پدرم و مادرم و خودم و خانواده ام و دارايى ام فدايتان باد ! ياد شما ، در [ زبان ] ذكر كنندگان است و نام هاى شما ، در ميان نام هاست و پيكرهايتان ، با ديگر پيكرهاست و ارواح شما ، در ميان ديگر روح هاست و جان هايتان ، در زمره جان هاست و آثارتان ، در ميان ديگر آثار است و قبرهايتان ، در شمارِ ساير قبرها . پس نام هايتان ، چه شيرين است و جان هايتان ، چه گرامى است و مقامتان ، چه بزرگ است و موقعيت شما ، چه والاست و پيمانتان ، چه استوار است و وعده تان چه راست است ، سخن شما ، نور است و دستور شما ، رشد [ و هدايت ] است و سفارش شما ، تقواست و كارتان ، خير [ و خوبى ] است و شيوه شما ، احسان است و سرشت شما ، بزرگوارى است و شأن شما ، درستى و راستى و مدارا كردن است و گفته شما ، دستور است و [ عمل بدان ] حتمى است و انديشه شما ، دانش و بردبارى و دورانديشى است . اگر از خير ياد كرده شود ، شما نخستين و ريشه و شاخه و معدن و جايگاه و نهايتش هستيد .
توضيح واژه ها
ذِكْر : ياد ، يادكرد . [1]
رَوح : جان ، روح ، روان . [2]
نَفْس : جان ، نفس . [3]
أَجَلَّ : بزرگ است ، عظيم است ، عالى است . [4]
خَطَر : قدر ، منزلت ، رتبه ، مرتبه . [5]
شَأن : امر ، حال ، جايگاه ، مقام . [6]
سَجيَّة : سرشت ، طينت ، نهاد . [7]
حُكْم : قانون ، دستور ، حكمت . [8]
حَزْم : دورانديشى ، احتياط . [9]
مَأوى : منزل ، پناهگاه ، اقامتگاه ، جايگاه . [10]
مُنْتَهى : پايان ، نهايت ، آخرين حد . [11]
شرح
در اين بخش از «زيارت جامعه» ، بر پايه ره نمودهاى امام هادى عليه السلام ، زائران اهل بيت عليهم السلام ، پس از اظهار ارادت دوباره به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، به يكى از مهم ترين ويژگى هاى آنان ، يعنى جاذبه فوق العاده اهل بيت عليهم السلام براى اهل معرفت ، اشاره مى نمايند .
جاذبه ظاهرى و باطنى اهل بيت عليهم السلام
جاذبه علمى ، اخلاقى و عملى ، يكى از ضرورترين ويژگى ها براى رهبرى جامعه است كه اهل بيت عليهم السلام ، از بالاترين مراتب آن ، برخوردار بوده اند . جاذبه باطنى اهل بيت عليهم السلام به حدّى است كه به نام و ياد آنها نيز جاذبه داده است ، به گونه اى كه هر كس با آنها آشنا شود ، از شنيدن نامشان ، احساس شيرينى مى كند و در برابر جسم و جان ، و حتّى در برابر قبر منوّر آنان ، سرِ تعظيم ، فرود مى آورد .
جاذبه هاى اخلاقى اهل بيت عليهم السلام
وفاى به عهد و صداقت در وعده ها ، اصلى ترين عنصر اخلاقى اى است كه براى رهبران جامعه ، فوق العاده مهم و نقش آفرين است . هر قدر پيشوايان جامعه ، در قول و قرارها و وعده هاى خود صادق تر باشند ، براى مردم ، جاذبه بيشترى دارند . از اين رو ، جاذبه هاى اخلاقى اهل بيت عليهم السلام ، با اين ويژگى آغاز مى شود و ويژگى هاى اخلاقىِ جاذبه آفرين ديگر آنان ، مانند : احسان ، كَرَم ، حق محورى ، راستگويى و مُدارا ، در پى مى آيد .
