به نهانِ شما و آشكارِ شما ، و ظاهرِ شما و غايب شما ، و نخستينِ شما و آخرين شما ، باور دارم و در همه اين امور ، خود را به شما وا گذارده ام و تسليم شما هستم و دلم ، به فرمانِ شماست ، و نظرم ، تابع نظر شماست و يارى ام براى شما ، آماده است تا خداوند متعال ، دينش را به شما زنده كند و شما را در دوران خود ، برگردانَد و براى گسترش عدالتش ، شما را آشكار سازد و در روى زمينش ، پا بر جايتان كند . پس با شما هستم ؛ با شما ، نه با ديگران . به شما ايمان دارم و ولايتِ آخرين شما را پذيرفتم به همان گونه اى كه ولايت نخستين شما را پذيرفته ام .
توضيح واژه ها
سِرّ : راز، سر، امرِ پوشيده . [1]
عَلانِيَة : آشكارا، برمَلا . [2]
مُفَوِّض : واگذار كننده ، تفويض كننده . [3]
تَوَلَّيتُ : پيروى مى كنم و به آن خشنودم . [4]
شرح
در اين بخش از «زيارت جامعه» ، پيروان اهل بيت عليهم السلام ، ايمانِ مطلق خود را به آنان ، دوباره تكرار مى كنند و تسليم بودن مطلقِ خود را در برابر آنان ، به ايشان ، عرضه مى نمايند و آمادگى خويش را براى تشكيل حكومت اسلامى به رهبرى آنان ، اعلام مى نمايند .
ايمان مطلق به اهل بيت عليهم السلام
در امامت و رهبرى خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، رازهايى وجود دارد كه براى همه ، قابل درك و فهم نيست . مقامات باطنى آنها ، نقش تكوينىِ آنها در نظام هستى ، موضع گيرى هاى سياسى و اجتماعى آنان ، حضور و غيبت آنان ، تعداد آنها و موارد ديگرى از اين قبيل ، همه راز است ؛ امّا كسانى كه امامتِ آنان را بر پايه ادلّه قطعى پذيرفته اند ، باور دارند كه همه اين رازها ، مبتنى بر حكمت است ، چه حكمت آن را بدانند و چه ندانند .
تسليم مطلق شدن در برابر اهل بيت عليهم السلام
پيام دوم اين بخش ، مبتنى بر ايمان مطلق داشتن به خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله است و از آن رو كه ، زائر ، تسليم مطلق است ، چنين ابراز مى كند : «من ، ايمان خود را به همه امور و اسرارى كه بدانها اشاره كردم ، به شما واگذار كرده ام و به طور مطلق ، در برابر شما تسليمم ، و اين سخن را نه تنها بر زبان جارى مى سازم ؛ بلكه از اعماق جان خود ، بِدان باور دارم ، و رأى من ، پيرو رأى شماست» .
شيخ كلينى ، از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود :
مَن سَرَّهُ أن يَستَكمِلَ الإيمانَ كُلَّهُ ، فَليَقُل : «القَولُ مِنّي فِي جَمِيعِ الأشياءِ قَولُ آلِ مُحَمَّدٍ فِيما أسَرُّوا وَ ما أعلَنُوا ، وَ فيما بَلَغَنِي عَنهُم وَ فِيما لَم يَبلُغَني» . [5] هر كسى دوست دارد كه ايمان كامل داشته باشد ، بگويد : «در همه امور پنهان و آشكار ، آنچه از آنان كه به من رسيده، وآنچه به من نرسيده، رأى من، رأى خاندان محمّد است». بنا بر اين ، كسانى كه بتوانند صادقانه اين بخش از «زيارت جامعه» را بخوانند ، از كمال ايمان ، برخوردارند .
آمادگى براى تشكيل حكومت جهانى اهل بيت عليهم السلام
پيام سوم عبارت ياد شده از «زيارت جامعه» ، بيانگر آمادگى زائر براى همكارى جهت تشكيل حكومت جهانى اهل بيت عليهم السلام است . در واقع ، همه آنچه تا كنون گفته شد ، مقدّمه اين پيام است كه پيروان اهل بيت عليهم السلام ، اگر صادق هستند ، بايد براى حكومت جهانى آنان ، زمينه سازى كنند .
زائر بامعرفت ، پس از اظهار ايمان به اهل بيت عليهم السلام و تسليم مطلق نمودن خود به ارواح پاك آنان ، آمادگى خود را بدين سان به آنان ، ابراز مى دارد : «من ، خود را براى يارىِ شما ، آماده كرده ام تا خداوند ، دينش را به وسيله شما زنده گردانَد ، و شما را در روزگار نمايش قدرت و عظمت خود ، باز گردانَد و شما را براى بر پا كردن عدالت خود در جامعه ، آشكار نمايد و در زمين خود ، تمكّن (توانايى / امكانات) دهد» .
تمكّن دادن به اهل بيت عليهم السلام در زمين ، اشاره به وعده الهى در سوره نور دارد كه :
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى لَهُمْ . [6] خداوند ، به آن كسان از شما كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته كردند ، وعده داده كه هر آينه ، آنان را در زمين ، جانشين گردانَد [ و حكومت بخشد ] ، همچنان كه كسانى را كه پيش از ايشان بودند ، جانشين كرد ، و دينشان را كه برايشان پسنديده است ، جايگير و بر پا مى سازد» .
و در ادامه «زيارت نامه» ، خطاب به اهل بيت عليهم السلام مى گويد : «فَمَعَكُمْ ، مَعَكمْ لا مَعَ غَيْرِكُم ...» ؛ يعنى باز هم تأكيد مى كنم كه پيوند من با شما ، گسستنى نيست : «پس من با شما هستم ؛ من با شما هستم . و نه با غيرِ شما ... . من به شما ، ايمان آورده ام و ولايت آخرين امام از شما را همانند ولايت نخستين امام شما ، پذيرفته ام» .
[1] «السرّ : ما اخفيت» (لسان العرب ، ج 4 ، ص 356) .
[2] «العلانية : خلاف السرّ و هو ظهور الأمر» (لسان العرب ، ج 13 ، ص 289) .
[3] «فوّض إليه الأمر: صيّره إليه وجعله الحاكم فيه» (لسان العرب ، ج 7 ، ص 210) . «اُفوّض أمرى إلى اللّه ، أى اِتّكل عليه» (العين ، ج 7 ، ص 64) .
[4] «تولّيت فلانا أى اِتّبَعتُه و رضيت به» (لسان العرب ، ج 15 ، ص 414) .
[5] الكافى ، ج 1 ، ص 391 ، ح 6 .
[6] سوره نور ، آيه 55 .