله : قال النبی صل الله علیه و آله و تعلیق الحکم علی العدد لا یقتضی نفیه عما هو اقل اواکثر و نمنع مساواة مضت السنة لقوله : قال النبی صلی اله علیه و آله ))
اما دلیل قول شافعی که می گوید 40 نفر شرط است ، کلام جابربن عبدالله انصاری است که ایشان گفته است: (( سنت است که نماز جمعه با 40 نفر و بیشتر از آن منعقد می شود. )) و این جمله(مضت السنتة) مانندآن است که روایتی را از پیامبر نقل کند .
مرحوم علامه به این استدلال شافعی چند پاسخ داده :
- تعلیق حکم بر عدد ایجاب نمی کند نفی آن حکم را از عدد کمتر یا بیشتر ( به عبارت دیگر : عدد مفهوم ندارد .)
- قبول نداریم که جمله ( مضت السنة) همانند (قال النبی (ص) ) باشد .
(( و قال احمد فی روایة : لا تنعقد الابخمسین لقوله علیه السلام : تجب الجمعه علی خمسین رجلاً و دلالة المفهوم ضیفةٌ . ))
احمد بن حنبل گفته است که نمازجمعه با 50 نفر منعقد می شود زیرا در روایت آمده است که نماز جمعه با 50 مرد منعقد می شود .
مرحوم علامه در پاسخ به این استدلال می فرماید : عدد مفهوم ندارد ، به این معنی که نسبت به عدد کمتر یا بیشتر نمی توان حکم را نفی کرد .
(( و قال ابو حنیفه و الثوری و محمد : تنعقد باربعه احدهم الامام لان الاربعه عدد یزید علی اقل الجمع المطلق فجاز عقد الجمعه به کالاربعین ))
ابو حنیفه و ثوری و محمد می گویند : با چهار نفر هم که یکی از آن ها هم امام باشد ، منعقد می شود زیرا چهار نفر از اقل جمع بیشتر است بنابراین نماز جمعه با آن منعقد می شود همچنانکه با 40 نفر منعقد می شود .
مرحوم علامه در پاسخ به این استدلال می فرماید : ما این علت شما را قبول نداریم .
(( و قال الاوزاعی و ابوسیف : تنعقد بثلاثه لعموم الامر. ))
اوزاعی و ابویوسف گفته اند با سه نفر هم منعقد می شود به دلیل عموم امر (( فاسعوا ))
(( و قال ربیعه : تنعقد باثنی عشر رجلا لان النبی صلی الله علیه و آله کتب الی مصعب بن عمیر قبل الهجره و کان مصعب بالمدینه فأمره ان یصلی الجمعه بعد الزوال رکعتین و ان یخطب قبلها فجّمع مصعب فی بیت سعدبن خیثمه باثنی عشر رجلا و هو حجة علی الشافعی لاعلینا))
ربیعه می گوید با 12 نفر منعقد می شود زیرا پیامبر اکرم قبل از هجرت نامه ای به مصعب بن عمیر که در مدینه بود نوشت و فرمود : نماز جمعه را بعد از زوال دو رکعت بخوان و قبل از آن خطبه بخوان . جناب مصعب هم 12 نفر را در خانه سعدبن خیثمه جمع کرد و نماز جمعه را خواند .
مرحوم علامه می فرماید : این روایت دلیل بر ضد شافعی است یعنی او باید طبق این روایت فتوا بدهد و عددچهل نفر را شرط نداند . اما این روایت برای ما حجت نیست .
(( و قال الحسن بن صالح بن حیّ تنعقد باثنین لاّن کل عدد انعقدت به الجماعه انعقدت به الجمعه کالاربعین و هو غلط لان الامر بصیغة الجمع فلایتناول الاثنین . ))
جناب حسن بن صالح می گوید با 2 نفر هم نماز جمعه منعقد می شود زیرا با هر عددی که نماز جماعت منعقد می شود نماز جمعه هم منعقد می شود .
مرحوم علامه در پاسخ می فرماید : این نظر باطل است زیرا خطاب در آیه جمع است و دو نفر را در بر نمی گیرد .
اما عمده دلیل فقهای شیعه ، روایات موجود در این مسئله است که مرحوم صاحب وسایل این روایات را در وسایل الشیعه جمع کرده است که مجموعاً یازده روایت است.
[5] روایت اول : صحیحه ابی العباس عن ابی عبدالله علیه السلام قال : أدنی ما یجزی فی الجمعه سبعة او خمسة أدناه .
روایت دوم : صحیحه زراره قال : کان ابو جعفر علیه السلام یقول : لا تکون الخطبه والجمعه و صلاة رکعتین علی اقل من خمسة رهط : الامام و اربعة
روایت چهارم : صحیحه زراره قال : قلت لابی جعفر علیه السلام علی من تجب الجمعه ؟ قال : تجب علی سبعة نفر من المسلمین و لا جمعة لأقل من خمسة من المسلمین احدهم الامام ، فاذا اجتمع سبعه ولم یخافو أمَّهم بعضهم و خطبهم .
روایت پنجم : صحیحه ابی بصیر عن ابی جعفر علیه السلام قال : لا تکون جماعة باقلّ من خمسة
روایت ششم : صحیحه فضل بن عبدالملک قال : سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول : اذا کان قوم فی قریة صلّو الجمعه اربع رکعات فان کان لهم من یخطب لهم جمعوا اذا کانو خمس نفر ، وانّما جعلت رکعتین لمکان الخطبتین .
روایت هفتم : صحیحه ابن حازم عن ابی عبدالله علیه السلام قال : یجمع القوم یوم الجمعه اذا کانوا خمسة فما زادوا فان کانوا اقل من خمسة فلا جمعه لهم و الجمعه واجبه علی کل احد الحدیث .
روایت هشتم : موثقه ابی یعفور عن ابی عبدالله علیه السلام قال : لا تکون جمعة مالم یکن القوم خمسة .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] بحارالانوار، ج57، ص356
[2] تحریرالوسیله، ج1، ص210
[3] بدایه المجتهد، ج1، ص451
[4] تذکره، ج4، ص33
[5] وسایل الشیعه، ج5، باب2، ح ا الی 9