جاذبه هاى علمى اهل بيت عليهم السلام
پس از ويژگى هاى اخلاقى ، ويژگى هاى علمى رهبران جامعه ، جاذبه آفرين است . خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، به دليل اين كه از منبع وحى و الهام و آثار انبيا ، بويژه خاتمِ آنان تغذيه علمى كرده اند ، در بالاترين مراتب علمى قرار دارند و از اين روى ، جاذبه هاى علمى آنان ، با هيچ كس سنجيده نمى شود . جملاتى مانند : «كَلامُكُم نُور ؛ سخن شما ، نور است» ، «أمْرُكُم رُشْد ؛ فرمان شما ، هدايت است» ، «قُولُكُم حُكْمٌ وَ حَتْمٌ ؛ سخن شما ، حكيمانه و [ پيروى از آن ، ] لازم است» ، «رَأيُكُمْ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ حَزْمٌ ؛ نظر شما بر پايه دانش و بردبارى و دورانديشى است» ، به جاذبه هاى علمى اهل بيت عليهم السلام ، اشاره دارد .
جاذبه هاى رفتارى اهل بيت عليهم السلام
سيره عملى و رفتارى اهل بيت عليهم السلام ، مانند اخلاق و دانش آنان ، پُرجاذبه است . خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، از همه ضدّ ارزش ها ، اجتناب مى كرده اند و ديگران را به اجتناب از آنها ، توصيه مى نموده اند و در عمل ، به همه ارزش ها ، پايبند بوده اند . جمله «وَ صِيَّتُكُمُ التَّقْوى وَ فِعْلُكُمُ الْخَيْر» ، اشاره به اين ويژگىِ آنهاست .
اصل و فرع نيكى
جملات پايانى اين بخش از «زيارت جامعه» ، در واقع ، جمع بندى جاذبه هاى علمى ، اخلاقى و عملى امامان عليهم السلام است كه بدين سان ، بيان شده است : «اگر نيكى ، ياد شود ، شما آغاز آن ، ريشه آن ، شاخه آن ، معدن آن ، جايگاه آن و پايان آن هستيد»
توضيح مطلب ، اين كه همه نيكى ها ، در سه بخش علم و اعتقاد ، اخلاق ، و عمل ، خلاصه مى شوند . عقايد نيك ، مجموعه باورهاى استوارى است كه بر مبناى علم و معرفتِ يقينى باشد و گذر زمان ، بر آن تأثير نكند و همچنان به عنوان زيربناى اعتقادى انسان ، در هنگام هجومِ شبهه ها ، ايستادگى كند. براى نمونه ، توحيد ، برترين اعتقادِ نيكى است كه بر اساس آن ، انسان ، خدا را در ذات ، صفات و اَفعال ، يگانه بداند و او را در همه امور ، مؤثّر ببيند.
اخلاقِ نيكو ، مجموعه سفارش هايى است كه با فطرتِ آدمى ، كاملاً تناسب دارد و براى رسيدن به اهداف والاى انسانى مددكار خوبى است.
كردار نيك نيز رفتارهاى شايسته اى است كه بر پايه اخلاق و عقايد نيكو بنا شده است. در فرهنگ روايى ما ، نيكوكار ، كسى است كه در عقايد و اخلاق و كردار ، نيكو باشد . كسى كه اخلاق و رفتارش پسنديده باشد ، امّا اعتقادات او نادرست است ، در پيشگاه الهى پذيرفته نيست :
«إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ . [12] جز اين نيست كه خدا ، از خويشتنداران مى پذيرد» .
پيشواى معصوم ، در تمامِ نيكى ها ، سرآمد است ؛ يعنى در اعتقاد و اخلاق و رفتار ، نيكوست.
اهل بيت عليهم السلام ، سرچشمه خوبى ها
اهل بيت عليهم السلام ، معدن خوبى ها هستند و چنانچه خوبى در جايى يافت شود ، از معدنِ نيكى اهل بيت عليهم السلام ، استخراج شده است. امام صادق عليه السلام ، در حديثى ، تمامِ نيكى ها را از اهل بيت عليهم السلام ، و تمامِ بدى ها را از دشمنان آنان مى داند :
نَحنُ أصلُ كُلِّ خَيرٍ وَ مِن فُرُوعِنا كُلُّ بِرٍّ ، فَمِنَ البِرِّ التَّوحِيدُ وَ الصَّلاةُ والصِّيامُ وَ كَظمُ الغَيظِ والْعَفْوُ عَنِ المُسِيء وَ رَحمَةُ الْفَقِيرِ وَ تَعَهُّدُ الجارِ والإْقرارُ بِالفَضلِ لِأهلِهِ . وَ عَدُوُّنا أصلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِن فُرُوعِهِم كُلُّ قَبِيحٍ وَ فاحِشَةٍ . [13] ما ريشه هر خيرى هستيم و هر نيكى اى ، از شاخ و برِ ماست . از اين نيكى هاست : يكتاپرستى ، نماز ، روزه ، فرو خوردن خشم ، گذشت از بدى كننده ، ترحّم به نيازمند ، پرداختن به كار همسايه و اقرار به فضيلتِ فضيلتمندان ؛ و دشمن ما ، ريشه هر گونه بدى اى است و هر زشتى و پليدكارى اى ، از شاخ و بَر ايشان است .
