حدیث
الكافى : عن عدّة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمّد ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى ، عن عن أبى جعفر الثّانى عليه السلام ، عن أبيه ، عن جَدّه صلوات اللَّه عليهم ، قالَ:
قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام : قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله : إنَّ اللَّهَ خَلَقَ الإِسلامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرصَةً، وجَعَلَ لَهُ نوراً، وجَعَلَ لَهُ حِصناً، وجَعَلَ لَهُ ناصِراً ؛ فَأمّا عَرصَتُهُ فَالقُرآنُ ، وأمّا نورُهُ فَالحِكمَةُ ، وأمّا حِصنُهُ فَالمَعروفُ ، وأمّا أنصارُهُ فَأنا وأهلُ بَيتى وشيعَتُنا .
فَأَحِبّوا أهلَ بَيتى وشيعَتَهُم وأنصارَهُم؛ فَإِنَّهُ لَمّا اُسرِيَ بى إلى السَّماءِ الدُّنيا فَنَسَبَنى جَبرَئيلُ عليه السلام لِأَهلِ السَّماءِ استَودَعَ اللَّهُ حُبّى وحُبَّ أهلِ بَيتى وشيعَتِهِم فى قُلوبِ المَلائِكَةِ ، فَهُوَ عِندَهُم وَديعَةٌ إلى يَومِ القِيامَةِ ، ثُمَّ هَبَطَ بى إلى أَهلِ الأَرضِ فَنَسَبَنى إلى أهلِ الأَرضِ ، فَاستَودَعَ اللَّهُ عزّ وجلّ حُبّى وحُبَّ أهلِ بَيتى وشيعَتِهِم فى قُلوبِ مُؤمِنى اُمَّتى ؛ فَمُؤمِنو اُمَّتى يَحفَظونَ وَديعَتى فى أهلِ بَيتى إلى يَومِ القِيامَةِ .
ألا فَلَو أنَّ الرَّجُلَ مِن اُمَّتى عَبَدَ اللَّهَ عزّ وجلّ عُمُرَهُ أيّامَ الدُّنيا ثُمَّ لَقِيَ اللَّهَ عزّ وجلّ مُبغِضاً لِأَهلِ بَيتى وشيعَتى، ما فَرَّجَ اللَّهُ صَدرَهُ إلّا عَنِ النِّفاقِ .[1]
ترجمه
شرح
در اين حديث، اسلام به خانهاى تشبيه شده كه داراى ويژگىهايى است كه جامعه انسانى مىتواند در پرتو آنها بهترين و آرامترين و لذّتبخشترين زندگىها را براى خود تأمين نمايد . اين ويژگىها عبارت اند از:
1 . بهرهمندى از فضاى باز معنوى
نخستين بركتِ زندگى در پرتو اسلام، بهرهگيرى از فضاى باز معنوى قرآن كريم است. در حديث ياد شده، قرآن به عنوان عرصه و فضاى باز خانه اسلام معرّفى گرديده و بدين سان فضاى بازى كه از نظر معنوى به وسيله قرآن براى جامعه پديد مىآيد، به فضاى باز مادّى تشبيه شده است. در اين تشبيه، چند نكته قابل توجّه است :
اوّل . فضاى مادّى، هر چه بازتر باشد، افراد بيشترى مىتوانند از آن بهره ببرند . فضاى معنوى هدايت قرآن، به قدرى گسترده است كه همه مردم جهان مىتوانند از آن بهرهمند شوند.
(هُدًى لِّلنَّاسِ .[2] [قرآن] براى همه مردم راهنماست) . دوم . چنان كه سرسبزى و خرّمى فضاى مادّى در بهار، موجب آسايش و آرامش جسم است، فضاى معنوى قرآن هميشه بهار است و خزان ندارد . در حديثى، امام على عليه السلام قرآن را چنين توصيف فرموده:
رَبيعُ القُلُوبِ .[3]
بهار دلهاست .
سوم . چنان كه فضاى باز مادّى، موجب اُنس و آرامش جسم است، فضاى معنوى قرآن، مايه انس و آرامش جان است . در حديثى از امام على عليه السلام آمده:
مَن أنِسَ بِتِلاوَةِ القُرآنِ ، لَم توحِشهُ مُفارَقَةُ الإِخوانِ .[4]
كسى كه با تلاوت قرآن اُنس گيرد، از جدايى برادران ، احساس تنهايى نخواهد كرد .
چهارم . چنان كه فضاى باز مادّى، شادى جسم را به همراه دارد، فضاى معنوى قرآن، جان را شاد مىكند . در دعاى ختم قرآن مىخوانيم:
وفَرِّح بِهِ قَلبى .[5]
و دلم را به آن ، شاد ساز .
