در تبیین این فراز نورانی، به این نکته رسیدیم که چه اموری موجب عزت حقیقی میشود. اشاره شده که اولین عامل، بندگی خداست. در روایتی از رسول اکرم صلّی الله علیه و آله اینگونه آمده است:
إنَّ اللّهَ تَعالى يَقولُ كُلَّ يَومٍ: أنا رَبُّكُمُ العَزيزُ، فمَن أرادَ عِزَّ الدّارَينِ فَلْيُطِعِ العَزيزَ.[۲]
خداوند متعال، هر روز مىفرمايد: من، پروردگار عزّتمند شما هستم. پس هر كه خواهان عزّتِ دو جهان است، بايد كه از عزّتمند، فرمان ببرَد.
دو: قناعت
دومین عامل عزت، قناعت است. از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود:
القَناعَةُ تُؤَدّي إلَى العِزّ.[۳]
قناعت، به عزّت مىرساند.
کسی که قانع است به آنچه برای او از مال و جاه و امکانات زندگی مقدّر شده، چشم طمع به مال و عطای دیگران ندارد، لذا هیچگاه خوار و ذلیل نمیشود، برعکس کسی که چشمش به دست دیگران است، همیشه ذلیل دیگران خواهد بود. در روایت دیگری چنین وارد شده است که:
مَن قَنَعَت نَفسُهُ عَزَّ مُعسِراً، مَن شَرِهَت نَفسُهُ ذَلَّ موسِراً.[۴]
هر كه روحيهاى قانع داشته باشد، در عين تنگدستى عزيز است و هر كه روحيهاى سيرى ناپذير داشته باشد، در عين توانگرى ذليل است.
شخص قانع بر نداری و فقر خود صبر میکند و هیچگاه آبروی خودش را خرج شکم نمیکند، لذا همواره عزیز است. ولی کسی که اهل شره و طمع باشد، چون دنبال امکانات بیشتری است، همواره گردنش پیش دیگران کج است.
در نصایح لقمان رضوان الله تعالی علیه به فرزندش هم آمده است:
إن أردتَ أن تَجمَعَ عِزَّ الدّنيا فَاقطَعْ طَمَعَكَ مِمّا في أيدي النّاسِ؛ فإنَّما بَلَغَ الأنبِياءُ والصِّدِّيقونَ ما بَلَغوا بِقَطعِ طَمَعِهِم.[۵]
اگر مىخواهى عزّت دنيا را به دست آورى، طمع خويش را از آنچه مردم دارند، ببُر؛ زيرا پيامبران و صدّيقان، به سبب بركندن طمع خود، به آن مقامات رسيدند.