توضيح واژه ها
جَحَدَ : نفى كرد ، انكار كرد ، منكر شد . [1]
كافِر : پنهان كننده ، كفرورزنده ، بى ايمان . [2]
شرح
واژه «كفر» ، در لغت به معناى پوشاندن است و در متون دينى نيز كفر ، گاهى به معناى لغوى آن ، استعمال شده است و گاهى ، معنايى اصطلاحى دارد و از اين رو ، تمام استعمالات كفر را نمى توان ناپسند دانست ؛ بلكه گاهى همان معناىِ لغوى كفر ، بدونِ هر گونه ارزش گذارى ، منظور بوده است. از آن جمله ، عرب به كشاورز، «كافِر» مى گويد ؛ زيرا كشاورز ، دانه را در زير خاك ، پنهان مى كند:
«كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ . [3] همچون بارانى كه گياه روياندنش ، كشاورزان را به شگفت مى آورد [ و خوش مى دارند ] » .
در اين آيه، واژه «الكفّار» ، براى كشاورزان به كار رفته است و آنان را ستايش و يا نكوهش نمى كند و تنها ، گزارشى از فعّاليت كشاورزان را بازگو مى كند.
كفر پسنديده
كفر ستايش شده يا ممدوح ، گونه اى ديگر از كاربرد اين واژه در متون دينى ماست . قرآن كريم ، كسانى را كه ولايت طاغوت را نمى پذيرند، ستايش مى كند و آنان را «كافر به طاغوت» مى داند و در حقيقت ، مؤمنان ، با نافرمانى طاغوت ، سركشى آنان را مى پوشانند و به ريسمان الهى ، چنگ مى زنند :
«فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّـغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى [4] پس هر كه به طاغوت ، كافر شود و به خداوند ايمان آورد ، به راستى به دستاويز استوارى چنگ زده است» .
كفر ناپسند
كفر نكوهش شده ، گونه اى از كفر است كه در متون دينى ما ، كاربرد بيشترى دارد و نخستين برداشتى كه از واژه كفر در ذهن ما نقش مى بندد، همين مفهوم است و عبارت : «مَنْ جَحَدَكُم كافِرٌ» نيز به اين گونه كفر ، اشاره دارد .
كفر مذموم ، داراى اقسامِ [5] چهارگانه اى است كه عبارت اند از : كفر علمى، كفر جهلى، كفر نعمت ، و كفر معصيت.
الف ـ كفر علمى
كفر علمى، انكار دانسته هاى خويش است. اين نوع كفر ، كفر جُحود است كه در باطن به سخنى اعتقاد دارند ؛ امّا با زبان ، بِدان اعتراف نمى كنند و باورِ قلبى خود را مى پوشانند. فرعونيان ، نمونه اى از اين دسته كافران اند كه به خاطر ستمكارى و برترى طلبى، منكرِ آيات نازل شده بر موسى عليه السلام شدند. آنان ، هر چند يقين داشتند كه موسى عليه السلام از جانب خداوند سخن مى گويد، يقين خود را پوشاندند و به آيين موسى ، كفر ورزيدند :
«وَجَحَدُواْ بِهَا وَ اسْتَيْقَنَتْهَآ أَنفُسُهُمْ ظُـلْمًا وَ عُلُوًّا . [6] و آنها از روى ستم و سركشى انكار كردند ، در حالى كه دل هاشان بدانها يقين داشت» .
ب ـ كفر جهلى
انسان ها، بسيارى از مطالب را نمى دانند ؛ امّا همگى در اظهار نظر ، يكسان نيستند . برخى به راحتى به آنچه نمى دانند ، اعتراف مى كنند و دسته اى ، در باره ندانستن خود ، سخنى نمى گويند . امّا كفر جهلى ، وقتى است كه انسان ، مطلبى را نداند ، امّا اين ندانستن را انكار كند و به ديگران چنين وانمود كند كه مى داند !
