اللّهُمَّ اجعَلني أصولُ بِكَ عِندَ الضَّرورَةِ.[1]
در تبیین این فراز نورانی، گذشت که هنگام اضطرار، کسانی که سراغ خدا میروند دو دستهاند:
دسته اول، کسانی هستند که فقط هنگام مشکلات خدا را یاد میکنند؛ ولی اگر مشکلی نداشته باشند، کاری با خدا ندارند. این گونه سراغ خدا رفتن، نکوهیده است که در جلسه قبل روایات آن را، خواندیم.
دسته دوم، کسانی هستند که همواره سراغ خدا میروند، آنها در سختی و آسانی، اهل دعا و درخواست از خدا هستند. فراز مورد بحث، ناظر به این دسته افراد است، یعنی خدایا! همان طور که همیشه تو را میخوانم، هنگام گرفتاری و اضطرار نیز درِ خانه تو بیایم، این طور نباشد که هنگام گرفتاری، گرفتاری خود را نزد دیگران ببرم.
این مطلب، در روایات با عنوان «تقدم در دعا» مطرح شده است، یعنی قبل از این که انسان مضطر شود، با خدا رابطه داشته باشد.
در کافی این روایت از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که:
كانَ جَدّي يَقولُ: تَقَدَّموا فِي الدُّعاءِ؛ فَإِنَ العَبدَ إذا كانَ دَعّاءً فَنَزَلَ بِهِ البَلاءُ فَدَعا، قيلَ: صَوتٌ مَعروفٌ، و إذا لَم يَكُن دَعّاءً فَنَزَلَ بِهِ بَلاءٌ فَدَعا، قيلَ: أينَ كُنتَ قَبلَ اليَومِ؟![2]
جدّم [امام زین العابدین (علیه السّلام)] مىفرمود: در دعا كردن، پيشدستى كنيد؛ زيرا بنده، چنانچه اهل دعای زیاد باشد، وقتى بلايى بر او نازل شود و دعا كند، گفته مىشود: «صدايى آشناست» و چنانچه اهل دعاىِ بسيار نباشد، وقتى بلايى بر او نازل شود و دعا كند، گفته مىشود: «تا به حال، كجا بودى؟!».
نظیر این مطلب، درباره توسل به اهلبیت (علیهم السّلام) نیز وجود دارد، بعضیها فقط هنگام گرفتاری به زیارت آن حضرات میروند و به آنها متوسل میشوند. آیت الله سید جواد علم الهدی نقل میکردند: یکی از بستگان ما که اطراف تهران بود، توسط رضا شاه به اطراف مشهد تبعید شد، در آنجا برای نجات خود به حضرت عبد العظیم (علیه السّلام) متوسل میشود. شبی در عالم رؤیا حضرت عبدالعظیم (علیه السّلام) را میبیند که در صدر جلسهای نشستهاند که در آن، جمعی از علما حضور داشتند، حضرت عبدالعظیم (علیه السّلام) به ایشان میفرماید: نقل به مضمون ، هنگامی که در تهران بودی، سراغ ما نمیآمدی! اما حالا که آمدی، بیا...، پس از چند روز مشکلش حلّ میشود و باز میگردد.[3]