توضيح واژه ها
التّامّين : جمع «تامّ» ، به معناى كامل ، چيز بدون نقص ، تمام . [1]
مَحَبَّة : دوستى ، علاقه ، محبّت ، مهرورزى . [2]
شرح
اهل بيت عليهم السلام ، در محبّت خداوند به بالاترين مرتبه دست يافته اند و آن چنان به خدا عشق ورزيده اند كه آنان را با عنوان «التّامّين فى محبة اللّه ؛ (كاملان در دوستى خدا)» مى شناسيم . در اين مجال ، مفهوم دوستىِ خدا ، راه رسيدن به محبّت خداوند و نشانه هاى كمالِ محبّت خدا را بررسى مى نماييم :
دوستى خدا
محبّت ، يعنى احساس ميل نسبت به چيزى كه براى انسان ، لذّت بخش است . دوستى خدا نيز احساسى درونى و دريافتنى است كه قابل بيان و تعريف نيست . بنا بر اين ، نمى توان محبّت خدا را آن گونه كه دوستان او چشيده اند ، بيان كرد . از سوى ديگر ، برخى محبّت خدا را انكار مى كنند ؛ زيرا جنسيّت را شرط دوستى مى پندارند و علاقه انسان را به چيزى كه از جنس او نيست ، نمى پذيرند و معتقدند : از آن جا كه ماهيّت خدا با انسان متفاوت است ، نمى توان از دوستى خدا سخن گفت . بايد گفت كه اين تفكّر ، پندارى واهى است و تجانس ، شرط محبّت نيست و انسان ، به شعر ، نقّاشى ، طبيعت ، گل و هر چه زيبا باشد ، علاقه دارد و گاهى در راه زيبايى ها ، جان خود را مى بازد و بى ترديد ، آن كه زيبايى را دوست مى دارد ، به خالق زيبايى ها نيز عشق مى ورزد .
در جهان ، چون حُسن يوسف ، كس نديد
حُسن ، آن دارد كه يوسف آفريد .
استدلال به آيات قرآنى ، پاسخ ديگرى است كه به منكران محبّت خدا داده مى شود . خداوند متعال ، در توصيف مؤمنان ، فرموده است :
«وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ . [3] و كسانى كه ايمان آورده اند ، در دوستى خدا ، سخت ترند» .
قرآن ، به مسلمانان صدر اسلام هشدار مى دهد كه كوتاهى آنان در يارى دين ، با ظهورِ مسلمانانى كه در آينده مى آيند و با خدا ، رابطه اى عاشقانه دارند ، جبران خواهد شد :
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِى اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ . [4] اى كسانى كه ايمان آورده ايد ! هر كس از شما از دين خويش برگردد ، پس زودا كه خداوند ، گروهى را بياورد كه ايشان را دوست دارد و ايشان نيز او را دوست دارند» .
در فرهنگ شيعى ، ستون هاى دين ، بر محبّت خدا استوار است [5]
و پيامبر صلى الله عليه و آله ، مردم را به خدادوستى ، تشويق مى فرمايد :
أحِبُّوا اللّهَ مِن كُلِّ قُلُوبِكُم . [6] با همه دل هايتان ، خدا را دوست بداريد .
متون دينى فراوانى ، دوستىِ خدا را امرى انكار ناشدنى مى دانند و با اندكْ مطالعه اى در قرآن و احاديثِ اهل بيت عليهم السلام ، اهمّيت ، ارزش و آثارِ دوستى خدا ، آشكار مى شود . [7] آنان كه محبّت الهى را انكار مى كنند ، در حِصار توهّمات خويش ، زندانى اند و از آثارِ وصف ناشدنى محبّت خدا ، محروم اند .
راه دوستى خدا
بركات محبّت خدا ، همه مؤمنان را به سوى محبّت او مى كشانَد ؛ زيرا محبّت ، آخرين منزل بندگى خداست و رسيدن به اين مقام ، آرزوى همه مؤمنان است . مهم ترين راه محبّت ، معرفت است ؛ زيرا دوستى و شناخت ، رابطه اى به هم پيوسته دارند و هر چه شناختِ زيبايى ها بيشتر شود ، بر علاقه به آن ، افزوده مى شود و آن گاه كه معرفت به شهود مى انجامد ، شيفتگى مى آفريند . راهِ رسيدن به محبّت خدا ، معرفتِ شهودى اوست ، چنان كه از امام مجتبى عليه السلام روايت شده كه فرمود :
مَن عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ . [8] هر كه خدا را بشناسد ، دوستش خواهد داشت .
