توضيح واژه ها
خَصَّنا : ما را ويژه گردانيد ، به ما اختصاص داد . [2]
تَزكية : تصفيه ، پالايش ، پيراستگى . [3]
كَفّارَة : جبران ، تاوان . [4]
ذُنُوب : گناهان، معصيت ها، خطاها . [5]
شرح
جمله «و ما خصّنا به من ولايتكم» ، عطف بر «صلواتنا عليكم» و مفعول دوم براى «جَعَل» است ؛ يعنى : خداوند ، درودهاى فرستاده شده بر شما و دوستى شما را موجب (/ نشانه) پاكيزگى خلقت (/ اخلاق) ما ، طهارت جان هاى ما و رشد معنوى ما قرار داد .
نقش اهل بيت عليهم السلام در سازندگى معنوى
واژه «لخلقنا» را در جمله «طيبا لخلقنا» ، دو گونه مى توان خواند : «خُلقْ» و «خَلق» . هر دو گونه نيز مؤيّداتى در ميان روايات ما دارند. دسته اى «خُلق» را برگزيده اند و در اين صورت ، يعنى درود فرستادن بر اهل بيت عليهم السلام و اعتقاد داشتن به ولايت آنان ، سبب پاكيزگى اخلاقِ شيعيان مى شود .
دسته اى نيز «خَلق» را ترجيح داده اند كه در آن صورت ، درود فرستادن بر اهل بيت و اعتقاد به ولايت آنان ، نشانه پاكيزگى خلقت انسان و حلال زادگى اوست . اكنون ، هر دو احتمال را بررسى مى نماييم :
نشانه پاكىِ سرشت
يكى از نشانه هاى حلال زادگى ، محبّت اهل بيت عليهم السلام است . اين باور كه ريشه در سخنانِ پيامبر صلى الله عليه و آله دارد، از همان ابتدا ، مورد توجّه مسلمانان بوده است . ياران پيامبر صلى الله عليه و آله ، براى اطمينان از سرشت پاك فرزندان خود، آنان را به دوستىِ امير مؤمنان على عليه السلام مى آزمودند و چنانچه فرزندى نسبت به على عليه السلام كينه داشت، در حلال زادگى او ترديد مى كردند.
روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله در جمع مردم ، در باره على عليه السلام فرمود :
يَا أيُّهَا النّاسُ ! إمتَحِنُوا أولادَكُم بِحُبِّهِ ؛ فَإنَّ عَلِيَّا لا يَدعُو إلى ضَلالَةٍ و لا يَبعُدُ عَن هُدَىً ، فَمَن أحَبَّهُ فَهُوَ مِنكُم وَ مَن أبغَضَهُ فَلَيسَ مِنكُم . [6] اى مردم ! فرزندان خود را با دوستىِ على بيازماييد ؛ زيرا على ، هرگز به گم راهى فرا نمى خواند و از راه راست ، دور نمى شود . پس هر يك از فرزندان شما كه على را دوست داشتند ، از شما هستند ، و هر كدام كه او را دشمن داشتند ، از شما نيستند .
در حديث ديگرى ، پيامبر صلى الله عليه و آله ، معيار حلال زادگى و پاك بودن نطفه را در دوستىِ اهل بيت عليهم السلام دانسته است . در اين حديث ـ كه در گفتگوى ايشان با ابو ذر غفارى است ـ ، آمده :
يا أبا ذَرًّ ! مَن أحَبَّنا أهلَ البَيتِ فَلْيَحمَدِ اللّهَ عَلى أوَّلِ النِّعَمِ . قال : يا رَسولَ اللّهِ ! وَ ما أوَّلُ النِّعَمِ ؟ قالَ : طِيبُ الوِلادَةِ ، إنَّهُ لا يُحِبُّنا أهلَ البَيتِ إلّا مَن طابَ مُولِدُهُ . [7] [ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : ] «اى ابو ذر ! هر كه ما اهل بيت را دوست داشته باشد ، بايد خدا را بر نخستين نعمت ، ستايش كند» . [ابو ذر ]گفت : اى پيامبر خدا ! نخستين نعمت چيست ؟ فرمود : «پاكىِ ولادت (حلال زادگى) . ما اهل بيت را ، جز كسانى كه ولادتى پاكيزه داشته باشند ، دوست ندارند» .
افزون بر آنچه گذشت ، روايات فراوانى در منابع شيعه و اهل سنّت وجود دارد كه دوستى خاندان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله را نشانه پاكْ سرشتى مى دانند . [8] بنا بر اين ، در نظام آفرينش ، دوستى اهل بيت عليهم السلام ، ريشه در حلال زادگى و پاكىِ سرشت دارد .
