حدیث روز :
عن مولانا امیرالمومنین علیه السلام : ان الله سبحانه قد امتَنَّ علی جماعةِ هذه الامة فیما عقد بینهم من حبل هذه الالفة
خداوند متعال بر جماعت امت اسلامی منت گذاشت در ایجاد رشته الفت و همبستگی که در میان آن ها ایجاد کرد
[1] در آستانه ولادت با سعادت و پرخیر و برکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دهه فجر انقلاب اسلامی قرار داریم که پیشاپیش به همه شما تبریک و تحنیت عرض می کنم .
یکی از برکات وجود نازنین خاتم الانبیاء الفت و و حدت کلمه اسلامی بود . به همین جهت این هفته را هفته وحدت نامیدند . و همچنین یکی از بزرگترین هنرهای حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه هم این بود ، میان مردم وحدت کلمه و اتحاد ایجاد کرد که در نهایت در سال 57 به پیروزی منجر شد .
تالیف قلوب یکی از مهمترین اهداف تربیتی و سیاسی اسلام است . قرآن کریم از نزدیک شدن دلهای مسلمانان به یکدیگر که موجب از بین رفتن کدورت ها و کینه ها می شود ، تعبیر به نعمت کرده است « واذکرو نعمة الله علیکم اذکنتم اعداءً فالّفَ بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا »
فرمایشی که از امیرالمومنین علیه السلام نقل کردیم اشاره بهمین آیه شریفه دارد .
همین وحدت و اخوت اسلامی بود که در صدر اول ، سبب تشکیل حکومت اسلامی شد و همین وحدت کلمه بود که در سال 57 سبب پیروزی انقلاب اسلامی شد .
دشمن تلاش می کند این وحدت کلمه را که رمز پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی است از بین ببرد.
خداوند بهمه ما توفیق حفظ این رکن ارزشمند ِ تداوم انقلاب اسلامی را عنایت بفرماید .
**********
موضوع:حکم نماز جمعه
بحث در رابطه با نظریه ششم در حکم نماز جمعه بود ، بعد از توضیح اصل این نظریه در جلسه گذشته ، چند سئوال مطرح شد که برخی از آن پاسخ داده شد اما سئوال سوم باقی ماند که حضرت استاد در این جلسه به آن پرداختند .
سئوال سوم : دلیل این نظریه چیست ؟
در پاسخ به این سئوال چیزی از ناحیه آیت الله شهید صدر رضوان الله علیه در دست ما نیست چرا که کتاب الفتاوای الواضحه ، کتاب استدلالی نیست بلکه مجموعه فتواهای ایشان است .
اما شاید بتوان برای نظر ایشان اینگونه استدلال کرد :
دلیل حکم دوم نماز جمعه ( در دوران حاکم غیرعادل ، اقامه نماز جمعه وجوب تخییری دارد ):
روایاتی که که دلالت بر وجوب تعیینی نماز جمعه دارند ، از نظر سند و دلالت ، تام هستند و هیچ خدشه ای در آنها نیست . اما بر اساس روایات معتبر دیگری ، اصحاب ائمه ، حتی خود ِ ائمه علیهم السلام گاه در نماز جمعه عصر خودشان شرکت نمی کردند و گاه شرکت می کردند ، بعد از آن نمازِ ظهرشان را می خواندند.
از اینجا روشن می گردد در صورتی که حاکم جائر باشد ، نماز جمعه وجوب تعیینی ندارد . در روایت داریم امام صادق علیه السلام به عبدالملک بن اعین ( برادر زراره) فرمودند : مثل تو می میرد و یکبار هم در نماز جمعه شرکت نمی کند و این شایسته نیست .
بنابراین ، روایاتی که دلالت بر وجوب تعیینی نماز جمعه دارند را در دوران حاکمیت زمامداران جائر باید حمل بر وجوب تخییری کنیم ، زیرا اگر وجوب تعیینی داشت ، باید ائمه دستور می دادند که اگر امکان اقامه آن را دارند حتماً اقامه کنند ، نه این که ترغیب کنند به انجام آن .
تا اینجا بخش دوم نظر ایشان ثابت می شود .
دلیل حکم اول نماز جمعه ( در دوران حاکم عادل ، اقامه نماز جمعه وجوب تعیینی دارد ):
شاید دلیل ایشان این باشد که عصمت در اقامه نماز جمعه برای اقامۀ جمعه شرط نیست . زیرا هیچ دلیلی بر اشتراط عصمت در اقامۀ جمعه نداریم . حدود 200 روایت در رابطه با وجوبِ نماز جمعه نقل شده است که در هیچ یک از این روایات حتی اشاره ای به این نشده که ، امام معصوم یا منصوب او باید نماز جمعه را اقامه کند .