امير مؤمنان عليه السلام ، فرشتگان را عاشق خدا مى داند و بنا بر نقلى ، در توصيف آنان فرموده است :
وَ قَطَعَهُمُ الإيقانُ بِهِ إلَى الوَلَهِ إلَيهِ ... قَد ذاقُوا حَلاوَةَ مَعرِفَتِهِ وَ شَرِبُوا بِالكَأسِ الرَّوِيَّةِ مِن مَحَبَّتِهِ . [9] يقين به او ، آنان را از ديگران ، بُريده و شيفته او ساخته است ... آنان ، شيرينى معرفتش را چشيده و از جام لبريز محبّتش نوشيده اند . در ميراث دعايى شيعه ، درخواست براى معرفتِ شهودى ، بويژه در دوران غيبت صغرا ، مشاهده مى شود . براى نمونه ، خواندن دعاى «اللّهُمَّ عَرِّفْنِى نَفسَكَ ...» [10] پس از هر نمازى ، سفارش شده است و در «مناجات شعبانيه» ، درخواست براى زُدودن حجاب ها را چنين زمزمه مى كنيم :
إلهِى ! هَب لِى كَمالَ الإنْقِطاعِ إلَيكَ وَ أنِرْ أبصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إلَيكَ . [11] خدايا ! از نهايتِ رَستن به سوى خودت ، بهره مندم ساز و دلمان را به روشنايىِ نگريستن در خويش ، روشن كن .
راه هاى رسيدن به محبّت خدا
احاديث ، راه رسيدن به محبّتِ برخاسته از معرفت شهودى را براى ما بيان كرده اند . مهم ترين راه ها براى رسيدن به محبّت خدا ، [12] عبارت اند از :
1 . ذكر
ياد خدا و احساس حضور دائم الهى در دل ، بهترين راه براى رسيدن به محبّت خداوند است . از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله روايت شده كه فرمود :
مَنْ أكثَرَ ذِكرَ اللّهِ عز و جل أحَبَّهُ اللّه . [13] هر كه خدا را بسيار ياد كند ، خداوند ، دوستش دارد .
ذكر حقيقى ، ذكرى است كه از دل ، برخاسته باشد و آنچه تنها بر زبان جارى مى شود ، ذكر نيست . ذاكِر ، كسى است كه خود را در محضر خدا مى بيند :
باش چو در مجلسى ، دل به خدا ، رو به خلق
چون كه به خلوت روى ، روى و دلت سوى يار .
2 . اهتمام به حضور قلب داشتن در نماز
دومين راه كسب محبّت خدا ، نماز خواندن با حضور قلب است ، به گونه اى كه شخص از آغاز تا فرجام ، دل به خدا بسپُرد و از هر چه غير اوست ، دست بشويد ؛ زيرا نماز ، كامل ترين نمونه ذكر است و انسان را به قرب خداوند مى رساند .
بنا بر نقلى ، امام صادق عليه السلام فرموده است :
ما مِن شَى ءٍ بَعدَ المَعرِفَةِ يَعدِلُ هذِهِ الصَّلاةَ . [14] پس از شناخت [خدا] ، هيچ چيزى هم پايه نماز نيست .
3 . دعا
استمداد از خداوند براى رسيدن به محبّت او ، در گفتار و سيره معصومان عليهم السلام مشهود است . روايت شده كه پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله ، از خدا چنين درخواست مى كرد :
اللّهُمَّ اجْعَل حُبَّكَ أحَبَّ الأشياءِ إلَىَّ ! [15] بار خدايا ! دوستى ات را محبوب ترين چيزها نزدم گردان .
بنده ، از خدا مى خواهد تا محبّت خدا در دلش جاى گيرد ؛ زيرا اگر خداوند ، بنده اى را گرامى بدارد ، او را به دوستى خود ، مشغول مى سازد .
