اللّهُمَّ اجعَل ما يُلقِي الشَّيطانُ في رُوعي مِنَ التَّمَنِّي وَ التَّظَنِّي وَ الحَسَدِ ذِكرا لِعَظَمَتِكَ.[1]
در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم، پس از بررسی انواع القائات و اینکه یکی از آنها القائات شیطانی است، به این مسئله میپردازیم که شیطان چه چیزهایی را در قلب و ضمیر انسان القاء میکند؟
در این فراز به سه مورد از این القائات اشاره شده که آنها مورد بررسی قرار میدهیم.
یک. آرزو
اولین مورد از القائات شیطانی که در این فراز آمده عبارت است از «تمنی». این واژه و دو واژه «اَمل» و «رجاء» از نظر لغوی، معنایی نزدیک به هم دارند. این سه واژه که در قرآن کریم نیز به کار رفتهاند، در مفهوم «آرزو کردن» مشترکند.
کلمه «اَمل» دو بار در قرآن به کار رفته است: یک بار در آرزوی نیکو[2] و یک بار در آرزوی نکوهیده.[3] واژه «رجاء» و مشتقات آن هم 28 بار در قرآن آمدهاند که غالباً در آرزوی خوب به کار رفتهاند؛[4] ولی واژه «مُنی» و مشتقاتش که 21 بار به کار رفتهاند، بیشتر کاربردهایشان در آرزوهای نکوهیده است.[5]
انسان، ذاتاً در جستجوى كمالِ مطلق است به همین جهت، آرزوهاى او حد و حصر ندارد.[6] اين خصوصيت فطرى، در حقيقت، موتورِ زندگى و اصلىترين عامل پيشرفت تمدّن بشر و تكامل جامعه انسانى است. جهان، با آرزو برپاست و انسان با آرزو زندگى مىكند. در روایتی از امیر مؤمنان (عَلَیْهِالسَّلامِ) چنین نقل شده است:
الدُّنيا بِالأَمَلِ.[7]
دنيا، به آرزو برپاست.
همچنین در روایتی وارد شده که حضرت عیسی (عَلَیْهِالسَّلامِ) نشسته بود و پيرمردى با بيل خود، سرگرم كار بود و زمين را شخم مىزد. عيسى (عَلَیْهِالسَّلامِ) [که گویا در ذهنش اینگونه خطور کرد که کار کردن برای این پیرمرد که پایش لب گور است، چه معنایی دارد؟] عرضه داشت:
اللَّهُمَّ انزِع مِنهُ الأَمَلَ.
خدايا! آرزو را از او برگیر.
پيرمرد، در دَم، بيل را زمين گذاشت و دراز كشيد. ساعتى گذشت دوباره حضرت عیسی (عَلَیْهِالسَّلامِ) عرضه داشت:
اللَّهُمَّ اردُد إلَيهِ الأَمَلَ.
خدايا! آرزو را به او باز گردان.
بى درنگ، آن پيرمرد برخاست و به كار كردن پرداخت. حضرت عيسى (عَلَیْهِالسَّلامِ) از او پرسید:
چه شد كه كار مىكردى؛ ولى بيلت را انداختى و ساعتى دراز كشيدى. سپس دوباره برخاستى و به كار پرداختى؟!
جواب داد:
همان طور كه مشغول كار بودم، نفْسم به من گفت: تا كِى كار مىكنى؟ ديگر پير و سالخورده گشتهاى؟! پس بيل را انداختم و دراز كشيدم. سپس نفْسم به من گفت: به خدا سوگند، تا زندهاى، بايد كار كنى. برخاستم و بيلم را برداشتم.[8]
بنا بر این، هر حرکت و فعالیتی در این دنیا بر اساس آرزو است. اگر آرزو از آدمى گرفته شود، هيچ مادرى فرزند خود را شير نمىدهد، هيچ باغبانى نهال نمىنشانَد،[9] هيچ پژوهشى انجام نمىشود، هيچ كشف تازهاى در جهان علم، رُخ نمىهد و سرانجام، جامعه بشر، هيچ حركتى به سوى تكامل نخواهد داشت؛ ولی نکته مهم این است که گاه شیطان با القای خود، از همین آرزو برای انحراف انسان استفاده میکند.