عمده دلیلی که برای وجوب تخییری نماز جمعه در عصر غیبت برآن استدلال شده است ، اجماع است و وقتی اجماع هم بررسی می شود به اینجا می رسیم که علما و مجمعین فرموده اند : در زمان سلطان عادل نماز جمعه وجوب تعیینی دارد یا به عبارت دیگر شرط وجوب نماز جمعه سلطان عادل است .بعداً متاخرین مانند علامه رضوان الله علیه گفتند منظور از سلطان عادل ، امام معصوم است .
ممکن است ایشان بگوید ما این تفسیر متاخرین را قبول نداریم ، سلطان عادل ، یعنی همان سلطان عادل و غیر معصوم را هم در بر می گیرد . لذا وجوب تعیینی نماز جمعه ، متوقف بر اقامه خود معصوم علیه السلام نیست بلکه متوقف بر حکومت عادله یا همان وجود سلطان عادل است لا اقل شک داریم که آیا مقصودشان امام معصوم است یا خیر که در صورت شک چنین تفسیری از اجماع ، ثابت نمی شود یعنی اجماع بر لزوم عصمت برای اقامه نماز جمعه در امام جمعه ثابت نمی شود .
بنا بر این ما دلیلی بر شرطیت عصمت برای حاکم در اقامه نماز جمعه نداریم .
افزون بر این خیلی بعید است برای اقامه حدود ، قضاوت، اخذ خمس و مالیات های اسلامی، عصمت شرط نباشد اما برای اقامه نماز جمعه ، عصمت شرط باشد .هرچند اگر دلیل محکمی دلالت کند که عصمت شرط است ما تابع دلیل هستیم .
مطلب دیگر این که طبق نظریه شهید صدر نصب امام در اقامه نماز جمعه لازم نیست ، شاید دلیل ایشان این باشد که ما در آن همه روایات ، اشاره ای به لزوم نصب امام جمعه نشده است بنابراین نصب ضرورتی ندارد .
نظریه هفتم دربارۀ حکم نماز جمعه در عصر غیبت عبارت است از :
- اقامه نماز جمعه در حکومت مبتنی بر قوانین اسلامی وجوب تعیینی دارد همچنانکه حضور و شرکت در آن وجوب تعیینی دارد .
- نصب ائمه جمعه ، از طرف رهبر نظام یعنی حاکم عادل ، لازم است ، البته شرط نیست که حاکم حتماً فقیه باشد بلکه اگر حاکم و رهبر ، فقیه باشد بطریق اولی ، اما اگر فقیه هم در راس نبود ، نصب باید از ناحیه حاکم صورت پذیرد .
- اقامه نماز جمعه در حکومت غیر اسلامی وجوب تعیینی ندارد همچنانکه حضور و شرکت در آن وجوب تعیینی ندارد .
بنابراین ، نظریه هفتم همان نظریه ششم است با تفاوت هایی که اشاره شد .
دلیل مدعای اول (وجوب تعیینی نماز جمعه در حکومت حاکم عادل ) :
دلیل وجوب تعیینی نماز جمعه در حکومتی که حاکم آن عادل و جامعه بر اساس قوانین اسلام اداره می شود ، همان است که در تبیین نظریه شهید صدر بیان شد . و در یک جمله ، می توان گفت : دلالت روایات بر وجوب تعیینی غیر قابل انکار است ، عمده مانعِ استنادِ به آنها در عصر غیبت ، اجماع است ولی اجماعی وجود ندارد که دلالت کند در صورتی که مردم موفق شوند حکومت اسلامی تشکیل دهند ، نماز جمعه واجب تعیینی نیست . اصولاً فقهایی که ادعای اجماع کرده اند تصوری از حکومت اسلامی بدون معصوم نداشته اند واحتمال نمی دادند که مردم بتوانند حکومت عادلانه ای بر اساس قوانین اسلامی تشکیل دهند تا در نتیجه بخواهند دربارۀ حکم نماز جمعه در آن دوران اظهار نظر کنند و به همین جهت در عصر حکومت صفویه که شرایط لازم برای اقامه نماز جمعه فراهم گردید ، فقهای بزگی فتوا به وجوب تعیینی نماز جمعه دادند .