4 . توسّل
توسّل به اهل بيت عليهم السلام ، راه ديگرى براى رسيدن به محبّت خداست كه در شرح عبارت «مَن أرادَ اللّه بَدَءَ بِكُم» ، بيشتر در باره آن سخن خواهيم گفت . [16]
5 . خدمت به خلق براى خدا
خدمت به خلق كه در برخى موارد ، مانند زكات ، واجب شرعى است ، راه ديگرى براى كسب محبّت خداوند است تا آن جا كه امام على عليه السلام ، در روايتى ، احسان را در كنار اطاعت خداوند ، فلسفه خلقت انسان مى داند :
بِتَقوَى اللّهِ اُمِرتُم وَ لِلْاءحسانِ وَ الطّاعَةِ خُلِقْتُم . [17] به پرواى از خدا ، فرمان يافته ايد و براى احسان و اطاعت ، آفريده شده ايد .
و هر چه انسان به خلق خدا ، بويژه به محرومان ، بيشتر خدمت كند ، به دوستى خدا نزديك تر مى شود . در حديثى قدسى ، آمده است :
يا أحمد! مَحَبَّتى مَحَبَّةُ الفُقَراءِ . [18] اى احمد! دوستى من ، دوست داشتنِ تهى دستان است .
نشانه هاى كمالِ دوستى خدا
راه هاى پيش گفته براى رسيدن به دوستى خدا بود . اينك ، نشانه هاى كسانى را كه پلّه پلّه ، به خدا نزديك مى شوند و به مرحله كمالِ محبّت الهى مى رسند ، بازگو مى كنيم :
1 . دوستى خدا ، مبناى ساير محبّت هاست
نخستين نشانه كاملان در محبّت خدا ، سرشار بودن از محبّت اوست ، به گونه اى كه خدا را بيش و پيش از همه دوست دارند و به ديگران نيز بر اساس محبّت او ، عشق مى ورزند . حتّى محبّت آنها به پدر و مادر و زن و فرزند ، براى خداست ، بدين معنا كه دوستى خدا ، براى آنها مبنا و اساس ساير دوستى هاست .
در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله ، نوجوان بامعرفتى خدمت ايشان رسيد و با ديدن چهره پيامبر صلى الله عليه و آله لبخند زد و سلام كرد . پيامبر خدا به او فرمود : «جوان! مرا دوست دارى ؟» .
گفت : به خدا سوگند ، آرى ، اى پيامبر خدا !
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «مانند چشمانت ؟» .
گفت : بيشتر .
فرمود : «مانند پدرت؟» .
گفت : بيشتر .
فرمود : «مانند مادرت؟» .
گفت : بيشتر .
فرمود : «مانند جانت ؟» .
گفت : به خدا سوگند ، بيشتر ، اى پيامبر خدا !
فرمود : «مانند پروردگارت ؟» .
نوجوان بامعرفت ، به آزمونِ پيامبر صلى الله عليه و آله ، چنين پاسخ گفت : خدا ، خدا ، خدا ، اى پيامبر خدا ! اين دوستى ، نه براى توست و نه براى هيچ كس ديگر . من ، تو را نيز تنها به خاطر دوستىِ خدا ، دوست مى دارم .
پيامبر صلى الله عليه و آله ، رو به اطرافيان كرد و فرمود :
هكذَا كُونُوا أحِبُّوا اللّهَ لِاءحسانِهِ إلَيكُم وَ إنعامِهِ عَلَيكُم وَ أحِبّونِى لِحُبِّ اللّهِ . [19] اين چنين باشيد . خداوند را به خاطر احسان و نعمت هايش بر شما دوست بداريد و مرا به خاطر دوستى خداوند .
2 . لذّت بردن از نماز
براى عاشقان كامل خدا ، نماز ، شيرين است و وقتى به نماز دعوت مى شوند ، براى سخن گفتن با محبوب ، سر از پا نمى شناسند و هرگز در نمازِ خود ، احساس كسالت و خستگى نمى كنند . پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد :
جَعَلَ اللّهُ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ قُرَّةَ عَينِى فِى الصَّلاةِ وَ حَبَّبَ إلَىَّ الصَّلاةَ كَما حَبَّبَ إلَى الجائِعِ الطَّعامَ وَ إلَى الظَّمآنِ الماءَ وَ إنَّ الجائِعَ إذا أكَلَ شَبِعَ وَ إنَّ الظَّمآنَ إذا شَرِبَ رَوِىَ وَ أنا لا أشبَعُ مِنَ الصَّلاةِ . [20] خداوند روشنايى چشمم را در نماز قرار داد و نماز را محبوب من كرد چنان كه غذا را محبوب گرسنه و آب را براى تشنه . گرسنه آن گاه كه خورد سير شود و تشنه چون نوشد سيراب و من از نماز سير نمى شوم .