اكنون با توجّه به اين كه دشمنى اهل بيت عليهم السلام ، برخاسته از ذات ناپاكِ دشمنانِ آنان است ، بايد بررسى كرد كه تقصير دشمنان در اين زمينه چيست ؟
به اين پرسش ، دو گونه مى توان پاسخ داد :
1 . دشمنان اهل بيت عليهم السلام ، در عالم ذر ـ كه پيش از اين جهان بوده ـ ، ولايت خوبان را نپذيرفته اند و لذا ، اين شايستگى را كه نطفه آنها به صورت مشروع منعقد شود ، نداشته اند . بنا بر اين ، ناپاكىِ سرشت ، به انتخاب انسان در عالمى پيش از عالم مادّه ، وابسته است و چنانچه در آن عالم ، نيكويى را برگزيده باشد ، در اين جهان نيز نيكوكار مى گردد ، و چنانچه بدى ها را انتخاب كرده باشد ، در اين جهان نيز زشتكار مى شود .
2 . از برخى احاديث ، استفاده مى شود كه انتخاب هاى انسان در زندگى ، در چگونگى سرشت آنها مؤثّر است . به سخن ديگر ، خداوند متعال مى داند كه در شرايط برابر ، انسان ها در زندگى آينده خود ، چه راهى را انتخاب مى كنند و اين انتخاب آنها ، در تكوين سرشت اوّليه آنها و سعادت و شقاوتشان ، نقش دارد :
«كُلَاً نُّمِدُّ هَـؤُلَاءِ وَ هَـؤُلَاءِ مِنْ عَطَـآءِ رَبِّكَ وَ مَا كَانَ عَطَـآءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا . [9] همه را ، اين گروه و آن گروه را از عطاى پروردگارت ، مدد مى رسانيم ؛ و عطاى پروردگارت ، [از هيچ كس] ممنوع نيست» .
امّا در هر حال ، توجّه به اين نكته ، لازم است كه سرشت بد ، از انسان هاى ناشايست ، سَلب مسئوليت نمى كند .
عامل خوش خويى
واژه «خُلق» ، به معناى خوى و رفتار است و چنانچه آن را در عبارت «طيبا لخلقنا» ، به صورت مضموم بخوانيم، نقش اهل بيت عليهم السلام در اخلاقِ دوستداران ايشان را نشان مى دهد. زائر بر اين باور است كه دوستى با خاندانِ پيامبر صلى الله عليه و آله ، سبب سامان يافتن رفتار وى مى شود. محبّت اهل بيت عليهم السلام ، با رفتار نيكو، رابطه اى مستقيم دارد و به هر ميزان كه انسان به اهل بيتِ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله علاقمند باشد ، اخلاق و رفتارِ وى نيز نيكوتر مى شود ؛ زيرا دوستى، شباهت مى آورد و هر كه دوستى با كسى را بپذيرد ، علاقه دارد كه خود را به وى ، شبيه كند . شيعيان نيز بايد در اخلاق فردى، خوش خو ، و در اخلاق اجتماعى نيز وفادار و امانت پيشه ، و در اخلاقِ عبادى ، سرآمدِ مسلمانان باشند. بر پايه روايتى ، امام صادق عليه السلام ، پيروان خويش را چنين معرّفى مى فرمايد :
شِيعَتُنا أهلُ الوَرَعِ و الإجتِهادِ ، وَ أهلُ الوَفاءِ وَ الأمانَةِ ، و أهلُ الزُّهدِ والعِبادَةِ . أصحابُ إحْدى وخَمسِينَ رَكعَةً فِي اليَومِ واللَّيلَةِ ، القائِمونَ بِاللَّيلِ ، الصّائِمونَ بِالنَّهارِ ، يُزَكُّونَ أموالَهُم وَ يَحُجُّونَ البَيتَ و يَجتَنِبونَ كُلَّ مُحَرَّمٍ . [10] شيعيان ما ، أهل پارسايى و سختكوشى [ در عبادت ] ، وفادارى و امانتدارى ، و پارسايى و عبادت اند . آنان اند كه در شبانه روز ، پنجاه و يك ركعت ، نماز مى گزارند ، شب ها را به عبادت ، سپرى مى كنند و روزها را به روزه دارى . زكاتِ اموال خود را مى پردازند و به حج مى روند و از هر حرامى ، دورى مى كنند .
نقش ولايتِ اهل بيت عليهم السلام ، زُدودن هر كار حرامى است. دوستداران خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، از هر كارِ حرامى ، دورى مى كنند و در كارهاى نيك ، از يكديگر ، پيشى مى گيرند. مسابقه نيكوكارى در ميان دوستداران اهل بيت عليهم السلام ، شيوه هميشگى ايشان است. امام صادق عليه السلام ، در پاسخِ پرسش مَسعَدة بن صدقه، ويژگى شيعيان را برشمرده و آنان را در همه مكان ها همنشين خويش دانسته است :
شِيعَتُنا مَن قَدَّمَ مَا استَحسَنَ وَ أمسَكَ مَا استَقبَحَ وَ أظهَرَ الجَمِيلَ ، وَ سارَعَ بِالأْمرِ الجَلِيلِ رَغْبَةً إلى رَحمَةِ الجَلِيلِ ، فَذاكَ مِنّا وَ إلَينا وَ مَعَنا حَيثُ ما كُنّا . [11] شيعه ما ، كسى است كه آنچه را نيك مى شمارد ، پيش مى دارد [ و به كار مى بندد ] و از آنچه زشت مى داند ، خوددارى مى كند ، خوبى ها را آشكار مى سازد و از سرِ اشتياق به رحمت [ خداى ] بزرگ ، به سوى كارهاى سِتُرگ مى شتابد . پس ، او از ماست و رو به سوى ما دارد و هر كجا باشيم ، با ماست .
شيعه ، فرصت شناس خوبى است و از آن رو كه رحمت پروردگار را به سوى بهترين بندگانش سرازير مى بيند، همراهى با آنان را بر مى گزيند و هر روز ، براى اصلاح اخلاقِ خويش ، مى كوشد تا مقامى بالاتر در نزد ايشان بيابد و عنايتِ خدا به خود را دريابد .
سبب پاكىِ جان
نقش ديگرى كه اهل بيت عليهم السلام در اصلاح ساختارِ وجودى دوستان خويش دارند ، تهذيب نفس ، پاك سازى و بالندگىِ جان آنان است. امامان عليهم السلام ، سبب پاكيزگى جانِ پيروان خود مى شوند: «طهارة لأنفسنا» ، و از سويى ، رشد و بالندگى روح آنان را تضمين مى كنند. عبارت «تزكية لنا» كه از مادّه «زَكَو» است ، هم به معناى تطهير و پاك سازى است ، و هم به معناى رشد و نمو . و آمدن اين دو عبارت در كنار هم ، بسيار پُرمعناست ؛ زيرا روح انسان ، مادام كه در گِرو آلودگى هاى دنياست، نمى تواند پرواز كند ، و اگر خود را از آلودگى ها بيالايد ، ديگر در روى زمين ، آرام و قرار ندارد . هنر ولايت اهل بيت عليهم السلام پاك سازى روح است و آن گاه كه روح ، پاك شد، پرواز ، نتيجه طبيعى آن است و هر چه روح ، بيشتر پرواز كند ، رشد و بالندگى او ، افزون خواهد شد.
در برخى نسخه ها به جاى «تزكية لنا» ، عبارت «بركة لنا» آمده كه معناى بركت نيز همان گسترش و رشدِ باثبات است.
جانْ مايه پاك سازى گناهان
يكى ديگر از آثار ولايت اهل بيت عليهم السلام ، پاك سازى پيروان آنها از گناهان است . در روايات پيشين ، خوانديم كه شيعيان ، اهل پارسايى و پرهيز از گناه اند و براى مبارزه با خطاهاى خود ، كوشش مى كنند. مهم آن است كه پيرو خاندان پيامبر صلى الله عليه و آله ، بر دوستى خود ، استوار بماند و براى مبارزه با گناهان ، از خداوند، مدد جويد. خدا نيز به او كمك مى كند و دلِ او را پاك مى كند تا براى تابش نورِ اهل بيت عليهم السلام ، آماده گردد. امام باقر عليه السلام ، به ابو خالد كابلى فرمود:
وَاللّهِ يَا أبَا خَالِد ! لَا يُحِبُّنا عَبدٌ وَ يَتَولَانَا حَتَّى يُطَهِّرَ اللّهُ قَلْبَهُ . [12] ابو خالد ! به خدا سوگند ، هيچ بنده اى نيست كه ما را دوست بدارد و ولايت ما را بپذيرد ، مگر آن كه خدا ، دلش را پاك گردانَد .
[1] در برخى نسخه ها به جاى «تزكية» ، واژه «بركة» آمده است .
[2] «خصّه بالشى ء : أفْرَدَه به دون غيره» (لسان العرب ، ج 7 ، ص 24) . «خصّ الشى ء : خلاف عمّ» (مجمع البحرين ، ج 4 ، ص 168) . «خصّه بكذا : أعطاه شيئا كثيرا» (لسان العرب ، ج 7 ، ص 25) .
[3] «الزكاة : النّماء ، الصلاح ، التطهير» (لسان العرب ، ج 14 ، ص 358) .
[4] «الكفّارة : ما يكفّر به من الخطيئة و اليمين فيمحى به» (العين ، ج 5 ، ص 358) . «تكفّر الخطئية أى تمحوها و تسترها» (لسان العرب ، ج 5 ، ص 149). «الكفّارة ... هى التغطية لأَنَّها تكفر الذنب عن الإنسان» (مجمع البحرين ، ج 3 ، ص 476).
[5] «الذنب : الإثم و المعصية» (العين ، ج 8 ، ص 190) . «الإثم و الجرم و المعصية» (لسان العرب ، ج 1 ، ص 389) .
[6] تاريخ دمشق ، ج 42 ، ص 288 .
[7] الأمالى ، طوسى ، ص 455 ، ح 1018 .
[8] ر . ك : اهل بيت عليهم السلام در قرآن و حديث ، ج 2 ، ص 611 «ويژگى هاى دوست داشتن اهل بيت عليهم السلام » .
[9] سوره اسرا ، آيه 20 .
[10] صفات الشيعة ، ص 2 ، ح 1 .
[11] همان ، ص 17 ، ح 32 .
[12] الكافى ، ج 1 ، ص 194 ، ح 1 .