توضيح واژه ها
حِزْب : گروه ، دسته ؛ گروهى كه با يكديگر ، همبستگى دارند . [1]
عَيْبَة : گنجينه ، خزانه ، جاى قرار دادنِ لباس و غيره . [2]
حُجَّة : دليل ، برهان . [3]
صراط : راه ، مسير ، طريق ، جاده . [4]
شرح
در اين مجال ، تنها مفهوم «حزب» را بررسى مى نماييم و ساير مفاهيم ، در عبارت هاى مرتبط با آنها ، بررسى شده است . [5] اين عبارت زيارت ، ويژگى در حزب خداوند بودنِ امامان عليهم السلام ، بيان شده است و از آن جا كه تعابير «حزب اللّه » و «حزب اللّهى» در روزگار ما بسيار پُركاربرد است ، بررسى ويژگى هاى «حزب خدا» ، ضرور مى نمايد .
واژه «حزب» در قرآن
واژه «حزب» ، به «گروه» يا «گروهى از مردم كه داراى مرام و مسلك معيّنى باشند» و «گروهى كه با يكديگر ، همبستگى دارند» ، معنا شده است .
در قرآن كريم ، واژه «حزب» به صورت مفرد ، هشت بار [6] و به صورت تثنيه ، يك بار ، [7] به صورت مُطلق ، [8] دو بار و با افزوده شدن «اللّه » به آن ، [9] سه بار و با افزوده شدن «شيطان» به آن [10] نيز سه بار به كار رفته است . بنا بر اين ، از نگاه قرآن ، دو حزب ، پيوسته در جهان وجود دارند : حزب خدا و حزب شيطان .
حزب خدا ، حزب رستگاران است :
«أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ . [11] آگاه باشيد كه حزب خدا ، رستگاران اند!» .
و حزب شيطان ، حزب زيانكاران است :
«أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَـنِ هُمُ الْخَـسِرُونَ . [12] آگاه باشيد كه حزب شيطان ، زيانكارن اند!» .
1 . حزب خدا
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ، امامان عليهم السلام را به عنوان حزب خدا ، شناسانده و بر اساس روايتى فرموده است :
هر كس دوست دارد بر كشتى نجات ، سوار شود و به دستگيره محكم الهى چنگ زند و به ريسمان ناگسستنى خداوند بياويزد ، پس از من ، با على دوستى ورزد و با دشمنش دشمنى كند و از امامان هدايتگر از نسل او ، پيروى كند ؛ زيرا كه آنان ، جانشين و وصىّ من هستند . [13] همچنين ، فرموده است :
حِزبُهُم حِزبى وَ حِزبى حِزبُ اللّهِ عز و جل وَ حِزبُ أعدائِهِم حِزبُ الشَّيطانِ . [14] حزب آنان ، حزب من است و حزب من ، حزب خداوند عز و جل است و حزب دشمنان آنان ، همان حزب شيطان است .
در حديث ديگرى ، امام صادق عليه السلام ، امامان و شيعيان را هم گروه و ايشان را حزب پيروز خداوند ، معرّفى مى كند :
نَحنُ وَ شِيعَتُنا حِزبُ اللّهِ وَ حِزبُ اللّهِ هُمُ الغالِبونَ . [15] ما و شيعيانمان ، حزب خداييم ؛ و حزب خدا ، پيروز است .
رَهاورد انديشه در توصيفات قرآنى و سخنان معصومان عليهم السلام در باره «حزب اللّه » ، آن است كه حزب خدا ، هدفمند است و داراى اساس نامه و شرايط عضويتِ ويژه اى است . هدف حزب اللّه ، رهايى انسان از بردگى هاى بُرونى و درونى است كه بر اساس ره نمودهاى قرآن ، سازماندهى مى شوند . حزب اللّه ، يكتايى خدا را در شعار و عمل ، پذيرفته اند و هر برنامه و رفتارى را كه با اساس توحيد ، ناسازگار باشد ، نمى پذيرند . توحيدمدارى حزب اللّه ، نفىِ همه قدرت هايى است كه خود را جانشين خدا مى دانند . حزب اللّه ، گروهى است كه وابستگى اش ، تنها به خداست و بس .
رهبر حزب اللّه ، پيامبر صلى الله عليه و آله است كه فرموده است :
حِزْبى حِزْب اللّه . [16] حزب من ، حزب خداست .
و اساس نامه حزب اللّه ، همان قرآن است كه رستگارى حزب اللّهيان را نويد داده و بهترين برنامه مادّى و معنوى را براى خداباوران ، ارائه داده است كه :
«رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِى الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِى الْأَخِرَةِ حَسَنَةً . [17] پروردگارا ! به ما در اين جهان ، نيكويى (نعمت) بده و در آن جهان نيز نيكويى ببخش » .