يكى از نشانه هاى آشكار دوستى كامل خدا ، عشق به نماز است كه براى بسيارى از اولياى خدا ، روى مى دهد . سجده هاى اويس قَرَنى كه ساعت ها طول مى كشيد و يا برخى ركوع هاى مرحوم شيخ حسنعلى نخودكى در كنار حرم مطهّر امام رضا عليه السلام كه از شامگاه تا بامداد به طول مى انجاميد ، از جمله نمازهاى مشهور عارفان است . پذيرش نمازهايى اين چنين ، براى كسانى كه از اين وادى دورند ، سخت است .
يكى از دوستان طلبه ، در اين باره داستانى شنيدنى نقل كرده است . وى مى گفت : به مدّت ده روز ، حالتى داشتم كه هر چه از خدا مى خواستم ، برآورده مى شد . روزى ، هنگامى كه مشغول نماز بودم ، در باره نمازهاى طولانى دوستان خدا ، ترديد كردم و با خودم گفتم : چگونه ممكن است كه نماز ، اين قدر طولانى شود و انسان ، خسته نشود ؟! شايد اين گونه داستان هايى كه نقل مى شود ، دروغ باشد . همان وقت ، به ركوع رفتم و ذكر «سبحان ربّى العظيم و بحمده» را گفتم . ديدم چه قدر شيرين است . دوباره و سه باره گفتم و هر چه تكرار مى كردم ، شاداب تر مى شدم و بيشتر احساس لذّت مى كردم . بدين سان ، خداوند ، شُبهه ام را زُدود .
3 . جدايى از خدا ، بزرگ ترين عذاب است
كاملان در دوستى خدا ، جدايى از خدا را بزرگ ترين عذاب مى دانند . آنان ، تابِ دورى او را ندارند و چون عاشقى هستند كه در فراقِ معشوق ، رنگ چهره اش زرد مى شود و مُردن براى او بهتر از جدايى است . دوستانِ حقيقى خدا ، آزار و اذيّت در راه خدا را ناديده مى گيرند . براى آنان ، با او بودن اهمّيت دارد ، هر چند سرزنش شوند . امير مؤمنان عليه السلام ، در «دعاى كميل» به درگاه حق تعالى ، چنين مى گويد :
فَهَبنِى ، يا إلهى و سَيِّدى و مَولاىَ وَ رَبِّى ، صَبَرتُ عَلى عَذابِكَ ، فَكَيفَ أصبِرُ عَلى فِراقِكَ ؟ [21] چنان گير ـ اى خداى من و سَرور من و مولاى من و پروردگار من ـ كه بر عذابت ، شكيبايى كنم ، بر جدايى ات چگونه تاب بياورم ؟!
بر زبان آوردن اين جملات ، آسان نيست . نقل شده كه امام خمينى رحمه الله ، اين جمله دعا را به قصدِ انشا نمى گفت ؛ يعنى از زبان امام على عليه السلام مى خواند ؛ زيرا معتقد بود كه تنها كاملانِ در دوستى خدا مى توانند چنين سخن بگويند .
مرحوم آية اللّه بهاء الدينى مى فرمود : «معناى فصل (جدايى) را كسى مى فهمد كه وصل را درك كرده باشد» . بنا بر اين ، كسانى كه شيرينى محبّت خدا را چشيده اند ، جدايى از او برايشان دردناك است و براى كسانى كه به اين مرحله نرسيده اند ، بى معناست .
