حدیث روز :
عن النبی صلی الله علیه و آله : ان ربی امرنی ان یکون نطقی ذکراً و صَمتی فکراً ... بحار الانوار ج 93 ص 165
در جلسه گذشته عرض شد این دستور العمل اختصاص به پیامبر اکرم ندارد لذا در روایت دیگری آمده است «المؤمن اذا تکلّم ذکر و اذا سکت تفکّر » یعنی مومن کار لغو و بیهوده انجام نمی دهد ، اگر سخن بگوید ، سخنش یاد خداست و اگر سکوت کند از فکرش استفاده می کند . این ویژگی ها اختصاص به مومن هم ندارد بلکه عاقل باید اینگونه باشد لذا در روایت دیگری آمده : « العاقل اذا نَطَقَ ذکر و اذا سَکَتَ فَکَرَ » .
در تبیین مفهوم این روایات ، روایتی است که می فرماید : « کل قول ٍ لیس لله فیه ذکر فَلغوٌ و کل صَمتٍ لیس فیه فکر فسهوٌ »
هر سخنی که در آن یاد خدا نباشد ، لغو و بیهوده است و هر سکوتی که در آن فکر خدا نباشد غفلت است .
اما اینکه در رابطه با چه اموری فکر کند در یک تقسیم بندی می توان چنین گفت یا در اصلاح امور دنیا که اگر برای خدا باشد ، مطلوب است و یا در زمینه مسایل اخروی فکر کند .
امام صادق علیه السلام می فرماید : « کان اکثر عبادت ابی ذر التفکّر »
در جلسه گذشته پنج اشکال به اجماع وارد شد که اجمالاً عبارت بودند از :
اشکال اول : اجماع قدمایی نیست زیرا شیخ کلینی ، شیخ صدوق ، شیخ مفید رضوان الله علیهم قایل به وجوب تعیینی بودند بنابراین اجماع را قبول ندارند .
اشکال دوم : سید مرتضی و شیخ طوسی تصریح به اجماع نکرده اند .
اشکال سوم : امکان دارد منظور شیخ طوسی از اجماع سیره باشد .
اشکال چهارم : اجماع شیخ طوسی و سید مرتضی اعتبار ندارد زیرا در نقل اجماع تسامح می کردند .
اشکال پنجم : اجماع مدرکی است .
در پاسخ به اشکال اول گفته شد که ما این نسبت را قبول نداریم و عبارتهایی از این بزرگواران نقل کردیم که این نسبت را ردّ می کرد .
اما در این جلسه حضرت استاد به چهار اشکال دیگر پاسخ دادند که عبارتند از :
پاسخ به اشکال دوم :
سید مرتضی در رساله ناصریات ص 264 اجماع را صریحاً بیان می کند عبارت ایشان این است :
« الذی یذهب الیه اصحابنا فی صلاة العیدین انها فرض علی الأعیان و تکامل الشروط التی تلزم معها صلاة الجمعه من حضور السلطان العادل و اجتماع العدد المخصوص الی غیر ذلک من الشرایط ... »
اینکه می فرماید « یذهب الیه اصحابنا » یعنی اجماع داریم بین اصحاب که نماز عیدین با شرایط جمعه واجب است که یکی از شروط حضور امام است . به بیان دیگر این عبارت ظهور دارد در اینکه اگر امام معصوم نباشد ، اجماعاً نماز عیدین و نماز جمعه واجب تعیینی نیست .
پاسخ به اشکال سوم :
ما هم قبول داریم که منظور شیخ طوسی از اجماع در آن عبارتی که شما نقل کردید سیره است اما مرحوم شیخ عبارتی در کتاب تهذیب الاحکام ج 3 ص20 دارد که صریحاً می فرماید این مسئله اجماعی است و آن عبارت این است : « و ایضاً علیه اجماع الفرقه فانهم لا یختلفون ان من شرط الجمعه الامام او أمره » که این عبارت به خوبی نشان می دهد که اجماع فقها بر این است که از شرایط وجوب تعیینی نماز جمعه حضور امام یا اذن امام است .
پاسخ به اشکال چهارم :
بر فرض که ما قبول کنیم مرحوم شیخ رضوان الله علیه مواردی ، در نقل اجماع تسامح کرده باشد اما ادعای اجماع شیخ در این مسئله با مسئله های دیگر فرق دارد . زیرا در این مسئله فقط شیخ و سید مرتضی ادعای اجماع نکرده است بلکه از زمان شیخ طوسی تا به حال فقهای بزرگ شیعه ، ادعای اجماع بر این مسئله کردند .
مرحوم ملا احمد نراقی در کتاب مستند ج6ص13 نام بسیاری از فقهایی را که ادعای اجماع کرده اند را می آورد . عبارت ایشان این است :
« ... الاجماع فی کثیرٍ من کلمات الاصحاب کما فی الخلاف و السرائر و الغنیه و کلام القاضی و الدیلمی و المعتبر والمنتهی و التحریر و النهایه و ثلاثه مواضع من التذکره و مثلها من الذکری و موضعین من شرح القواعد للمحقق الثانی و مثلهما فی رسالة و کنز العرفان و روض الجنان و الروضه و شرحی الالفیه و الجعفریه و عیون المسائل لسید الداماد و رسالتین لفاضل التونی و المحقق الخوانساری ... »
حتی صاحب جواهر می فرماید : اگر نگوییم این مسئله (نماز جمعه در عصر غیبت وجوب تعیینی ندارد) از ضروریات مذهب امامیه است اما بطور حتم از ضروریات فقیه امامیه است بنابراین نمی توان پذیرفت همه این اعلام و اساطین در طول تاریخ بی جهت ادعای اجماع کرده اند .
پاسخ به اشکال پنجم :
ما قبلاً بطور مفصّل بحث کردیم که اجماع مدرکی حجت و معتبر است چرا که حجیت اجماع ذاتی آن نیست بلکه بخاطر کاشفیت آن از نظر معصوم است و فرقی هم نمی کند اجماع چه مدرکی باشد و چه غیرمدرکی اگر کاشفیت داشت ، حجت است .
بنابراین نظریه پنجم هم از نظر ما قابل پذیرش نیست .
والسلام علیکم و رحمة الله