پنجم . فضاى باز مادّى، گشايش مادّى پديد مىآورد؛ امّا قرآن، ظرفيت روانى و فكرى انسان را افزايش مىدهد . در دعاى مذكور مىخوانيم:
وَ اشرَح بِهِ صَدرى .[6]
و سينهام را به آن ، بگشا .
2 . روشنبينى در پرتو نور حكمت
دومين بركت زندگى در پرتو اسلام، بهرهگيرى از نور حكمت اين آيين الهى است .
حكمت از نگاه قرآن و حديث، عبارت است از: مقدّمات محكم و استوار علمى، عملى و روانى براى نيل به مقصد والاى انسانيت، و آنچه در احاديث اسلامى در تفسير حكمت آوردهاند، در واقع، مصداقى از مصاديق اين تعريف كلّى است.
اقسام حكمت
حكمت به سه نوع تقسيم مىشود: حكمت علمى، حكمت عملى، و حكمت حقيقى.
الف - حكمت علمى
مقصود از حكمت علمى، مطلق معارفى است كه براى صعود به مقام انسان كامل، ضرورى است.
ب - حكمت عملى
حكمت عملى، برنامه عملىِ رسيدن به مرتبه انسان كامل است. احاديثى كه حكمت را به فرمانبرى از خداوند متعال، مدارا با مردم، دورى از گناهان، و اجتناب از نيرنگ تفسير كردهاند، به اين نوع از حكمت، اشاره دارند.
ج - حكمت حقيقى
حكمت حقيقى، نورانيت و بصيرتى است كه در نتيجه به كار بستن حكمت عملى در زندگى براى انسان حاصل مىگردد. در واقع، حكمت علمى، مقدّمه حكمت عملى، و حكمت عملى، سرآغاز حكمت حقيقى است و تا انسان، بدين پايه از حكمت نرسيده، حكيم حقيقى نيست، هر چند بزرگترين استاد حكمت باشد. [7]
بر اين اساس، هر كس داخل عرصه معنوى اسلام يعنى قرآن شود، از نورانيت حكمت علمى، عملى و حقيقى بهرهمند مىگردد و به تعبير قرآن، «خير فراوان» نصيب او مىگردد.[8]
3 . آرامش در دژِ نفوذناپذير نيكوكارى
مفهوم واژههاى «معروف»، «خير»، «برّ» و «احسان» به هم نزديك است و همه آنها به معناى نيكى و نيكوكارى اند .[9]
در حديث ياد شده، از «نيكوكارى» به «دژ نفوذناپذير اسلام» ياد شده، و اين بدان معناست كه هر كس بخواهد از فضاى معنوى قرآن استفاده كند و از نورانيت حكمت اين عرصه معنوى بهرهمند شود، حتماً بايد با به كارگيرى عملىِ آن، و انجام كارهاى نيك و اجتناب از زشتىها، راه نفوذ انواع آفات به اين فضا را مسدود نمايد.
4 . يارى گرفتن از پرتوانترين ياران
آخرين و مهمترين بركت زندگى در پرتو اسلام، بهرهگيرى از پُرتوانترين يارانِ آن، يعنى خاندان رسالت است. بر اين اساس، كسانى كه راه خود را از اهل بيت عليهم السلام جدا كردهاند، در حقيقت، خود را از نصرت ياران حقيقى اسلام و پُرتوانترين يارى دهندگان اين آيين آسمانى محروم نمودهاند.
پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله پس از تبيين بركات زندگى در پرتو اسلام تأكيد مىفرمايد كه محبّت خاندان رسالت، اصلىترين شرط مسلمانى است و بدون آن، ايمان تداوم نخواهد يافت و دشمنان اهل بيت، هر چند به ظاهر مسلمان باشند، در واقع، در صف منافقان قرار دارند.
[1] الكافى : ج 2 ص 46 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 65 ص 341 ح 13 .
[2] بقرة : آيه 185 .
[3] نهج البلاغة : خطبه 110 .
[4] غرر الحكم : ح 8790 .
[5] الكافى : ج 2 ص 577 ح 2 ، عدّة الداعى : ص 279 ح 7 .
[6] همان جا .
[7] براى توضيح بيشتر، ر.ك: دانش نامه عقايد اسلامى : ج 2 ص 360 - 365.
[8] (يُؤْتِى الْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْرًا كَثِيرًا) (بقره : آيه 269) .
[9] براى توضيح كامل اين واژهها، ر.ك: خير و بركت از نگاه قرآن و حديث (درآمد).