نکته ای که در این جا می توان به استدلال مورد اشاره افزود ، این است که قراین فراوانی وجود دارد که در مجموع اثبات می کند نماز جمعه یک واجب عبادی محض نیست بلکه عبادی سیاسی است یعنی عبادتی است که سیاست در آن تنیده شده است و وقتی سیاسی بود از وظایف حکومت و حاکم اسلامی شمرده می شود . یعنی همانطور که اجرای حدود واجب است ، اقامه نماز جمعه هم بر حاکم واجب است . این قراین عبارتند از:
1- سیره مسلمین اینچنین بوده که نماز جمعه را از وظایف پیامبر یا خلفاء می دانسته اند. مرحوم شیخ طوسی رضوان الله علیه در کتاب خلاف می فرماید :
« از عهد پیامبر اکرم تا کنون ، نماز جمعه را یا پیامبر یا ائمه یا خلفاء یا مَن ولّی الصلاة برگزار می کرده اند »
[2] در زمان ماهم اینطور است یا رهبری می خواند یا کسی را نصب می کند .
2- روایاتی که می فرمایند تا یک فرسخی نماز جمعه ، نباید نماز جمعه دیگری منعقد شود یعنی تا یک فرسخ مردم همه جمع شوندتا نسبت به مسایل مورد نیاز دینی و سیاسی آگاه شوند و الّا اگر این مهم نبود می گفتند هرکس در محله خودش نماز جمعه بخواند .
3- روایاتی که می گویند تا دو فرسخی باید در نماز جمعه شرکت کنند و بر کسانی که محل زندگی آنها بیش از دو فرسخ با محل اقامه نماز جمعه فاصله دارد واجب نیست در نماز جمعه شرکت کنند معلوم می شود این اقامه یک اقامه خاص است ، وگرنه گفته می شد اقامه نماز جمعه بر مردمی که بعد از دو فرسخی هستند واجب تعیینی است .
4- روایاتی که می گویند افراد ناتوان شرکت نکنند مانند خانم ها ، که از این هم فهمیده می شود که یک عبادت محض نیست بلکه سیاست هم در آن تنیده شده است .
5- امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه دعای 48 می فرماید « اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک قد ابتزوها »
که از این فرمایش حضرت فهمیده می شود که نماز جمعه عبادت سیاسی است و از شئون امام و خلفا است و پیش از این توضیحات لازم در این باره داده شد .
6- روایاتی که قبلاً به آن ها اشاره کرده ایم هر چند از نظر سند ضعیف هستند اما به عنوان مؤید می توان از آن ها استفاده کرد .
عن الامام علی علیه السلام :«
لا یصلح الحکم و لا الحدود و لا الجمعه الاّ بامام »
[3] عن النبی صل الله علیه و آله :«
اربع للولات الفی ء ، الحدود و الصدقات و الجمعه »
[4] که از اینها فهمیده می شود نماز جمعه ، عبادت تنها نیست بلکه عبادتی است تؤام با سیاست.
این شش قرینه در کنار دلیلی که پیش از آن توضیح داده شد نشان می دهند اگر حکومت بر اساس قوانین اسلامی تشکیل شد ، همانطور که اجرای حدود واجب است ، همان طور که قضاوت کردن واجب است ، اقامه نماز جمعه هم واجب است به ویژه اگر ما قایل به ولایت مطلقه فقیه باشیم که طبق این نظریه فقیه نائب امام معصوم است و همه وظایف امام معصوم بعهده فقیه گذاشته شده است .
اما دلیل مدعای دوم ( نصب باید از ناحیه حاکم باشد ) :
1- اگر نصب از ناحیه حاکم نباشد ، هرج و مرج لازم می آید . یعنی هر کس به مذاق خودش خطبه بخواند و به صلاحدید خودش حرف بزند ، این سبب اختلاف بین مردم می شود که با فلسفه نماز جمعه منافات دارد.
2- سیره ای که پیش از این بیان شد داریم که نماز جمعه را فقط امام یا خلفاء یا مَن وُلّی الصلاة می خواندند که از این سیره فهمیده می شود اگر حاکم خودش خواند صحیح است اما اگر غیر او خواند باید اذن داشته باشد .
بنابراین نصب در امام جمعه شرط است مگر در شهرهایی که امام جمعه منصوب ندارد یا کسانی که فاصله آنها از نماز جمعه بیش از دو فرسخ است که این موارد بر اساس ادله ای که پیش از این بیان شد ، اگر نماز جمعه اقامه صحیح است اما شرکت در آن وجوب تعیینی ندارد .
والسلام علیکم و رحمة الله
[1] نهج البلاغه خطبه 192
[2] خلاف ج 1 ص 626
[3] دعائم الاسلام ج 1 ص 184 ( اولمن یقیمه الامام)
[4] البدر الزاهر ص 47 و نیز روایت مرسل (( ان الجمعة و الحکومته لامام المسلمین )) / (( ان الجمعه لنا والجماعة لشیعتنا )) / (( لنا الخمس و لنا الانفال و لنا الجمعه و لنا صفوالمال )) راجع : البدر الزاهر ص 47