و سَلامَةً مِمَّن تَوَعَّدَني.[۱]
در جلسه قبل گفتیم در تبیین این فراز نورانی از دعای مکارم الاخلاق سه نکته قابل توجه است. نکته اولی که اشاره شد این بود که کیفر تهدید مؤمن آتش دوزخ است.
نکته دوم این است که کرامت نفس در پیشگیری از تهدید کردن دیگران مؤثر است. در روایتی از امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) چنین وارد شده است:
الكريمُ إذا وَعَدَ وَفى، و إذا تَوَعَّدَ عَفا.[۲]
بزرگوار هر گاه وعده دهد، به كار بندد و هر گاه وعيد و بيم دهد درگذرد.
از آنجا که کریم بودن از اوصاف خداوند متعال است، در دعایی با همین تعبیر خطاب شده است:
يا مَن إذا تَوَعَّدَ عَفا و إذا وَعَد وَفى.[۳]
ای کسی که هر گاه وعده میدهی، به كار میبندی و هر گاه بيم میدهی میبخشی.
بنا بر این، اگر خداوند به کسی وعده بهشت دهد، حتماً او را به بهشت میبرد؛ ولی اگر کسی را به دخول در جهنم تهدید کند، ممکن است او را ببخشد و وارد جهنم نکند.
نکته سوم در تبیین این فراز نورانی این است که علاوه بر درخواست کمک از خدا در برابر تهدید دیگران، خود انسان هم باید در این جهت کوشش کند و لااقل نسبت به بعضی از تهدیدها ، هنر مقابله و دفاع از خود داشته باشد.
در حالات «حُجر بن عَدی» وارد شده است که وقتی «مُغيرة بن شُعبة» كه از طرف معاويه، فرمانرواى كوفه بود به او فرمان داد كه در بين مردم بِايستد و على (علیه السّلام) را لعن كند، وى نپذيرفت، اما وقتی مغيره، وى را تهديد كرد، برخاست و چنین گفت:
أيُّها النّاسُ، إنَ أميرَكُم أمَرَني أن ألعَنَ عَلِيّا فَالعَنوهُ. فَقالَ أهلُ الكوفَةِ: لَعَنَهُ اللّهُ.[۴]
اى مردم! فرمانروايتان به من دستور داده است كه على را لعن كنم. پس، او را لعن كنيد! مردم كوفه هم گفتند: خدا لعنتش كند!
وی این جمله را گفت در حالی که منظورش از ضمير «هاء» در «فَالعَنوهُ» خود مغیره بود.
بنابراین، او با گفتن این جمله ، هنرمندانه هم از عملی شدن تهدید مغیره پیشگیری کرد و نه تنها به خواسته او که لعن امیر المؤمنین (علیه السّلام) بود عمل نکرد؛ بلکه خود وی را مورد لعن قرار داد.