4 . ياد خدا در سختى ها
نشانه ديگر دوستداران كامل خداوند ، شكيبايى در برابر مشكلات و ياد خدا در سختى هاست . آنان ، در برابر ناملايمات ، ياد خدا را فراموش نمى كنند و هر چه سختى ها افزون شود ، ياد خدا در نزد ايشان ، بيشتر مى شود . دوستان خدا ، هر چه را از دوست رسد ، نيكو مى دانند ، خواه شيرينىِ زندگى باشد ، و يا تلخى غم و اندوه آن . عبارات بسيارى از «دعاى ابو حمزه ثُمالى» ، صحنه مُغازله عاشق و معشوق است و امام زين العابدين عليه السلام ، در اين دعاى بلندْمعانى ، چگونگى دل باختن به خدا را ترسيم مى كند و در عبارتى از آن ، به درگاه خداوند متعال ، چنين مى گويد :
إلهى! لَو قَرَنتَنِى بِالأَصفَادِ وَ مَنَعتَنِى سَيبَكَ مِن بَينِ الأَشهَادِ وَ دَلَلتَ عَلى فَضَائِحِى عُيُونَ العِبادِ وَ أمَرتَ بِى إلَى النّارِ ... لا خَرَجَ حُبُّكَ مِن قَلبِى . [22] معبودا ! اگر مرا به بند كشى و بخشش خود را ميان همه ، از من دريغ بدارى و رسوايى هايم را پيشِ چشم بندگانت آورى و فرمان دهى تا مرا به دوزخ بيفكنند ، ... محبّت تو از دلم بيرون نمى رود .
متون حديثى و سيره اهل بيت عليهم السلام ، بيانگر آن است كه امامان عليهم السلام ، تمام نشانه هاى كاملان در دوستى خداوند را دارا بوده اند . آنان ، حقيقت دلباختگى را يافتند و هيچ چيز ، حتّى لحظه اى محبّت خدا را از دل آنان ، خارج نكرد . سختى ها را به جان خريدند و به خدا ، عشق ورزيدند . بى مهرىِ مردم را ديدند و بيشتر شيفته خدا شدند و سرانجام ، به وصال معبود رسيدند و در بهترين جايگاه عشق الهى ، سُكنا گُزيدند .
[1] «تمام الشّى ء ، إنتهاؤه إلى حدّ لا يحتاج إلى شى ء خارج عنه» (مفردات ألفاظ القرآن ، ص 168) .
[2] «الحبّ : نقيض البغض» (لسان العرب ، ج 1 ، ص 289) . «المحبّة : إرادة ما تراه أو تظنّه خيرا» (مفردات ألفاظ القرآن ، ص 214) .
[3] . سوره بقره ، آيه 165 .
[4] . سوره مائده ، آيه 54 .
[5] . نهج البلاغة ، خطبه 198 : « ... و أقام دعائمه على محبّته ؛ [خداوند] ... ستون هاى اسلام را بر دوستى خود ، استوار كرده است» .
[6] . الدرّ المنثور ، ج 3 ، ص 409 ؛ كنز العمّال ، ج 16 ، ص 124 ، ح 44147 .
[7] . براى مطالعه بيشتر ، ر . ك : دوستى در قرآن و حديث ، بخش دوم : دوستى خدا .
[8] تنبيه الخواطر ، ج 1 ، ص 52 .
[9] . نهج البلاغة ، خطبه 91 .
[10] . ر. ك : مصباح المتهجّد ، ص 411 ، ح 536 ؛ الكافى ، ج 1 ، ص 337 ، ح 5 .
[11] . الإقبال ، ج 3 ، ص 299 ؛ بحار الأنوار ، ج 94 ، ص 99 .
[12] . براى اطّلاع بيشتر ، ر . ك : دوستى در قرآن و حديث ، بخش دوم ، فصل سوم : اسباب محبوبيت نزد خدا .
[13] . الكافى ، ج 2 ، ص 500 ، ح 3 ؛ بحار الأنوار ، ج 93 ، ص 160 ، ح 39 .
[14] . الأمالى ، طوسى ، ص 694 ، ح 1478 .
[15] . كنز العمّال ، ج 2 ، ص 182 ، ح 3648 .
[16] . ر . ك : ص 601 .
[17] . الغارات ، ج 2 ، ص 728 ؛ بحار الأنوار ، ج 32 ، ص 356 ، ح 337 .
[18] . إرشاد القلوب ، ص 201 .
[19] . إرشاد القلوب ، ج 1 ، ص 161 .
[20] . مكارم الأخلاق ، ج 2 ، ص 366 ، ح 2661 .
[21] . مصباح المتهجّد ، ص 847 .
[22] . همان ، ص 590 .