وَ ألبِسْنِي زِينَةَ المُتّقينَ في... اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي.[1]
در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق که در آن توفیق کمشماری کارهای خوب هر چند که فراوان باشند، درخواست شده است، پس از تقسیمبندی روایات وارده در نکوهش زیادشماری کار خیر، به این سؤال مهم میرسیم که چه عاملی موجب فراوان دیدن کار خیر کم میشود و در مقابل، چه عاملی موجب اندک دیدن کار خیر فروان میگردد؟ ریشه استکثار و استقلال خیر چیست؟
پاسخ این پرسش در یک جمله این است که استقلال خیر ریشه در شناخت و معرفت؛ و استکثار خیر ریشه در عدم شناخت و معرفت دارد. هر چه انسان نسبت به خدای متعال معرفت بیشتری داشته باشد، نسبت به او تواضع بیشتری خواهد داشت، در نتیجه کارهای خیر او در نظرش کم و ناچیز به نظر میرسد؛ ولی هر چه دچار عُجب و خودپسندی شود، از شناخت و معرفت او کاسته میشود و طبیعتاً کار خیر اندک خود را فراوان میبیند.
بنا بر این، عُجب و خودپسندی که از پیامدهای عدم معرفت است، سبب زیادشماری کارهای خیر از جمله عبادات است، به همین جهت فرشتگان، چون گرفتار این رذیله نیستند، با وجود آنکه دائماً در حال عبادت هستند، هرگز عبادت خود را فراوان نمیبینند. در روایتی از امیر مؤمنان (علیه السّلام) در توصیف فرشتگان چنین آمده است:
و لَم يَتَوَلَّهُمُ الإعجابُ فيَستَكثِروا ما سَلَفَ مِنهُم، و لا تَرَكَت لَهُمُ استِكانَةُ الإجلالِ نَصيباً في تَعظيمِ حَسَناتِهِم.[2]
و خودبينى، بر آنانْ مستولى نشده است تا آنچه را كه انجام دادند، بسيار شمارند؛ و فروتنى در برابر او، فرصتى براى بزرگْ شمردن كارهاى نيكشان به ايشان نداده است.
هیچ موجودی در جهان به اندازه ملائکه خدا را عبادت نمیکند. آنها یک لحظه از عبادت خدا بازنمیایستند؛ ولی با این حال، عبادت زیاد خود را زیاد نمیبینند، چون خضوع آنان در برابر جلال و عظمت خداوند، جایی برای زیاد دیدن حسنات خود، نمیگذارد.