ويژگى هاى «حزب اللّه »
حزبى كه خداوند ، آن را توصيف فرموده و معصومان عليهم السلام ، رهبرى آن را بر عهده دارند ، همه حقيقت خواهان را به سوى خويش فرا مى خوانَد ؛ امّا چنين نيست كه هر مدّعى اى بتواند خود را حزب اللّهى بنامد ؛ بلكه امامان عليهم السلام ، ويژگى هاى متعدّدى را براى حزب خدا بيان كرده اند كه بدون آن ويژگى ها ، نمى توان در زمره حزب خدا در آمد . برخى خصوصيات حزب خدا ، چنين است :
1 . پذيرش ولايت الهى
نخستين شرط عضويت در حزب اللّه ، پذيرش سرپرستى خدا و پيامبر اوست . حزب اللّهى ، بايد خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام را به عنوان ولىّ و سرپرست خويش برگزيند و اختيار امور خود را به ايشان ، وا گذارد :
«وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَــلِبُونَ . [18] و هر كه خدا و پيامبرش و [ چنين ] كسانى را كه ايمان آورده اند ، به دوستى [و سرپرستى ]برگزيند [ ، از حزب خداست ] ؛ و به راستى ، حزب خدا پيروزند» .
مؤمنان واقعى ، همان اهل بيت عليهم السلام هستند كه ولايت خدا و پيامبرش را پذيرفته اند و شخص حزب اللّهى ، اگر تنها ولايت خدا ، پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام را انتخاب كند ، بى ترديد ، پيروز است .
2 . محبّت به دوستان خدا و ستيز با دشمنان خدا
دومين ويژگى حزب اللّه ، دوستى با دوستان خدا و ستيز با دشمنان اوست . محبّت خدا و دشمن خدا ، در يك دل نمى گنجند .
خدا ، دوستان خويش را به سوى خويش ، دعوت مى كند و شيطان نيز دوستان خود را براى عضويت در حزب خود ، فرا مى خواند . به آيات زير بنگريد :
«لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْأَخِرِ يُوَآدُّونَ مَنْ حَآدَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُواْ ءَابَآءَهُمْ أَوْ أَبْنَآءَهُمْ أَوْ إِخْوَ نَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُوْلَئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الْاءِيمَـنَ وَ أَيَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّـتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَـرُ خَــلِدِينَ فِيهَا رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ . [19] مردمى را نمى يابى كه به خداوند و روز واپسين ، ايمان آورند ، در حالى كه با كسانى كه با خداى و پيامبرش دشمنى كرده اند ، دوستى بدارند ، اگر چه پدران يا پسران يا برادران يا خويشانشان باشند . اينان اند كه [ خداوند ] ايمان را در دل هاشان نوشته [ و پايدار ساخته ]است و ايشان را به روحى از نزد خويش ، نيرومند گردانيده و به بهشت هايى در مى آورد كه از زير آنها جوى ها روان است . در آن جا جاويدان اند . خداوند از ايشان ، خشنود است و ايشان ، از خدا خشنودند . ايشان اند حزب خدا . آگاه باشيد كه حزب خدا ، رستگاران اند» .
تعبير «لَا تَجِدُ قَوْمًا» ، هر گونه گِرد هم آمدن محبّت خدا و دشمنان او را نفى مى كند و آن را ناممكن مى داند . از سوى ديگر ، شيطان با ترفندهاى گوناگون ، ياد خدا را از دل ها مى زُدايد تا انسان ها را براى پذيرش دعوت خويش ، مهيّا نمايد :
«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَـنُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَـنِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَـنِ هُمُ الْخَـسِرُونَ . [20] شيطان ، بر آنان دست يافته است . پس يادكرد خداوند را از يادشان برده است . اينان ، حزب شيطان اند . آگاه باشيد كه حزب شيطان ، زيانكاران اند» .
3 . وحدت كلمه
سومين ويژگى حزب اللّه ، فراهم آمدن بر محور توحيد و پرهيز از هر گونه تفرقه و تشتّت است . حزب اللّه ، بر اساس ره نمودهاى قرآن و با تكيه بر يگانگى پروردگار و پذيرش رهبرى پيامبر صلى الله عليه و آله ، همه مسلمانان را به سوى رستگارى فرا مى خوانند و شيوه رفتارى پيامبر صلى الله عليه و آله ، گرد آوردن مسلمانان بر محور قرآن و سنّت است و رفتار امامان عليهم السلام نيز زنده نگه داشتن سيره عملى پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است . حزب اللّه ، امّت واحد است و حزب شيطان ، اگر چه در ظاهر وحدت داشته باشد ، امّا خودخواهى و زياده طلبى ، موجب پراكندگى و تفرقه آنان خواهد شد :
«وَ إِنَّ هَـذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَ حِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ فَتَقَطَّعُواْ أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ . [21] همانا اين ، امّت شماست ، امّتى يگانه ، و من ، پروردگار شما هستم . پس ، از من پروا كنيد ؛ ولى كار [دين] خويش را ميان خود ، پاره پاره كردند . هر گروهى ، به آنچه نزدشان است ، دل خوش اند» .
