در تبیین این فراز، اشاره شد که این جمله میتواند راهکاری باشد برای آنچه در فراز قبلی آمده بود، یعنی برای اینکه انسان به کاری که خلاف محبت خداست، مبتلا نشود باید از کسی که با خدا پیوند ندارد جدا شود. راهکار دیگر آن نیز در فراز بعدی خواهد آمد.
نکته دیگر در ارتباط با این فراز این است که در این جمله به یکی از مهمترین معیارهای انتخاب دوست اشاره شده است و آن این است که دوست انسان باید کسی باشد که با خدا پیوند دارد و دوستی و محبتش با ما به خاطر خدا باشد. کسی که با خدا ارتباطی ندارد، شایستگی دوستی و رفاقت ندارد. در روایتی از امام علی (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
مَن لَم تَكُن مَوَدَّتُهُ فِي اللّهِ فَاحذَرهُ؛ فَإِنَّ مَوَدَّتَهُ لَئيمَةٌ، و صُحبَتَهُ مَشؤومَةٌ.[2]
هركه دوستىاش خدايى نباشد، از او بپرهيز، كه دوستىاش پليد است و مصاحبت با او شوم.
همچنین در روایت دیگری از امام صادق (علیه السّلام) چنین نقل شده است:
انظُر إلى كُلِّ مَن لا يُفيدُكَ مَنفَعَةً في دينِكَ فَلا تَعتَدَّنَّ بِهِ، و لا تَرغَبَنَّ فى صُحبَتِهِ؛ فَإِنَّ كُلَّ ما سِوَى اللّهِ تَبارَكَ و تَعالى مُضمَحِلٌّ وَ خيمٌ عاقِبَتُهُ.[3]
بنگر، هركه در دينت به تو سودى نمىرساند، به او توجّه مكن و به مصاحبت او رغبت منما؛ زيرا هرچه جداى از خداوند تبارك و تعالى است، نابود شونده و بد فرجام است.
بنا بر این، یکی از معیارهای انتخاب دوست این است که محبت و دوستی برای خدا باشد، اگر چنین باشد، مبارک و مفید است؛ ولی اگر چنین نباشد هم به دین انسان ضرر میرساند هم موجب بد فرجامی و نامبارکی خواهد شد.