حدیث
علل الشرائع : حدّثنا محمّد بن المتوكّل ، قال : حدّثنا عليّ بن الحسين السعد آبادى ، عن أحمد بن محمّد بن خالد ، عن عبد العظيم بن عبد اللَّه الحسنى، عن محمّد بن أبى عمير ، عن عبد اللَّه بن الفضل ، عن شيخ من أهل الكوفة ، عن جدّه من قِبَل اُمّه - وَاسمُهُ سُلَيمانُ بنُ عَبدِ اللَّهِ الهاشِمِىِّ - ، قالَ :
سَمِعتُ مُحَمَّدَ بنَ عَلِىٍّ يَقولُ : قالَ رَسولُ اللَّهُ صلى اللَّه عليه و آله لِلنّاسِ وهُم مُجتَمِعونَ عِندَهُ : أحِبُّوا اللَّهَ لِما يَغدوكُم بِهِ مِن نِعمَةٍ ، وأحِبّونى للَّهِِ تَعالى ، وأحِبّوا قَرابَتى لى . [1]
ترجمه
شرح
اين حديث، به اين رهنمود مهمّ اعتقادى، اخلاقى و اجتماعى اشاره دارد كه يگانهپرستان، تنها خداوند متعال را به طور مستقل دوست دارند، و دوستى ديگرى، هر چند پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله باشد، بايد به خاطر خداوند باشد؛ زيرا ولى نعمت حقيقى و اصلى او، تنها خداست . براى توضيح مطلب چند نكته قابل توجه است:
1 . مىتوان گفت روايت ياد شده، تفسير آيه 165 از سوره بقره است كه مىفرمايد :
(وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا . برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهايى [براى او] بر مىگزينند، و آنها را چون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند؛ ولى آنها كه ايمان آوردهاند، دوستىشان با خدا شديدتر است، و آنها كه [با برگزيدن همتا براى خدا] ستم كردند، هنگامى كه عذاب [الهى] را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام قدرت، از آنِ خداوند است) .
طبق اين آيه، اهل ايمان، از آن جا كه جز خدا هيچ كس را در جهان هستى مؤثّر نمىدانند، همتايى براى خدا باور ندارند تا نسبت به او علاقهمند باشند . افزون بر اين، محبّت آنان نسبت به خدا، شديدتر از محبّت مشركان به همتايان پندارى خويش است. بنا بر اين، اهل توحيد، تنها به خداى يگانه عشق مىورزند و اگر ديگرى را دوست دارند، به دليل دوستى او و براى اوست.
2 . با عنايت به توضيحاتى كه در تبيين آيه ياد شده ارائه گرديد، روشن مىشود كه چگونه حديث نبوى مورد بحث را مىتوان تفسير اين آيه دانست؛ زيرا دوست داشتن خدا به دليل نعمتهاى او، اشاره به آن است كه ولى نعمت حقيقى انسان، تنها خداست و جز او در سرنوشت انسان و جهان، مؤثّر نيست . از اين رو، تنها او به طور مستقل، مستحقّ محبّت است؛ زيرا انسان فطرتاً نسبت به كسى كه به او نيكى مىكند، احساس دوستى مىنمايد. بنا بر اين، انسان به حكم فطرت بايد به خدا محبّت داشته باشد .
بديهى است كه محبّت خداى متعال ايجاب مىكند كه شخص باايمان، به هر كس كه خدا او را دوست دارد نيز علاقهمند باشد، كه سرآمد دوستان خدا پيامبر خاتم صلى اللَّه عليه و آله است و مقتضاى دوستى او، علاقهمندى به خاندان رسالت است.
3 . دوستىهايى كه براى خدا نيستند و ريشه در تمايلات نفسانى دارند، نشانه شرك اند. بنا بر اين، تا دل انسان از محبّت غير خدا تهى نشده، موحّد حقيقى و كامل نيست .
[1] علل الشرائع : ص 599 ح 52 ، بحار الأنوار : ج 17 ص 14 ح 28 .