اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي الشَّيطانُ في رُوعي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي و الحَسَد...[1]
در تبیین سومین نوع از القائات شیطانی که در این فراز نورانی بدان اشاره شده، سخن به اینجا رسید که خصلت زشت حسادت، سجیه و خلیقه ابلیس است، لذا باید خطر این دام مهم شیطان را دائماً گوشزد کنیم، چرا که در کافی از امام باقر (عَلَیْهِالسَّلامِ) روایت شده که فرمود:
إنَّ الحَسَد لَيَأكُلُ الإيمانَ كما تَأكُلُ النّارُ الحَطَبَ.[2]
حسد ايمان را مىخورد، همان گونه كه آتش هيزم را مىخورد.
اگر بیماری حسد درمان نشود و ادامه پیدا کند، خیلی زود انسان را به شرک و بی ایمانی میکشاند.
نکتهای که همه ما باید متوجه آن باشیم، این است که حسادت از جمله رذائل اخلاقی حرفهای فقها و علما است. طبق روایتی که هم از طریق شیعه و هم با اندکی تفاوت از طریق اهل سنت نقل شده، گناهی که به موجب آن، فقها عذاب میشوند! حسادت است. امیر المؤمنین (عَلَیْهِالسَّلامِ) طبق نقل، میفرماید:
إنَ اللَّهَ يُعَذِّبُ السِّتَّةَ بِالسِّتَّةِ: العَرَبَ بِالعَصَبِيَّةِ، و الدَّهاقينَ بِالكِبرِ، و الامَراءَ بِالجَورِ، و الفُقَهاءَ بِالحَسَدِ، و التُّجّارَ بِالخِيانَةِ، و أهلَ الرَّساتيقِ بِالجَهلِ.[3]
خداوند شش طايفه را به سبب داشتن شش خصلت عذاب مىكند: عربها را به سبب عصبيت، ملّاكان [رؤسای قبیله] را به سبب تكبّر، فرمانروايان را به سبب ستم، فقيهان را به سبب حسادت، بازرگانان را به سبب خيانت و روستاييان را به سبب جهالت.
در این نقل، کلمه «فقهاء» آمده بود و در نقلی اهل سنت از رسول خدا (صَلَّیاللهُعَلَیْهِوَآلِهِ) گزارش کردهاند، کلمه «علماء» دارد، میفرماید:
سِتّةٌ يَدْخُلونَ النّارَ بغَيرِ حِسابٍ: الامَراءُ بالجَورِ، و العَرَبُ بالعَصَبيَّةِ، و الدَّهاقِينُ بالكِبْرِ، و التُّجّارُ بالكِذْبِ، و العُلَماءُ بالحَسدِ، و الأغْنياءُ بالبُخْلِ.[4]
شش گروه بدون حسابرسى به دوزخ مىروند: فرمانروايان به سبب ستمگرى، عرب به سبب عصبيّت، ملّاكان به سبب تكبّر، بازرگانان به سبب دروغگويى، علما به سبب حسادت، و ثروتمندان به سبب بخل.
یکی از مباحثی که امروزه در علم اخلاق مطرح است، اخلاق حرفهای است، یعنی اخلاق هر فرد در زمینه شغل و حرفهای که دارد چگونه است؟ در این روایات نیز به این نکته اشاره شده که هر یک از این صنفها بیشتر به چه گناهی مبتلا میشوند. بیشترین مشکل اخلاقی حرفه فقاهت و علم نیز، مشکل حسادت است، مثلا ممکن است فقیهی بگوید: چرا تعداد مقلدین فلانی بیشتر از مقلدین من است؟ یا امام جماعتی بگوید: چرا مأمومین فلانی نسبت به مأمونینی که به من اقتدا میکنند، بیشتر است؟ یا مثلا نویسنده یا سخنران بگوید: چرا نوشته فلانی یا منبر فلانی بیشتر مورد توجه است؟ اینها همه از مصادیق خصلت زشت حسادت است.
مرحوم محدث کاشانی در دیوان خود، شعری در باره برخی از فقیهان همعصر خود گفته که بر گرفته از همین روایات است، میگوید: