توضيح واژه ها
حَفَظَة : جمع «حافظ» ، يعنى نگهبان . [1]
سِرّ : آنچه پوشيده است، راز . [2]
شرح
در احاديث گونه گون ، اهل بيت عليهم السلام به عنوان رازدار خداوند ، معرّفى شده اند و در اين فراز «زيارت جامعه كبيره» ، آنان ، نگهبان اسرار خداوند دانسته شده اند . چيستى راز ، همواره پوشيده است ؛ زيرا اگر آشكار شود ، ديگر راز نخواهد بود ؛ امّا آثارِ سرّ الهى را در متون روايى مى توان يافت . اينك ، سه موضوع را بررسى مى نماييم : نخست ، رواياتى كه اهل بيت عليهم السلام را رازداران الهى معرّفى مى كنند . دوم ، توضيحى اجمالى در باره نقش آگاهى از رازهاى الهى در زندگى ؛ و سوم ، دليل محروميّت مردم از آگاهى يافتن بر رازهاى الهى .
1 . رازداران الهى
در روايات فراوانى ، امامان عليهم السلام ، رازدار خداوند معرّفى شده اند . بنا بر روايتى ، امير مؤمنان عليه السلام فرموده :
أنَا المُؤتَمَنُ عَلى سِرِّ اللّهِ . [3] من ، امين بر راز خدايم . بنا بر نقلى ، امام صادق عليه السلام ، براى نيكويار خويش ، ابو بصير ، رازدار بودن ائمّه عليهم السلام را مطرح كرده و رازدارى را ويژه اهل بيت عليهم السلام دانسته و فرموده است :
إنَّ عِندَنا وَ اللّهِ سِرّا مِن سِرِّ اللّهِ وَ عِلمَا مِن عِلمِ اللّهِ ، وَ اللّهِ ما يَحتَمِلُهُ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نَبِىٌّ مُرسَلٌ وَ لا مُؤمِنٌ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ لِلإيمانِ ، وَ اللّهِ ما كَلَّفَ اللّهُ ذلِكَ أحَدا غَيرَنا . [4] بى گمان و به خدا سوگند ، رازى از راز خدا و دانشى از دانش خدا [تنها] نزد ماست ! و به خدا سوگند ، نه هيچ فرشته مقرّب و نه هيچ پيامبر فرستاده شده و نه هيچ مؤمنى كه خداوند ، دلش را به ايمان آزموده است ، نمى تواند آن را تحمّل كند ! به خدا سوگند كه خداوند ، آن را تنها بر دوشِ ما نهاده است!
آنچه در روايات آمده است ، همنشينى اسرار با دانش هاى الهى است . بنا بر اين ، مى توان نتيجه گرفت كه «سرّ» ، نوعى دانشِ الهى است كه نمى توان آن را براى همگان ، بازگو كرد .
2 . نقش آگاهى از رازهاى الهى
يكى از ويژگى هاى اسرار الهى ، كارگشا بودن آنهاست . آنان كه به رازها آگاه اند ، به علوم مختلف ، دست مى يابند و به سوى كمالِ انسانيت ، گام بر مى دارند . سرّ ، مانند كليدى است كه علوم بسيارى را مى گشايد . امير مؤمنان عليه السلام ، فرموده است :
إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله أسَرَّ إلَىَّ ألفَ حَدِيثٍ، فى كُلِّ حَدِيثٍ ألفُ بابٍ ، لِكُلِّ بابٍ ألفُ مِفتاحٍ . [5] پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، هزار حديث به گوش من گفت كه براى هر حديثى ، هزار در و براى هر درى ، هزار كليد است .