نگاه حزبى و دل خوش بودن به منافع حزب ، از ويژگى هاى حزب شيطان است ؛ زيرا حزب اللّه ، كلّى نگرند و منافع جامعه اسلامى را بر منافع خويش ، ترجيح مى دهند . براى نمونه ، سراسر صحيفه سجّاديه ، مشحون از دل نگرانى هاى امام سجّاد عليه السلام براى اجتماع مسلمانان است . امام عليه السلام ، آن چنان براى مرزداران جامعه آن روز ، بدون در نظر گرفتن مذهب و گرايش آنان ، دعا مى كند كه همه مسلمانان را يك پارچه در برابر كافران قرار مى دهد . بنا بر اين، آنان كه بر طبل تفرقه مى كوبند ، بايد در حزب اللّهى بودن خويش ، ترديد كنند .
4 . تقوا
پارسايى و تقوا ، از ويژگى هاى مهمّ حزب اللّه است . امير مؤمنان عليه السلام ، راه ورود به حزب خدا را داشتن تقوا مى داند و بنا به گزارشى مى فرمايد :
أيَسُرُّكَ أنْ تَكُونَ مِنْ حِزْبِ اللّهِ الغالِبينَ ؟ إتَّقِ اللّهَ سُبحانَهُ وَ أحْسِنْ فِى كُلِّ اُمُورِكَ ؛ فَإنَّ اللّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقوا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنونَ . آيا خوش دارى كه از حزب پيروز خدا باشى ؟ از خداى سبحان ، پروا پيشه كن و در همه كارهايت ، نيكو عمل كن ؛ زيرا كه خداوند ، با پروا پيشگان و نيكوكاران است . [22]
5 . ياد خدا و شب زنده دارى
حزب اللّه ، در عبادت و مناجات نيز سرآمد ديگران اند . آنان ، در تاريكى شب ، به ياد معشوق بر مى خيزند و با تضرّع و شب زنده دارى ، خود را نيرومند مى سازند . آنها ، ياد خدا را بر تمامى يادها ترجيح مى دهند و بر خطاهاى خويش ، نگران اند و لب به آمرزش خواهى مى گشايند . امام على عليه السلام ، در روايتى ، آنان را چنين توصيف مى كند :
طُوبى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إلى رَبِّها فَرضَهَا ... فِى مَعْشَرٍ أسْهَرَ عُيُونَهُم خَوفُ مَعادِهِم وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُم ، وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِم شِفَاهُهُم ، وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِم ذُنُوبُهُمْ ، «أُوْلَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . [23] خوشا بر نفسى كه وظيفه خود را به پروردگارش ادا كرد ! ... آنان كه خوف روز رستاخيز ، شب هنگام ، چشمانشان را بيدار نگه داشته و پهلوهايشان را از بستر نرم ، دور ساخته است و لب هايشان به ياد خداوند مى جنبد و از بسيارىِ آمرزش خواهى ، گناهانشان زُدوده شده است . «آنان ، حزب خداوندند ، و بدانيد كه حزب خدا ، رستگاران اند» .
بر ستيغ حزب خدا ، ائمّه عليهم السلام قرار دارند و از همين رو ، در «زيارت جامعه» ، در شمارِ ويژگى هاى آنان ، آمده است : «وَ حِزبِهِ ؛ [آنان ،] حزب او (خدا) هستند» .
[1] «كلّ قوم تشاكلت قلوبهم و أعمالهم فهم أحزاب و إن لم يلق بعضهم بعضا» (لسان العرب ، ج 1 ، ص 308) .
[2] «العيبة : وعاء من أدم ، يكون فيها المتاع ... و العيبة : ما يجعل فيه الثياب» (لسان العرب ، ج 1 ، ص 634) .
[3] «الحجّة : الدليل و البرهان» (لسان العرب ، ج 2 ، ص 228) .
[4] «الصراط : الطريق» (لسان العرب ، ج 7 ، ص 340) .
[5] براى نمونه ، ذيل عبارت «خزّان العِلمِ» توضيح داده شد .
[6] سوره مائده ، آيه 56 ؛ سوره مؤمنون ، آيه 53 ؛ سوره روم ، آيه 32 ؛ سوره مجادله ، آيه 19 و 22 ؛ سوره فاطر ، آيه 6 .
[7] سوره كهف ، آيه 12 .
[8] سوره مؤمنون ، آيه 53 ؛ سوره روم ، آيه 32 .
[9] سوره مائده ، آيه 56 ؛ سوره مجادله ، آيه 22 .
[10] سوره فاطر ، آيه 6 ؛ سوره مجادله ، آيه 19 .
[11] سوره مجادله ، آيه 22 .
[12] سوره مجادله ، آيه 19 .
[13] عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 292 ، ح 43 .
[14] عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 292 ، ح 43 .
[15] التوحيد ، ص 166 ، ح 3 .
[16] عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج 1 ، ص 292 ، ح 43 .
[17] سوره بقره ، آيه 201 .
[18] سوره مائده ، آيه 56 .
[19] سوره مجادله ، آيه 22 .
[20] سوره مجادله ، آيه 19 .
[21] سوره مؤمنون ، آيه 52 ـ 53 .
[22] غرر الحكم ، ح 2828 .
[23] نهج البلاغة ، نامه 45 .