حدیث روز :
قال رسول الله صلی الله علیه و آله :«
قالوا - الحواریّون لعیسی - یا روح َالله فَمن نُجالِسُ اِذاً ؟ قال مَن یُذَکَّرکُم اللهَ رُؤیتُه و یَزیدُ فی عِلمکم منطِقُهُ و یُرغّبُکُم فی الاخرة عَمَلُه »
[1]
حواریان عیسی عرض کردند : یا روح الله ! پس با چه کسی همنشین شویم ؟ فرمود ، با آن که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بیفزاید و کردارش شما را به آخرت تشویق کند.
حضرت سه خصوصیت برای همنشین انسان بیان می فرمایند و در واقع این ویژگی های روحانی واقعی است که باید تلاش کنیم به این خصوصیات نزدیک بشویم .
اولین خصوصیت این است که دیدارش انسان را به یاد خدا بیندازد .دیدن بعضی ها انسان را به یاد دنیا می اندازد و محبت دنیا را در دل بالا می برد . دومین خصوصیت این است که صحبتش به علم انسان می افزاید ، سومین خصوصیت این است که شخص عملاً مبلغ دین باشد و با کردارش تبلیغ دین را کند. خداوند به همه ما توفیق بدهد که به این خصوصیات معنوی نزدیک شویم .
بحث در ادامه ادّله نظر پنجم بود که حضرت استاد به نقل از مستدل چهار دلیل برای اثبات رکن اول همچنین یک دلیل از چهار دلیل برای اثبات رکن دوم ، ذکر کردند .
امّا در این جلسه به سه دلیل دیگر، که قائلین به نظر پنجم برای اثبات رکن دوم آورده اند پرداختند که اجمالاً عبارتند از :
دلیل دوم : بر فرض که نیابت فقیه را از امام معصوم ، در عصر غیبت قبول ندارید ، امّا ولایت فقیه را از باب حسبه که قبول دارید و نماز جمعه هم از اموری حسبی است که اگر فقیه عهده دار آن شد یقین می کنیم که تحقق پیدا کرده است و تکلیف ساقط شده است امّا اگر غیر فقیه آن را اجرا کرد شک داریم که آیا تکلیف ساقط شد یا نه ، که اصل ، عدم سقوط تکلیف است .
امور حسبی : اموری که مربوط به مصالح عمومی و انجام آن برای جامعه ضروری است و وظیفه شخص خاصی نیست و شارع راضی به اهمال آن نمی باشد .چه آن امر از امور دنیوی باشد و چه از امور اخروی باشد بنابراین از باب واجب کفایی و از باب حسبه لازم است عده ای برای انجام آن قیام کنند . امّا اگر آن واجب از وظایف امام مسلمین باشد مانند قضاء ، جهاد ، اجرای حدود در زمان غیبت به دلیل دوران امر بین تعیین و تخییر از باب حسبه ، انجام آن بعهده فقیه جامع الشرایط است و نماز جمعه از این قبیل است .
دلیل سوم : اگر قرار باشد که هر کس نماز جمعه را بخواند این سبب فتنه و اختلاف می شود که با حکمت تشریع نماز جمعه مخالف است زیرا از جمله حکمت های نماز جمعه تقویت پیوند اخوت و محبت میان اهل ایمان و وحدت کلمه آنها است و این جز با تعیین شخص خاص برای اقامه نماز جمعه تحقق پیدا نمی کند که بر اساس سیره امامان در عصر غیبت این گونه امور به فقها ارجاع شده است .
دلیل چهارم : مجموع روایاتی که دلالت می کند که اقامه نماز جمعه از شئون امام و حاکم و نائب خاص اوست مانند روایت دعائم الاسلام : «لا یصلح الحکم ولا الحدود و لا الجمعه الّا لالامام او یقیمه الامام ». یا روایتی که از پیامبر صلی الله علیه نقل شده که فرمودند : اربع للواة الفی ، و الحدود و الصدقات و الجمعه . یا روایت دیگری که از امام رضا علیه السلام در باب علة جعل اولی الامر نقل شده است که فرمودند : «فیقاتلون به عدَّوهم و یقسمون فیئهم و یقیمون به الجمعتهم و جماعتهم»
البته قبلاً بررسی کردیم که این روایات از نظر سند صحیح نیست هرچند دلالت خوبی دارد .