از آثار اسرار خداوند ، ره يافتن به دانش هاى فراوان است و چنانچه كسى بعضى از اسرار را دريابد ، به علومِ بى شمارى دست مى يابد . امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايد :
إنَّ فى صَدري هذا لَعِلْمَا جَمَّا عَلَّمَنِيهِ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، لَو أجِدُ لَهُ حَفَظَةً يَرعَونَهُ حَقَّ رِعايَتِهِ وَ يَروونَهُ كَما يَسمَعونَهُ مِنّى إذا لَأودَعتُهُم بَعضَهُ ، فَعُلِمَ بِهِ كَثيرَا مِنَ العِلمِ ، إنَّ العِلمَ مِفتاحُ كلِّ بابٍ وَ كُلُّ بابٍ يَفتَحُ ألفَ بابٍ . [6] همانا در درون سينه من ، دانش فراوانى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آن را به من آموخته است . اگر براى آن ، نگاهبانانى بيابم كه به درستى ، آن را پاس دارند و آن را همان گونه كه از من شنيده اند ، روايت كنند . بخشى از آن را در نزد آنان به امانت خواهم سپرد كه با [استفاده از ]آن ، دانش بسيارى بياموزند . به راستى كه آن دانش ، كليد هر درى است و هر درى ، [ راه ] هزار در را مى گشايد .
شناخت اسرار خداوند ، خشنودى در برابر تقديرهاى خداوند را به ارمغان مى آورد ؛ زيرا مقدّرات خداوند ، از اسرار الهى است و كسى كه حقيقت آن را دريابد ، در برابر آنچه براى او حتمى شده است ، ايستادگى نخواهد كرد و خواست خداوند را بر خواهش خود ، مقدّم مى دارد .
3 . راز محروميت از اسرار
محروميت از آگاهى بر اسرار الهى ، دلايل مختلفى دارد كه مهم ترين آنها ، آمادگى روحى و فكرى نداشتن همه انسان ها براى آگاهى بر اسرار است . برخى از اسرار الهى آن قدر پيچيده است كه حتّى پيامبر اولو العزمى مانند موسى عليه السلام نمى تواند به سادگى آن را كشف كند . بدين جهت ، وقتى از عبد صالح خدا (خضر عليه السلام ) مى خواهد كه همراه او باشد تا از دانش او بياموزد ، وى به او چنين پاسخ مى دهد :
«إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِىَ صَبْرًا . [7] تو توانايى بر شكيبايى همراه با مرا ندارى» .
همچنين بسيارى از مردم ، اگر از اسرار الهى در باره زندگى خود و يا ديگران آگاه شوند ، زندگى آنان ، مختل مى گردد .
بنا به روايتى ، امام على عليه السلام فرموده است :
إندَمَجتُ عَلى مَكنونِ عِلمٍ لَو بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبتُم إضطِرابَ الأَرشِيَةِ فِى الطَّوِىِّ البَعيدَةِ . [8] بر دانش هايى آگاهم كه بر شما پوشيده است و اگر پرده از آنها بر گيرم ، چون لرزش ريسمانِ آويزان در چاهى عميق ، به لرزه خواهيد افتاد .
براى نمونه ، جهان آفرينش ، آكنده از اسرار الهى است و همه موجودات ، ثناگوى حق تعالى هستند :
«وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَـكِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ . [9] و هيچ چيزى نيست ، مگر آن كه با ستايش ، او را تسبيح مى گويد ؛ ولى شما تسبيح آنان را در نمى يابيد» .
امّا اين كه چه كسانى تسبيح موجودات را مى شنوند ، بايد گفت : تنها كسانى آن را مى شنوند كه مَحرم اسرار خداوند هستند و رازهاى الهى را فاش نمى كنند . يكى از اهل دل ، فرموده بود : «من شب ها ، از صداى تسبيح موجودات ، به خواب نمى روم» .
رازداران ، انسان هاى باظرفيتى هستند كه هر چه بيشتر مى دانند ، كمتر بازگو مى كنند :
آن كه را اسرار حق آموختند
مُهر كردند و دهانش دوختند .
صاحبان اسرار ، اجازه افشاى آن را ندارند . بنا بر اين ، روح آنان ، بايد آن چنان بزرگ باشد كه همواره ، لب فرو بندند و در برابر گستاخى برخى مردمان ، خاموش باشند :
دانى كه چنگ و عود ، چه تقرير مى كنند ؟
پنهان خوريد باده كه تكفير مى كنند .
يكى از اسرار الهى كه همچنان ناگشوده خواهد ماند ، حكمت و علّت غيبت ولى عصر(عج) است ؛ زيرا مردم ، تحمّل پذيرش آن را ندارند . بنا بر نقلى ، عبد اللّه بن فضل هاشمى ، علّت غيبت امام مهدى عليه السلام را از امام صادق عليه السلام پرسيد . امام عليه السلام فرمود :
لِأمرٍ لَم يُؤذَنْ لَنا فى كَشفِهِ لَكُم . به علّتى كه اجازه نداريم آن را براى شما ، فاش سازيم .
راوى ، دگر باره پرسيد : پس حكمت غيبت او چيست ؟
امام فرمود :
إنَّ وَجهَ الحِكمَةِ فى ذلِكَ لا يَنكَشِفُ إلّا بَعدَ ظُهورِهِ كَما لَم يَنكَشِف وَجهُ الحِكمَةِ فيما أتاهُ الخِضرُ عليه السلام مِن خَرقِ السَّفِينَةِ وَ قَتلِ الغُلامِ و إقامَةِ الجِدارِ لِمُوسى عليه السلام إلى وَقتِ افتِراقِهِما . [10] حكمت آن ، فقط پس از ظهور او معلوم خواهد شد ، همچنان كه حكمت آنچه كه خضر عليه السلام به جا آورد ، يعنى سوراخ كردن كشتى ، كُشتن بچّه ، و ساختن ديوار براى موسى عليه السلام ، تا هنگام جدايى آن دو ، معلوم نشد .
سپس امام صادق عليه السلام به پرسنده ، يعنى عبد اللّه ، فرمود :
إنَّ هذا الأمرَ أمرٌ مِن [ أمرِ ] اللّهِ تَعالى و سِرٌّ مِن سِرِّ اللّهِ ، وَ غَيبٌ مِن غَيبِ اللّهِ . [11] اين امر (غيبت) ، امرى از [ امور ] خدا و رازى از راز[هاى] خدا و غيبى از غيب[هاى ]خداست .
اكنون حكمت انتخاب اهل بيت عليهم السلام و توصيف آنها به «حَفَظة سرّ اللّه ؛ نگاهبان راز خدا » را در مى يابيم . امامان عليهم السلام ، نگاهبانان اسرار الهى اند و هرگز راز خداوند را براى كسى فاش نمى كنند و از آثار رازهاى او در زندگانى خويش ، بهره مى برند و مردم را به سوى كمال ، هدايت مى كنند .
[1] «الحافظ و الحفيظ : الموكّل بالشّى ء يحفظه» (لسان العرب ، ج 7 ، ص 441) .
[2] «السرّ من الأسرار الّتى تكتم، و السرّ ما أخفيت ، و الجمع أسرار» (لسان العرب ، ج 4 ، ص 356) .
[3] . الأمالى ، صدوق ، ص 88 ، ح 58 .
[4] . الكافى ، ج 1 ، ص 402 ، ح 5 .
[5] . الخصال ، ص 644 ، ح 26 .
[6] . همان ، ص 645 ، ح 29 .
[7] ر . ك : سوره كهف ، آيه 65 ـ 82 .
[8] . نهج البلاغة ، خطبه 5 .
[9] . سوره اسرا ، آيه 44 .
[10] . اشاره به آياتى از قرآن كريم است كه موسى عليه السلام ، همراهى با يكى از صالحان را از خداوند ، درخواست كرد . شرطِ آن ، شكيبايى وى در برابر كارهاى آن مرد صالح قرار داده شد ؛ امّا موسى عليه السلام نتوانست حكمتِ رفتار او را دريابد و در هنگام جدايى ، حكمت هر يك از كارهاى او را فهميد (ر . ك : سوره كهف ، آيات 65 ـ 82 ) .
[11] . كمال الدين ، ص 482 ، ح 11 .