نيكى هاى علمى و اعتقادى ، اخلاقى و عملى ، در اين روايت ، جمع شده است . امام ، معلّم يگانه پرستى است و هر كه توحيد واقعى را مى طلبد ، بايد در مكتب اهل بيت عليهم السلام بياموزد و اعمال و عباداتى ، مانند نماز و روزه ، رهاورد آموزش اهل بيت عليهم السلام است و والاترين ارزش هاى اخلاقى ، مانند فرو بُردن خشم و گذشت و... ، همگى ، برنامه هاىِ آموزشى خاندانِ پاك پيامبر صلى الله عليه و آله است . بنا بر اين ، خاستگاه تمامِ نيكى ها ، پيشوايان معصوم اند و هر كار نيكى ، مستقيم و يا غير مستقيم ، از شاخه هاى آموزشى ايشان به شمار مى رود. امام صادق عليه السلام ، پس از آن كه اصل بدى را از دشمنان شمرده ، فهرستى از كارهاى ناپسند ، مانند : دروغ ، بخل ، سخن چينى ، قطع پيوند خويشاوندى ، رِبا خوارى و ... را برشمرده و آن گاه ، فرموده است :
فَكَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفُروعِ غَيرِنا . [14] پس دروغ گفته است هر كه گمان برده كه با ماست و به شاخه هاى ديگران ، چنگ افكنده است .
مهم ترين پيام اين روايت كه با عبارت مورد بررسى ما در «زيارت جامعه» نيز همخوانى دارد ، آن است كه : دروغگو ، بى نماز ، عصبانى و... ، در زمره دشمنانِ اهل بيت عليهم السلام هستند ؛ زيرا به شاخه هاى درختِ دشمن ، پيوند خورده اند و از ريشه و شاخسار مِهر اهل بيت عليهم السلام جدا ، شده اند.
[1] «الحفظ للشى ء تذكره» (لسان العرب ، ج 4 ، ص 308) . «الشى ء يجرى على اللسان» (همان جا) . «نقيض النسيان» (همان جا) .
[2] «الروح و النفس واحد» (لسان العرب ، ج 2 ، ص 462) . «الرُوح إنّما هو النَّفَس الذى يتنفسه الإنسان وهو جارٍ فى جميع الجسد» (همان جا) . «الرّوح هو الّذى يعيش به الإنسان» (همان جا) .
[3] «نفس الشى ء : ذاته» (لسان العرب ، ج 6 ، ص 236) . «كلّ شى ء بعينه نفس» (العين ، ج 7 ، ص 270) . «النَّفس : الرّوح الذى به حياة الجسد» (همان جا) .
[4] «أجَلَّهُ : عَظَّمه» (لسان العرب ، ج 11 ، ص 116) .
[5] «الخطر : إرتفاع المكانة و المنزلة و المال و الشرف» (العين ، ج 4 ، ص 213) . «خَطَر الرَّجل : قدره و منزلته» (لسان العرب ، ج 4 ، ص 251) .
[6] «الشَّأن : الخطبُ و الأمر و الحال» (لسان العرب ، ج 13 ، ص 230) .
[7] «السَّجيّة : الطبيعة و الخُلق» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 372) .
[8] «الحكمة مرجعها إلى العدل و العلم و الحلم» (العين ، ج 3 ، ص 66) .
[9] «الحزم : ضبط الرجل أمره و الحذر من فواته» (لسان العرب ، ج 12 ، ص 131) .
[10] «المأوى : المنزل ، كلّ مكان يأوى إليه شيء ليلاً أو نهارا» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 52) .
[11] «انتهى الشى ء : بلغ نهايته» (لسان العرب ، ج 15 ، ص 344) .
[12] . سوره مائده ، آيه 27 .
[13] . الكافى ، ج 8 ، ص 242 ، ح 336 .
[14] . همان جا .