وَ ألبِسْنِي زِينَةَ المُتّقينَ في... استِكثارِ الشَّرِّ و إن قَلَّ مِن قَولي و فِعلي.[1]
در تبیین این فراز از دعای نورانی مکارم الاخلاق اشاره شد که روایات مربوط به اینکه انسان نباید کارهای بد کوچک خود را ناچیز پندارد، به دو دسته تقسیم میشوند:
دستهای از روایات به طور مطلق، اندک شمردن گناه را نکوهش کردهاند. نمونههایی از این روایات در جلسه قبل بیان شد، اما دسته دوم که در این جلسه مطرح میگردد، روایاتی است که در آنها حکمت این که چرا انسان باید گناه کوچک خود را بزرگ ببیند، بیان شده است؟
این دسته از روایات خود به دو دسته کوچکتر تقسیم میشوند، زیرا در آنها به دو بیان، حکمت مطلب فوق آمده است.
در برخی از روایات حکمت نهی از کمشماری گناهان کوچک این گونه بیان شده که گناهان کوچک زمینه ارتکاب گناهان بزرگ را فراهم میکنند. به عنوان نمونه در روایتی که از امام رضا (علیه السّلام) نقل شده، آمده است:
الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الكبائرِ، و مَن لَم يَخَفِ اللَّهَ في القَليلِ لَم يَخَفْهُ في الكثيرِ.[2]
گناهان كوچك راههايى به سوى گناهان بزرگند و كسى كه از خداوند در اندك ترس نداشته باشد، در زياد نيز از او نمىترسد.
هرگاه با کوچک شمردن گناه، زشتی و بدی آن در نظر انسان از بین برود، ارتکاب گناه برایش عادی میشود و آهسته آهسته سراغ گناهان بزرگتر میرود. در عامه مردم نیز این مَثل مشهور است که: «تخم مرغ دزد، شتر دزد میشود»، یعنی این گونه نیست که انسان به کار خلاف کوچک اکتفا کند؛ بلکه وقتی راه باز شد، در نهایت مرتکب بزرگترین خلافها نیز میشود. به همین دلیل، اگر گناهی کوچک از انسان سر زد، باید بلافاصله توبه کند و نگذارد ترس او از گناه بریزد.
در برخی از روایات نیز حکمت اینکه انسان نباید گناهان کوچک را ناچیز بداند ، تجمیع گناهان کوچک و فراوانی آنها بیان شده است. حضرت مسیح (علیه السّلام) طبق نقل به حواریون خود میفرمود:
إنّ صِغارَ الذُّنوبِ و مُحَقَّراتِها مِن مَكائدِ إبليسَ، يُحَقِّرُها لَكُم و يُصَغِّرُها في أعيُنِكُم فَتَجتَمِعُ و تَكثُرُ فَتُحِيطُ بِكُم.[3]
همانا گناهان كوچك و خُرد انگاشته شده از نيرنگهاى ابليس است. او گناهان را در نظر شما كوچك و خُرد جلوه مىدهد و در نتيجه، گناهان [اندك اندك] جمع و زياد مىشوند و شما را در ميان مىگيرند.
وقتی انسان گناهان کوچک را ناچیز بداند، به راحتی مرتکب آنها میشود و به تدریج پرونده اعمال بد خود را سنگین و سنگینتر میکند تا جایی که راهی برای خلاصی از آنها نخواهد داشت.
همچنین از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در منطقهاى خشك و بىگياه به اصحابش فرمود:
ائْتُوا بحَطَبٍ.
مقدارى هيزم بياوريد.
عرض كردند: یا رسول الله! ما در جايى خشك و بىگياه هستيم كه در آن هيزمى يافت نمىشود.
حضرت فرمود:
فَلْيَأتِ كُلُّ إنسانٍ بما قَدَرَ علَيهِ.
هر كس هر چه میتواند، بياورد.
هر یک از اصحاب، هر مقدار که یافته بود را آورد و کم کم مقدار زیادی هیزم در برابر حضرت انباشته شد.
سپس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
هكذا تَجتَمِعُ الذُّنوبُ.[4]
گناهان نيز اين گونه جمع مىشود.
گاه انسان یک دروغ میگوید و میگوید: «یک دروغ که چیزی نیست»، سپس یک غیبت میکند و میگوید: «یک غیبت که به جایی بر نمیخورد» و همین طور کم کم گناهانی را که به پندارش ناچیز و اندک هستند، انجام میدهد و طبیعتاً آنها را فراموش میکند. آنگاه در روز قیامت وقتی پرونده اعمالش را به او نشان میدهند با حسرت و تعجب میگوید:
﴿يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاَّ أَحْصاها﴾[5]
ای واى بر ما! اين چه نوشتهاى است كه هيچ [كار] کوچک و بزرگى را ناشمرده وا ننهاده؟!
از ابن عباس چنین نقل شده است:
الصّغيرة التبسّم بالاستهزاء بالمؤمن و الكبيرة القهقهة بذلك.[6]
مراد از «صغیره» لبخند زدن به قصد مسخره کردن مؤمن است و مراد از «کبیره» بلند خندیدن به این منظور است.