حدیث روز :
عن النبی صلی الله علیه و آله : ان ربی امرنی ان یکون نطقی ذکراً و صَمتی فکراً و نظری عبرة بحار الانوار ج 93 ص 165
بعضی از فرازهای این روایت شریفه را توضیح دادیم امّا فراز سوم روایت می فرماید :
نگاه کردن ، همراه با عبرت باشد . امیر المومنین می فرماید « المومن اذانظر اِعتَبر » مومن وقتی نگاه کند ، نگاهش بیهوده نیست و در روایت دیگر این خصوصیات در وصف عاقل آمده است « العاقل اذا سکت فکّر و اذا نطق ذکر و اذا نظر اعتبر » .
در مقابل این روایات ، روایتی داریم که می فرماید : « کل نظر لیس فیه عبرةٌ فلهوٌ » عبرة یعنی پند و موعظه .
روزی هارون الرشید از امام کاظم علیه السلام درخواست کرد که او را موعظه کند ، حضرت فرمود : « ما من شیءٍ تراه عینک الّا و فیه موعظه » . (( در هر چه چشمت می بیند ، پند و موعظه است )) حتی غذایی که می خورد می تواند انسان را موعظه کند . « فلینظر الانسان الی طعامه انا صببنا الماء صبا ..» .
خداوند متعال به همه ما توفیق بدهد لااقل مراتبی از این کمالات را در خودمان ایجاد کنیم .
بحث درباره حکم نماز جمعه بود که تا بحال پنج نظریه را مطرح کردیم و مورد بررسی قرار دادیم در این جلسه نظریه ششم که نظر آیت الله شهید سید محمد باقر صدر رحمة الله علیه می باشد را مورد بررسی قرار می دهیم .
ایشان می فرمایند نماز جمعه سه حکم دارد :
حکم اول : در دوران حاکم عادل ، اقامه نماز جمعه وجوب عینی تعیینی دارد .
حکم دوم : در دوران حاکم غیر عادل ، اقامه نماز جمعه وجوب تخییری دارد امّا اقامه نماز جمعه افضل است .
حکم سوم : در صورت انعقاد نماز جمعه ( چه در عصر حاکم عادل و چه در عصر حاکم غیر عادل) شرکت و حضور در نماز جمعه ، واجب تعیینی است .
منظور ایشان از حاکم عادل کیست ؟
در پاسخ به این سئوال ایشان می فرمایند :
« و یراد بالسلطان العادل ، الشخص او الاشخاص الذین یُمارسون السلطة فعلاً بصورةٍ مشروعة و یقیمون العدل بین الرعیة »
منظور از سلطان عادل ، شخص یا اشخاص (شورایی) است که حاکمیت مشروع فعلی دارند و درجامعه اقامه عدل می کنند .
ایشان برای وجوب تعیینی نماز جمعه ، حکومت ولایت فقیه را شرط نمی دانند بلکه حکومت حاکم عادل را کافی می دانند و همچنین اقامه را بر فقیه لازم نمی دانند و در غیرحکومت عادل ، اگر پنج نفر جمع شدند یکی از آنها که شرایط امام جماعت را دارد خطبه بخواند و نماز را اقامه کند .
چند سئوال درباره این نظریه مطرح است :
- منظور ایشان از عدالت آیا عدالت شرعی است یا عدالت عرفی؟
اگر منظور عدالت عرفی باشد بسیاری از حکومت ها را در بر می گیرد مانند حکومت فعلی عراق و ..
و اگر منظور عدالت شرعی باشد ، باید موازین شرعی در عدالت رعایت شود .
ظاهر عبارت ایشان عدالت عرفی است . امّا آنچه که مسلم است این است که ایشان فقاهت را شرط حاکم عادل نمی دانند .
2-آیا قبل از ایشان کسی تعبیر به سلطان عادل کرده یا خیر ؟
اولین بار ، بحث سلطان و اذن از ناحیه سلطان در اقامه نماز جمعه از طرف ابوحنیفه مطرح شد و شافعی با او مخالفت کرد .
صاحب کتاب بَدایع الصنایع
[1] از ابوحنیفه نقل می کند :
« واما السلطان فشرط اداء الجمعه عندنا و لا یجوز اقامتها بدون حضرته او حضرت نائبه و قال الشافعی السلطان لیس بشرط لانّ هذا صلاةٌ مکتوبة فلا یشترط لإقامتها السلطان کسائر الصلوات ... »
امّا در روایات ما اصلاً از لفظ سلطان عادل استفاده نشده است بلکه در زمان مرحوم شیخ طوسی اعلی الله مقامه این تعبیر وارد فقه شیعه می شود . البته از لفظ سلطان به همراه قید عادل استفاده شد .
ایشان در کتاب مبسوط ج 1 ص 143 می فرماید :
« فاما الشروط الراجعه الی صحة الانعقاد فاربعة ، السلطان العادل او من یأمره السلطان ...»
که قید عادل را به سلطان اضافه کردند .
و سید مرتضی در ناصریات ص 264 می فرماید :
« الذی یذهب اصحابنا فی صلاة العیدین انها فرض علی الاعیان و تکامل الشروط التی تلزم معها صلاة الجمعه من حضور السلطان العادل ... »
که ایشان هم بحث سلطان عادل را مطرح می کنند .
فقط دو نفر از قدمای امامیه تعبیر به امام اصل و یا امام معصوم کرده اند و سلطان عادل به کار نبرده اند ، یکی مرحوم ابن ادریس و دیگر مرحوم سلار رضوان الله علیها ، امّا باقی قدما تعبیر به سلطان عادل کرده اند امّا بین متاخرین علامه حلی رضوان الله علیه در کتاب منتهی می فرماید مقصود از سلطان عادل ، امام معصوم است.
امّا دلیل ایشان بر این نظریه چیست ان شاءالله در جلسه آینده مطرح می شود .
[1] المصادر الفقهیه: ج 3 ص 378 ، بدائع الصنایع : ج 1 ص 261