و لا بِالخُضوعِ لِسُؤالِ غَيرِكَ إذَا افتَقَرتُ.[1]
و مرا به تن دادن به خواهش از غير خودت به گاه نيازمندىام، آزمایش مكن.
در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق، اشاره شد که خداوند متعال ما را هنگامی که در زندگی مشکل داریم امتحان میکند که آیا برای حل مشکلمان خضوع و ذلت در برابر غیر او را میپذیریم یا اینکه فقط سراغ او میرویم؟
نکته دیگر در این رابطه این است که اگر انسان برای حل مشکل خود، ذلت و خواری را پذیرفت، در امتحان شکست خورده است؛ اما اگر این ذلت را نپذیرفت، از این امتحان با موفقیت و سربلندی بیرون آمده است و در این صورت است که طبق روایات به درجهای از کمال توحید میرسد که یکی از آثار آن ضمانتِ اهل بهشت بودن است.
نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) ـ طبق نقل ـ میفرماید:
مَن يَتَكَفَّلُ لِي أن لا يَسألَ النّاسَ شيئاً وأتَكَفَّلُ لَهُ بالجَنَّةِ؟ قالَ ثَوْبانُ: أنا. فَكانَ ثَوْبانُ لا يَسألُ الناسَ شيئاً.[2]
چه كسى به من قول مىدهد كه از مردم چيزى نخواهد، تا من، قول بهشت را به او دهم؟ ثوبان گفت: من. پس از آن ثوبان ديگر از مردم چيزى نمىطلبيد.
همچنین روایت شده که آن حضرت، هنگامى كه بهشت را با شرايطى براى ابوذر تضمين نمود، به عنوان یکی از شرائط بر او چنین شرط نمود:
عَلى أن لا تَسألَ النّاسَ شَيئاً و لا سَوْطَكَ إن يَسقُطْ مِنكَ حَتَّى تَنزِلَ إلَيهِ فَتَأخُذَهُ.[3]
به شرط آن كه هيچ چيز از مردم نخواهى، حتى اگر تازيانهات به زمين افتاد، خودت پياده شوى و آن را بردارى.
این مضمون در روایات متعددی آمده است.[4]
در حالات بعضی از علمای اخلاق مثل حضرت امام و شهید دستغیب آمده که حتی اگر یک لیوان آب میخواستند، از خانواده خود آن را درخواست نمیکردند.
شاید بگوییم این درخواستها کوچک و معمولی است؛ ولی باید بدانیم که انسان باید خود را در همین موارد کوچک عادت دهد تا در مشکلات بزرگ نیز، دستش جلوی دیگران دراز نباشد. موحدین حقیقی کسانی هستند که حتی کمترین نیازهای خود را از خدای متعال میخواهند، چه اینکه طبق نقل در آن حدیث قدسی، خطاب به موسی (علیه السّلام) فرمود:
يا موسى، سَلني كُلَّ ما تَحتاجُ إلَيهِ، حَتّى عَلَفَ شاتِكَ، و مِلحَ عَجينِكَ.[5]
اى موسى! هر آنچه را كه بدان نياز دارى، از من بخواه، حتّى علوفه گوسفند و نمكِ خميرت را.