ج ـ كفر نعمت
ناسپاسى كردن در برابر نعمت را «كفر نعمت» يا «كفران نعمت» مى گويند. كمترين مرتبه كفر نعمت، سپاس گزارى نكردنِ زبانى از مُنعِم است كه در واقع ، به معناى پنهان كردن و ناديده گرفتن نيكى و نعمت اوست . خداوند ، سپاس گزارى از نعمت ها را ستوده و كفرِ نعمت را نكوهش فرموده است:
«وَ مَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّى غَنِىٌّ كَرِيمٌ . [7] هر كه سپاس بگزارد ، جز اين نيست كه به سود خويش ، سپاس مى گزارد و هر كه ناسپاسى كند ، همانا پروردگار من ، بى نياز و بزرگوار است » .
د ـ كفر معصيت
اصطلاح «كفر معصيت» ، عبارت است از نافرمانىِ فرمانبَر از فرمانده . شخص نافرمان ، با نافرمانى خود ، گويا فرمانِ فرمان روا را پنهان مى كند و ناديده مى انگارد . به همين دليل ، به چنين كسى ، «كافر» گفته مى شود . در روايتى آمده كه امام صادق عليه السلام ، كفر در اين آيه را به «كفر معصيت» ، تفسير نموده است :
«أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَـبِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ . [8] آيا به بعضى از [ دستورهاى ] كتاب خدا ، ايمان مى آوريد و نسبت به بعضى ، كفر مى ورزيد ؟!» [9] .
اين آيه ، خطاب به بنى اسرائيل است كه برخى از فرمان هاى الهى را اجرا مى كردند و بعضى را ناديده مى گرفتند .
پيوند انكار اهل بيت عليهم السلام و كفر
جمله «مَنْ جَحَدَكُم كافرٌ» ، كفر علمى است يا كفر جهلى؟ بايد گفت كه هر دو صورت ، ممكن است. آنان كه از حجّيت سخنان اهل بيت عليهم السلام آگاهى ندارند و با اين همه ، آن را انكار مى كنند، «كافرِ جهلى» هستند و ناخواسته ، كفر نعمت هم مى كنند ؛ ولى كسانى كه به يقين ، اهل بيت عليهم السلام را شناخته اند و آنان را سُكّاندار كشتى نجات مى دانند ، امّا به خاطر منافع دنيايى خود، آنان را انكار مى كنند ، «كافر علمى» هستند . چنين كسانى ، كفر معصيت و كفر نعمت هم مى نمايند ؛ زيرا به برخى دستورهاى خداوند ، گردن مى نهند ؛ امّا از پذيرش ولايت اهل بيت عليهم السلام ، سر باز مى زنند و نعمتِ آنان را نيز انكار مى كنند. بنا بر اين ، تمام عالمان دنياپيشه اى كه مقامِ امامان عليهم السلام را انكار مى كنند ، كافرانى هستند كه بخشوده نمى شوند .
[1] «الجحود : نفى ما في القلب إثباته وإثبات ما في القلب نقيه» (مفردات ألفاظ القرآن ، ص 88) .
[2] «الكفر في اللّغة : ستر الشى ء» (مفردات ألفاظ القرآن ، ص 433) . «أصل صحيح يدلّ على معنى واحد ، و هو الستر والتغطية» (معجم مقاييس اللّغة ، ج 5 ، ص 191) .
[3] سوره حديد ، آيه 20 .
[4] سوره بقره ، آيه 256 .
[5] البته براى كفر، اقسام گوناگونى برشمرده اند ، مانند كفر انكار، كفر جحود، كفر عناد و كفر نفاق (الإيمان و الكفر، جعفر السبحانى، ص 55) .
[6] سوره نمل ، آيه 14 .
[7] سوره نمل ، آيه 40 .
[8] سوره بقره، آيه 85 .
[9] الكافى ، ج 2 ، ص 390 ، ح 1 .