حدیث
الأمالى للصدوق : حدّثنا عليّ بن أحمد ، قال : حدّثنا محمّد بن أبى عبد اللَّه الكوفى ، عن سهل بن زياد الآدمى ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن عليّ بن محمّد بن علىّ بن موسى بن جعفر بن محمّد بن عليّ بن الحسين بن عليّ بن أبى طالب عليهم السلام ، قال :
لَمّا كَلَّمَ اللَّهُعزّ وجلّ موسى بنَ عِمرانَ عليه السلام... قالَ: إلهى ! فَما جَزاءُ مَن صَلّى الصَّلَواتِ لِوَقتِها ؟
قالَ : اُعطيهِ سُؤلَهُ ، واُبيحُهُ جَنَّتى.[1]
ترجمه
شرح
نماز، بركات فراوانى براى زندگى مادّى و معنوى[2] و دنيوى و اخروى انسان دارد كه در اين حديث، به دو اثر از آثار آن اشاره شده است :
1 . اجابت دعا
يكى از موارد استجابت دعا، پس از گزاردن نماز است . اين اثر در احاديثِ ياد شده و احاديث ديگرى مورد تأكيد قرار گرفته است، مانند آنچه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نقل شده كه فرمود:
مَن أدّى فَريضَةً فَلَهُ عِندَ اللَّهِ دَعوَةٌ مُستَجابَةٌ .[3]
كسى كه نماز واجبى را انجام دهد، در نزد خدا يك دعاى مستجاب دارد .
البتّه اين، در صورتى است كه مانعى براى اجابت دعا وجود نداشته باشد.[4]
2 . جواز ورود به بهشت
دومين اثر نماز، اين است كه نمازگزار در جهان پس از مرگ، مىتواند از نعمتهاى بهشت جاويد، بهرهمند گردد. در احاديث فراوانى به اين اثر اشاره شده است، مانند آنچه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نقل شده كه فرمود:
مِفتاحُ الجَنَّةِ الصَّلاةُ .[5]
نماز، كليد بهشت است .
اين تعبير ، مانند تعبير «اباحه بهشت براى نمازگزار»، حاكى از نقش تكوينى نماز براى بهرهگيرى از نعمتهاى بهشتى است، بدين معنا كه افراد بىايمان و بىنماز، در نظام تكوينى عالم آخرت نمىتوانند از نعمتهاى الهى استفاده كنند، چنان كه اهل بهشت در پاسخ اهل دوزخ كه از آنها درخواست مىكنند از نعمتهايى كه برخوردارند به آنها نيز بدهند، مىگويند: (إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُمَا عَلَى الْكَفِرِينَ؛ خداوند، آن دو (آب و ساير نعمتهاى بهشتى) را بر كافران حرام كرده) .[6] اين حرمت، حرمت تشريعى نيست؛ بلكه حرمت تكوينى است.
[1] الأمالى ، صدوق : ص 276 ح 307 ، بحار الأنوار : ج 79 ص 204 ح 5 . نيز ، ر . ك : همين كتاب : ح 92 .
[2] براى آشنايى با همه آثار و بركات نماز، ر.ك: فرهنگنامه نماز، از همين مؤلّف .
[3] الأمالى ، مفيد : ص 118 .
[4] براى آگاهى از موانع اجابت دعا، ر.ك: نهج الدعاء، از همين مؤلّف .
[5] سنن الترمذى: ج 1 ص 10 ح 4.
[6] اعراف: آيه 50.