قلمرو حُسن معاشرت
صحبت در یکی دیگر از ویژگیهای مردم صالح و با تقوا یعنی حُسن معاشرت بود. گفتیم چند مطلب در این رابطه قابل توضیح است:
یکی معیار حُسن معاشرت بود که در جلسه قبل مطرح شد.
دوم قلمرو حُسن معاشرت است، به این معنا که با چه کسانی شایسته است انسان خوشبرخورد باشد؟
بر اساس آنچه از روایات اهلبیت (علیهم السّلام) استفاده میشود، مسلمان موظف است، بدون استثنا با همه مردم خوب برخورد کند، پس اصل خوشبرخوردی نسبت به همه مردم وجود دارد؛ ولی مراتب آن نسبت به افراد مختلف، متفاوت است که در روایات به چند گونه نقل شده است.
در روایت جالبی از امیر مؤمنان(علیه السّلام) حُسن معاشرت به ترتیب کسانی که با انسان ارتباط دارند، چنین نقل شده است:
ابذِل لِصَديقِكَ نُصحَكَ، و لِمَعارِفِكَ مَعونَتَكَ، و لِكافَّةِ النّاسِ بِشرَكَ.[۲]
به دوستِ خود، خيرخواهى و يكرنگىات را ببخش و به آشنايان خود يارىات را و به عموم مردم خوشرويىاترا.
در روایت دیگر از آن حضرت، این ترتب این گونه آمده است:
ابذِل لِأَخيكَ دَمَكَ و مالَكَ، و لِعَدُوِّكَ عَدلَكَ و إنصافَكَ، و لِلعامَّةِ بِشرَكَ و إحسانَكَ.[۳]
جان و مالت را به برادرت، دادگرى و انصافت را به دشمنت و خوشرويى و احسانت را به عموم مردم، ارزانی دار.
این مسئله در روایت دیگری از امام صادق(علیه السّلام) به شکل دیگری مطرح شده است که خیلی قابل توجه است، میفرماید:
صانِعِ المُنافِقَ بِلِسانِكَ، و أخلِص وُدَّكَ لِلمُؤمِنِ، و إن جالَسَكَ يَهودِيٌّ فَأَحسِن مُجالَسَتَهُ.[۴]
با منافق، به زبانت سازگارى كن و دوستىات را براى مؤمن، خالص گردان و اگر يهودىاى با تو همنشين شد، با او نيكو همنشينى كن.
بنا بر این، برخورد انسان متناسب با طرف مقابل او باید خوب و نیکو باشد، مثلا در مورد دوستان نزدیک که مثل برادر انسان میمانند، خوشبرخوردی به این است که نه تنها خیرخواه او باشیم، بلکه حتی اگر لازم شد، از جان و مال خود برای او هزینه کنیم؛ ولی در برخورد با منافق اگر بخواهیم صادقانه با او برخورد کنیم، به ما نیرنگ میزند؛ و اگر بخواهیم او را اذیت کنیم و با بیانصافی برخورد کنیم، به او ظلم کردهایم، در نتیجه باید با چربزبانی و زبانبازی با او رفتار کنیم که این برخورد، نوعی حُسن معاشرت با اوست، چنانچه حُسن معاشرت با دشمنان همنشینی خوب با ایشان است، حتی اگر دشمنترین دشمنان ما، یعنی یهود باشند: ﴿أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ﴾.[۵]