و لَا [تَبتَلِيَنّي] مُفارَقَةِ مَنِ اجتَمَعَ إلَيك.[1]
در تبیین این فراز به این نکته اشاره شد که دوستی و پیوند با کسانی که با خدای سبحان پیوند دارند، یکی از راهکارهای مهم برای مصون ماندن از انجام کاری بر خلاف محبت خداست.
نکتهای که میتوان از این فراز برداشت نمود این است که دوستیها و رفاقتها باید برای خدا باشد. در روایات اهلبیت (علیهم السّلام)، بر این نکته به صورت ویژه تأکید شده که انسان باید برای خدا با دیگران دوستی و برادری کند.
در روایت عجیبی که در تحف العقول از امام باقر (علیه السّلام) نقل شده، ارزش برادری برای خدا این چنین بیان شده است:
مَنِ استَفادَ أخا فِي اللّهِ عَلى إيمانٍ بِاللّهِ، و وَفاءٍ بِإِخائِهِ طَلَبا لِمَرضاةِ اللّهِ فَقَد استَفادَ شُعاعا مِن نورِ اللّهِ، و أمانا مِن عَذابِ اللّهِ، و حُجَّةً يُفلِجُ بِها يَومَ القِيامَةِ، و عِزّا باقِيا، و ذِكرا نامِيا؛ لِأَنَّ المُؤمِنَ مِنَ اللّهِ عز و جل لا مَوصولٌ و لا مَفصولٌ. قيلَ لَهُ عليه السلام: ما مَعنى لا مَفصولٌ و لا مَوصولٌ؟ قالَ: لا مَوصولٌ بِهِ أنَّهُ هُوَ، و لا مَفصولٌ مِنهُ أنَّهُ مِن غَيرِهِ.[2]
هر كه براى خدا ـ بر پايه ايمان به خدا و وفادارى به برادرىاش و به قصد جلب خشنودى خدا ـ، برادرى به دست آورد، همانا پرتوى از نور خدا، و امانى از عذاب خدا، و حجّتى كه در روز قيامت با آن پيروز گردد، و عزّتى پايدار، و آوازهای نامى فزاينده، به دست آورده است، زيرا مؤمن نسبت به خداوند عز و جل نه پيوسته است و نه گسسته. از ايشان پرسيدند: معناى نه پيوسته است و نه گسسته، چيست؟ فرمود: [چندان] به او پيوسته نيست، تا خودِ او باشد و از او [چندان] گسسته نيست، تا از غیر او باشد.
بهرمندی از فضیلتهایی که در این روایت برای برادری خدایی بیان شد، شرط مهمی دارد و آن این است که بر اساس ایمان و وفاداری و خالصانه برای رضای خدا باشد. پس معلوم میشود، داشتن چنین دوست و برادری برای هر مسلمانی نیست، بلکه برای کسانی است که در سطح بالایی از ایمان و معرفت هستند، لذا در روایتی که در جلسه قبل خواندیم، سفارش شده بود که انسان به دنبال چنین برادری باشد، حتی اگر براى یافتن او در اعماق زمين فرو رود یا عمر خود را در اين راه صرف كند.