نقد نظریه پنجم :
اشکال به رکن دومِ دلیلِ مستدل :
این نظریه اثر عملی ندارد زیرا فقیه ِجامع الشرائط به نظر خودش عمل می کند و مانمی توانیم به او بگوئیم بر تو اقامه نماز جمعه واجب است .
اشکال به رکن اولِ دلیلِ مستدل :
ما قبول داریم که وجوب نماز جمعه متوقف بر حضور و اذن معصوم نیست امّا اجماع داریم که در عصر غیبت نماز جمعه واجب تعیینی نیست و اینکه بعضی از فقهاء قایل به ولایت مطلقه هستند امّا در عین حال ، اقامه نماز جمعه را بر فقیه واجب نمی دانند بخاطر وجود چنین اجماعی است .
که به عنوان نمونه نظر سه نفر از فقهایی که قایل به ولایت مطلقه فقیه هستند را می آوریم :
1-محقق کرکی در جامع المقاصد جلد2 ص 375 به نقل از علامه در منهی آورده : «
لوشُرَّعَت لَوَجَبَ تعیناً فلا یحوز فعل الظهر و التالی باطل اجماعاً»
[2] ایشان می فرماید اگر نماز جمعه مشروع باشد باید به نحو واجب تعیینی باشد و نماز ظهر هم جایز نباشد و حال آنکه اجماع داریم که در ظهر روز جمعه می توان نماز ظهر خواند .
از اینکه ایشان می فرماید اجماع داریم که میتوان نماز ظهر خواند بدست می آید که اجماعاً نماز جمعه واجب تعیینی نیست بلکه واجب تخییری است .
محقق کرکی در ادامه جامع المقاصد می فرماید :
« انّ الوجوب اعم من الحتمی و التخییری و لما انتفی الحتمی فی حال الغیبه بالاجماع تعّیین التخییری»
[3] ایشان با اینکه قایل به ولایت مطلقه فقیه هستند امّا بخاطر وجود اجماع ، نماز جمعه را از حیطه وظایف فقیه خارج می کنند .
مرحوم محقق نراقی در« عوائد الاّیام » می فرماید :
«
ان کلّیة ماللفقیه العادل تولیّه وله ولایة فیه امران : احد هما کل ما کان للنبی و الامام الذین هم سلاطین الانام و حصون الاسلام فللفقیه ایضاً ذلک الّا ما اخرجه الدلیل من اجماع او نصٍ او غیرهما»
[4] که می فرماید فقیه همه اختیارات را دارد مگر مواردی که دلیل آن را خارج کرده باشد مانند اجماع و نص .
و آیت الله خویی در شروح عروه می فرمایند : «
ان وجوب التعیینی لو کان ثابتا فی مثل هذه المساله الکثیرة الدوران لظهر و بان و شاع و ذاع و کان کالنار علی المنار ... مع انک عرفت التسالم و قیام الاجماع علی نفی الوجوب تعیینی من قدماء الاصحاب ...»
[5] بر این اساس ، کسانی که قایل به ولایت مطلقه فقیه هستند نیز مانند آیت الله خویی اقامه نماز جمعه در عصر غیبت را واجب تخییری دانسته اند .
[1] میزان الحکمه، ج1، ص402، ح2
[2] جامع المقاصد، محقق کرکی، ج2، ص375
[3] جامع القاصد، محقق کرکی، ج2، ص375
[4] عوائد الايام، مهدي نراقي، ص188، ج1
[5] المستند في شرح العروة الوثقى، أبوالقاسم خوئي(مرتضى بروجردي)، ص22، ج1