در جلسات قبل توضیح دادیم که یکی از زیورها و زینتهای صالحان و متقیان، خفض جناح و تواضع است و نمونههایی از تواضع پیامبر خدا در زمینههای مختلف را بیان کردیم.
در اینجا به عنوان آخرین نکته در این باره به این سؤال پاسخ میدهیم که حد و مرز تواضع چیست که اگر انسان رعایت کرد، متواضع شمرده میشود؟
میتوان حدّ تواضع را از تعریفی که امام رضا (علیه السّلام) از تواضع داشتند، استفاده کرد. امام رضا (علیه السّلام) در روایتی که قبلاً آن را خواندیم، در پاسخ به این سؤال که حدّ و مرز تواضع، چيست؟ فرمود:
التَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنها أن يَعرِفَ المَرءُ قَدرَ نَفسِهِ فيُنزِلَها مَنزِلَتَها بقَلبٍ سَليمٍ...[۲]
فروتنى درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه انسان اندازه خود را بشناسد و با طيب خاطر خود را در آن جايگاه قرار دهد.
پس حدّ تواضع این است که انسان خود را نه بالاتر از چیزی که هست، بداند و نه پایینتر از آن، زیرا اگر انسان قدر و منزلت خود را بیشتر از آنچه هست، بداند دچار «تکبر» میشود و اگر خود را کمتر از آنچه هست، تصور کند، به «تذلل» و خواری گرفتار میشود.
این حد، یعنی پایینتر نیاوردن را میتوان از این روایت هم که از رسول گرامی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است، استفاده کرد:
طُوبى لِمَن تَواضَعَ للَّهِ في غَيرِ مَنقَصَةٍ، و أذَلَّ نَفسَهُ في غَيرِ مَسكَنَةٍ.[۳]
خوشا به حال كسى كه براى خداوند متعال فروتنى كند، بى آن كه نقص و كاستىاى داشته باشد، و خود را ذليل گردانَد، بى آن كه در حال خوارى و مسكنت باشد!
رعایت حدّ اعتدال در تواضع در این گزارش از سیره امیر المؤمنین (علیه السّلام) به خوبی برداشت میشود. در نقلی از امام حسن عسگری (علیه السّلام) که خلاصه آن را بیان میکنیم آمده است:
بر امير مؤمنان، دو برادر دينى (پدر و پسر) وارد شدند. پس از خوردن غذا طشت و آفتابهاى آوردند تا دستان میهمانها را بشویند. امير مؤمنان برخاست و آبْ روى دست مرد ریخت. سپس آفتابه را به محمّد بن حنفيّه داد و فرمود: «پسرم! اگر اين پسر، بدون همراهى پدرش مىآمد، من خودم آب بر دستش مىريختم؛ ولى خداوند عز و جل روا نمىدارد كه هرگاه پدر و پسر در يك جا گِرد آمدند، بينشان تساوى برقرار شود. پدر به دست پدر، آب ريخت و پسر بايد به دست پسر، آب بريزد».[۴]
این گزارش نشان میدهد که حدّ تواضع برای هر کس باید رعایت شود، پس برای میهمان پدر، پدر تواضع میکند و برای پسر، پسر.
نکته دیگر در حد تواضع این است که فروتنی در برابر مؤمن، ممدوح است؛ اما در برابر کافر نه! انسان باید در برابر انسانهای متکبر، متکبرانه برخورد کند، چه اینکه در قرآن در توصیف کسانی که او آنها را دوست دارد و آنها نیز او را دوست دارند، میفرماید: ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرين﴾[۵] ، یعنی در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند.