یکی دیگر از نکاتی که در تبیین این فراز بیان میشود این است که کسانی که هنگام اضطرار و مشکلات جدی در زندگی سراغ خدا میروند، دو دسته هستند:
یک دسته کسانی هستند که وقتی مشکل نداشته باشند، کاری با خدا ندارند؛ بلکه فقط هنگام مشکلات سراغ خدا میروند.
دسته دوم کسانی هستند که موقعی که مشکل ندارند نیز سراغ خدا میروند؛ البته هنگام مشکلات جدیتر با او ارتباط بر قرار میکنند.
در روایات، گروه اول که فقط وقتی گرفتار میشوند یاد خدا میافتند، مورد نکوهش و مذمت واقع شدهاند. در روایتی وارد شده که شخصی از امیر المؤنین (علیه السّلام) درخواست موعظه و رهنمود کرد، حضرت طبق نقل فرمود:
لا تَكن مِمَّن ... إن أصابَهُ بَلاءٌ دَعا مُضطَرّا، و إن نالَهُ رَخاءٌ أعرَضَ مُغتَرّا.[2]
از آنانى مباش كه ... چون بلايى به او برسد، از سر بيچارگى دعا مىكند و هر گاه آسايشى يابد، مغرورانه [از خدا] روى مىگردانَد.
همچنین امام زين العابدين (علیه السّلام) در مناجات خود با خدا ـ طبق نقل ـ چنین درخواست مىكند:
إلهى ... لا تَجعَلنى مِمَّن يبطِرُهُ الرَّخاءُ، و يصرَعُهُ البَلاءُ؛ فَلا يدعوك إلّا عِندَ حُلولِ نازِلَةٍ، و لا يذكرُك إلّا عِندَ وُقوعِ جائِحَةٍ، فَيصرَعُ لَك خَدُّهُ، و تُرفَعُ بِالمَسأَلَةِ إلَيك يدُهُ.[3]
پروردگار من! ... مرا از آنانى قرار مده كه خوشى، سرمستش مىكند و بلا، به زمينش مىزند. چنين كسى، تنها در هنگام گرفتار آمدنْ تو را مىخوانَد و تنها به وقت مصيبتْ به ياد تو مىافتد و گونهاش را بر خاك مىنهد و دست تقاضايش به درگاه تو بلند مىشود.
بنا بر این، مفهوم اینکه از خدا میخواهیم «هنگام اضطرار و درماندگى با سرعت، سراغ او برویم» به این معنا نیست که هنگام خوشی، کاری با او نداشته باشیم؛ بلکه همیشه باید درِ خانه خدا برویم، ولی هنگام گرفتاری، به صورت جدیتر.